- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
آمریکا، بینیاز از شعبدهبازی سیاسی
حسین دهشیار
ورود به منظومهای که کثرت زمانی حضور در آن، توازن هویتی، یکدستی ارزشی و برآوردهای منفعتی را به چالش گرفتار میکند نیازمند شکلگرفتن الزامات اجتنابناپذیر دو پدیده همزمان باید باشد. این واقعیت هنگامی از برجستگی فزونتر برخوردار میشود که بدانیم یک سوی این معادله آمریکا قرار گرفته است. دوستیها، دشمنیها، ائتلافها و جبههگیریها هیچکدام دارای خصلت «از پیش تعیینشده» نمیباشند و درضمن از این ویژگی نیز برخوردار نیستند که «دایمی» باشند. آمریکا با توجه به اینکه نقش «پاسبان بینالمللی» را ایفا میکند کاملا به این ویژگیها توجه کافی مبذول میدارد. به همین رو آمریکاییان «حساب طلایی» و «روابط ویژه» در رابطه با دیگر بازیگران گشایش نمیکنند و اگر هم آن را مطرح کنند برای طرف مقابل مشخص میسازند که این اقدام ماهیتی کاملا موقعیتی را بهرهمند است. از سوی دیگر، اگر آمریکاییان در مدار خصومت و ستیز ریشهدار با بازیگری قرار گیرند بهشدت حساس به عملیبودن و انجامپذیری آن هستند. پس متوجه میشویم که به دلایل متنوع و متعدد آمریکاییان فاقد نگاه «کلیسایی» به صحنه بینالمللی و روابط بین بازیگران هستند. دولتمردان آمریکایی تحقیر مذاکرات پاریس با ویتنامشمالی - برای مکتوبکردن شکست ارتش آمریکا در برابر کمونیستهای ملیگرا-را پذیرا شدند اما هیچگاه این امتیاز را به فیدل کاسترو در آنسوی مرزهای جنوبی خود اعطا نکردند که در سوی دیگر میز با آنان قرار بگیرد. حال اگر بازیگری بعد از دههها رویارویی خصمانه با آمریکا ضرورت بازنگری را به صحنه میآورد باید به این روی باشد که الزامات دو پدیده همزمان او را به این سو سوق داده است. یکی از ستونهای اصلی حرکت بازیگر در یک مسیر خاص به جهت ماهیت و جوهره «تعاملات اجتماعی» است. چگونگی ربط نیروهای اجتماعی، فضای روانی حاکم بر جامعه، کیفیت همبستگی نخبگان متفاوت در گستره کشور و زاویه ارزشی که گروههای مرجع مهر تصدیق بر آن میزنند خصلت و جهتگیری تعاملات اجتماعی را مشخص میسازد. نخبگان حاکم در هر جامعهای بهشدت نسبت به «خواست» تعاملات اجتماعی حساس هستند چراکه تداوم ایفای نقش اصلی در شکلدادن به مناسبات اجتماعی در وهله اول متکی به برآوردن و تامین ملاحظات تعاملات است. پایگاه اجتماعی صاحبان قدرت باید ضرورت حرکت را مطرح کنند یا اینکه معادلات پیچیده درون جامعه برای آنان گریزی جز ملحقشدن به موج به وجودآمده برای حفظ «معناداربودن» در بدهوبستانهای مرتبط با قدرت را باقی نگذارد. رابطه تعاملات اجتماعی با صاحبان قدرت دوسویه است. از یکسو تصمیمگیرندگان در ارکان حکومت بر تعاملات تاثیرگذار هستند و از سویی دیگر واقعیات اجتماعی حاکمان را متاثر میسازد. اما در انتهای تونل این جوهره تعاملات اجتماعی است که برای مسندنشینان «تعیین» میکند که چه سیاستی، بایسته میباشد. جوهره تعاملات اجتماعی و نه خواست حاکمان است که مشخص میسازد چه اقدامی و سیاستی شایسته هزینهکردن است و حفظ چه ساختار و ارزشی لیاقت تخصیص سرمایه را ندارد.
اینکه 130هزار سرباز آمریکایی به راحتی فاصله بصره تا بغداد را طی کردند و سقوط حکومتی را رقم زدند تنها به این علت بود که الزامات تعاملات اجتماعی در سرزمین مورد تهاجم، حفظ ساختار مستقر حکومتی را معتبر و بااهمیت تلقی نکرد. نشستن در کنار آمریکاییان با اعتمادبهنفس درونی، در وهله اول باید برخاسته از یک «نیاز اجتماعی» باشد. اگر ماهیت تعاملات اجتماعی بعد از دههها خصومت در این مسیر قرار گرفته که سیاستهای دنبالشده، امروزه، نیازمند تفسیر هستند، صاحبان منزلت برای تداوم و اقتدار خود محققا به همسویی با خواست بدنه قدرت باید بپردازند. آمریکاییان در کنار کمونیستهای ویتنامی قرار گرفتند چراکه این یک نیاز اجتماعی بود در حالیکه گفتوگو با فیدل کاسترو را ضرورتی نیافتند چراکه تعاملات اجتماعی در آمریکا آن را طلب نکرد. از سوی دیگر، برای حرکت به سوی خصم سنتی، نیاز به حیاتیافتن الزامات برخاسته از «تعاملات استراتژیک» است. ماهیت چیدمان نیروها در صحنه بینالمللی، جهتگیری ائتلافهای منطقهای، جوهره مناسبات بازیگران مطرح و حجم و تعداد توانمندیهایی که کشور خصم از آن برخوردار است غیرقابل نادیدهگرفتن هستند. بازیگری که خصومت با آمریکا را برای مدتهای طولانی پیشه ساخته در مقطعی باید به ارزیابی بنشیند که این سیاست چه تاثیری در جایگاه فراملی او داشته و چه میزان برای او نقشآفرینی در معادلات استراتژیک در گستره گیتی به ارمغان آورده است. تداوم حضور تصمیمگیرندگان در ساختار قدرت سیاسی منوط به این است که خطمشیها و اقدامات طراحیشده در دوران خصومت، به وجودآورنده تاثیر مثبت در جایگاه فراملی و افزایش نقشآفرینی کشور در برآوردهای استراتژیک بوده است. اگر غیر از این باشد، الزامات تعاملات استراتژیک برای صاحبان قدرت میطلبد که برای حفظ حضور در بالاترین سطوح تصمیمگیری ملی باید در مسیری غیر از رویارویی خصمانه حرکت کرد. ویژگیها و مولفههای داخلی هستند که جوهره تعاملات اجتماعی را تعیین میکنند اما در رابطه با تعاملات استراتژیک عناصر و مولفههای غیربومی هستند که به ایفای نقش کلیدی میپردازند تداوم خصومت با آمریکا یا گامبرداشتن در مسیری متفاوت نیازی به توجیهات قدسی یا هتتریک سیاسی ندارد چراکه هزینههای غیرضروری برای بازیگر خصم آمریکا فراهم میکنند. نگاه باید به این معطوف شود که تعاملات اجتماعی چه نیازی را تجویز و از سویی دیگر تعاملات استراتژیک چه الزامی را شایسته مییابد.
منبع:شرق
لینک کپی شد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
از يادداشت هاي دكتر دهشيار ممنويم
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.