- گوشی موبایل سرقت شده را چگونه ردیابی کنیم!؟
- تقویم کامل سال ۱۴۰۳ / همراه مناسبت ها و تعطیلی های سال 1403
- اوقات شرعی ماه رمضان ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ در تهران + جدول ساعت اذان صبح، ظهر و مغرب
- ثواب و فضیلت سوره یس ؛ بهترین سوره برای اموات و اهل قبور + متن و ترجمه سوره یاسین / یس ﴿١﴾ والقرآن الحکیم ﴿٢﴾ انک لمن المرسلین ﴿٣﴾
- منظور از روز نكبت، اراضى ١٩٤٨ و ١٩٦٧، يوم كيپور و دولت خودگردان فلسطین چیست؟
نواندیش: روزنامه قانون ستونی طنز درمورد خاطرات روزانه رییس جمهور دارد. این مطلب که بخشی از این ستون و به قلم احسان ابراهیمی است، در قانون انتشار یافته است:
ساعت 15:25 بعداز ظهر
با اعضای هیات دولت جلسه داشتیم. از رحمانی فضلی پرسیدم: «آقای رحمانی! با استاندارانی که هنوز پیام انتخابات رو درک نکردن چی کار کردین؟» گفت: «ما هیچ استانداری نداریم که پیام انتخابات رو درک نکرده باشن.» گفتم: «مگه میشه؟ مثلا آقایان ... و ... و ... هنوز درک نکردن!» گفت: «نه آقا! اونا درک کردن، منتها سرِ تاریخش یه کم مسئله دارن.» پرسیدم: «یعنی چی؟!» گفت: «اونا پیام انتخابات سال 84 رو درک کردن. ولی در کل آدمهای بادرکی هستن. ولی یه کمی دیر قانع میشن.» از این حرفش عصبانی شدم و فریاد زدم: «من بالاخره تکلیف این مسئله رو روشن میکنم!»
بعد با همان داد و فریاد به نعمتزاده گفتم: «پدر جان! شما چی کار کردید؟!» هول شد و گفت: «پسرم باور کن همه چی ردیفه. شورلت و بنز و بوگاتی قراره توی ایران نمایندگی تأسیس کنن. جنرال موتورز داره میاد. یه سری هواپیمای آخرین مدل دارن بهمون هدیه میدن. در ماه آینده هم رشد 38 درصدی در حوزه صنعت خواهیم داشت.»
خیلی تعجب کردم. از این همه خبر خوب کمی آرامتر شده بودم. از آخوندی پرسیدم: «تهران- شمال به کجا رسید؟» گفت: «تموم شده دکتر. هفته دیگه افتتاح میکنیم.» از وزیر ارشاد پرسیدم: «ماجرای کنسرتها در چه وضعیه؟» گفت: «نه تنها تأمین امنیت شدن، که استاد شجریان هم قراره به زودی کنسرت برگزار کنن.»
همین طور با دهان باز داشتم نگاه شان میکردم. از فانی پرسیدم: «اعتصاب معلمان چی شد؟» گفت: «اونم تموم شد. به تمام حق و حقوقی که میخواستن رسیدن. الان خیلی راضی هستن. از شما هم تشکر کردن.» اصلا باورم نمیشد که در عرض چند روز این همه تغییر در وزارتخانهها رخ داده باشد! پرسیدم: «دوربین مخفیه؟» گفتند: «نه آقا این چه حرفیه؟ آروم شدید؟ الان حالتون خوبه؟ دیگه عصبانی نیستید؟» گفتم: «آروم آرومم... دمتون گرم. چه اکتیو شدین.» حسام گفت: «بچهها، حالا وقتشه! بهشون بگید.» پرسیدم: «چی رو؟» حسام گفت: «دکتر همه چیزایی که بچهها گفتن خالیبندی بود. هیچ کدوم از اینا که گفتن اتفاق نیفتاده که هیچ، حتی بدتر هم شده اوضاع!» از کوره در رفتم و گفتم: «برای چی به رئیسجمهور دروغ میگید و اطلاعات غلط میدید؟!» گفتند: «دیدیم عصبانی هستید، خواستیم مدیریت بحران بکنیم.» گفتم: «این وضع مدیریت بحرانه آخه؟!» حسام گفت: «متد 2015 مدیریت بحرانه. مسئولان در تبریز موقع مسابقه تراکتور با نفت انجامش دادن، جواب داد.»
لینک کپی شد
نظر شما