- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
ديپلماسي هسته اي در پرتو عقلانيت سياسي
رضا صالحي اميري
دولت اميد و اعتدال، گام هاي اساسي و موثري در حل و فصل پرونده هسته اي و کاهش آسيب هاي ناشي از روند پيشين برداشته است. هر چند تا حصول نتيجه نهايي راهي طولاني در پيش است اما گشايش هاي اوليه در بن بست هاي ايجاد شده، دريچه روشني پيش چشم ايرانيان باز کرده است. مسيري که دولت تدبير و اميد در ديپلماسي هسته اي پيش گرفت، همان مسيري بود که عقل جمعي شهروندان مطالبه مي کرد. به گونه اي که 79 درصد از شهروندان، رضايت خود را از نتايج اين ديپلماسي اعلام کرده اند. در واکاوي سياست دولت اميد و اعتدال، به ويژگي ها و عناصري برخورد مي کنيم که بر اساس همين ويژگي ها است که سياستمردان اميد و اعتدال توانسته اند مقدمات را به خوبي طي کنند. آن عناصر کدامند؟ به نظر مي رسد سازوکار در نوسازي سياست در ايران بر سه گونه عقلانيت عملي، عقلانيت استراتژيک و عقلانيت پارامتريک بنا شده است.
1. عقلانيت عملي
يکي از اثرات نوسازي سياست در دولت اميد و اعتدال، رشد عقلانيت سياسي در حل و فصل منازعات بين المللي و سوءتفاهم هايي است که ايران را در دهه اخير با افت و خيزهاي نگران کننده روبه رو ساخته است و در نتيجه، مشکلات متعددي براي فضاي سياست، کسب و کار و زندگي عمومي ايجاد کرده است. حل و فصل منازعات بين المللي و برون رفت از بن بست هايي که فرا روي يک ملت نهاده شده است، يکي از نشانه ها و شاخص هايي است که در سنجش ميزان کارآمدي يک دولت مي توانيم به کار بگيريم. پرونده هسته اي تنها يک نمونه از اين منازعاتي است که شرايط دشواري را در سطح بين الملل براي نظام به وجود آورده است. به گونه اي که روابط ايران را با ساير کشورها تحت الشعاع قرارداده و آثار نامبارکي بر روند توسعه همه جانبه گذاشته است. در يک سنجش کلي، دولت اعتدال و اميد نشان داده است که سياست خود را بر نوعي عقلانيت پيش برنده نهاده است و سعي مي کند در عين آرامش، گام هاي موثري در رفع مشکلات و کاهش آلام بردارد.
يکي از نشانه هاي بلوغ سياسي دولتمردان اعتدال و اميد، نحوه کنش آنان در صحنه بين المللي است. به گونه اي که آشکارا مي توان مشاهده کرد وضع نابسامان ايران در عرصه روابط بين الملل روند رو به بهبود را مي گذراند و راه هاي برون رفت از بن بست ها به نتايج اوليه خود رسيده است. کنش منتج به نتيجه، از رفتاري خردمندانه و موثر خبر مي دهد و راه اميد به آينده را هموارتر مي کند. يکي ديگر از نشانه هاي بلوغ سياسي، کلام فاخر سياست پيشگان در هنگام سخن گفتن و رعايت نزاکت و اخلاق در عرصه عمل است. گفتار قابل تحسين رياست جمهوري در داخل و وزير امور خارجه در هنگام سخن گفتن در مجامع بين المللي، اميد را در رگ و پي سياست نيم جان جاري مي سازد.
آنچه اين روزها بويژه در ماجراي پرونده هسته اي و حل و فصل بخشي از خصومات مشاهده مي کنيم، برآمدن خورشيد عقل در بام سياست و عقلاني تر شدن رفتارها در ساحت عمل است. سياست هاي مبتني بر عقلانيت و کنش هاي استوار بر خرد که هدف نهايي اش يافتن راه حلي است که کمترين هزينه و بيشترين فايده را در بر داشته باشد. خرد و عقلانيت سياسي در عرصه روابط بين المللي، ناشي از درک منافع ملي بر پايه رفتاري محاسبه شده قرار دارد. به سخن ديگر، عقل عملي، شيوه ها و ابزارهايي را بر مي گزيند که احتمال دست يافتن به اهداف و توفيق در تلاش ها را به حداکثر ممکن مي رساند. از اين رو رفتار عقلاني در برابر رفتار احساسي قرار مي گيرد.
رفتار احساسي و عاطفي، بيشتر مبتني بر غريزه و برانگيختگي هاي زودگذر محاسبه شده است. به همين دليل، اين رفتارها عموماً بي حاصل و بعضاً خود ويرانگر است. خود ويرانگري بدان معنا که به ضد خود تبديل مي شود. به سخن ديگر، رفتارهاي احساسي بويژه در ساحت بين الملل، نه تنها بدون ثمر و بدون نتيجه است، که در برخي موارد، کشور را از هدفش دور مي کند و به جاي آنکه گره گشايي نمايد، گره را سخت تر کرده و حتي گره هاي جديدي را نيز بر کشور تحميل مي کند.
در سياست مبتني بر عقل عملي، انتخاب شيوه و راه هاي وصول به هدف مهم است. آن چه در عقلانيت عملي مطرح مي شود، تناسب ميان وسيله و هدف است. در عقل عملي، به کار گرفتن ابزار متناسب براي رسيدن به هدف از پيش تعيين شده اهميت دارد. نقطه مقابل عقلانيت عملي در ساحت سياست، همهمه بي حاصل خياباني و هياهوهاي بي ثمري است که جز به تيرگي فضا و جدال بي پايان نمي انجامد. کنشگران معقول، به جاي هياهوي احساسي و برانگيختن عواطف عمومي، سياست را بر سر ميز مذاکره مي کشانند و با ارائه بازهاي ماهرانه، راه هاي برون رفت از بن بست ها را بررسي کرده و با چشماني باز، به ظرفيت ها و امکانات خويش اتکا مي کنند. انتخاب شيوه مثمرثمر و راه هاي وصل به هدف، جزئي از عقل عملي محسوب مي شود.
2. ديپلماسي هسته اي و عقلانيت استراتژيک
سياست بين المللي، عرصه تاخت و تاز يک سويه و کنش يک طرفه نيست. در هر منازعه و رقابت، همواره تعدادي از کنشگران حضور دارند. همان گونه که در پرونده هسته اي کشورمان، بازيگران متعددي نقش آفريني کردند. از اين رو دولت اعتدال و اميد، مي دانست در چالشي عميق با حضور رقباي سرسخت و فضاي آشفته اي مواجه است که از سوي دشمنان ايران، طي چند دهه ايجاد شده و صحنه اي پر هياهو که حساسيت ويژه اي يافته است. بازيگران اصلي سياست در عرصه بين الملل در دولت اميد و اعتدال، با عقلانيت استراتژيک، با آشنايي اي که از ميدان بازي سياست بين المللي داشتند، تصميم به مذاکره و حل و فصل پرونده هسته اي گرفتند.
يکي از ارکان اصلي کنش موثر و منتج به نتيجه اين است که سياست پيشگان، واجد «عقلانيت استراتژيک» باشند. در عقلانيت استراتژيک، هر بازيگر و نقش آفرين سياست، مي داند که تنها بازيگر ميدان سياست نيست. از اين رو طرف مقابل را به منزله يک واقعيت مشهود و حذف ناشدني به رسميت مي شناسد و آن را در معادلات و محاسبات خود در ميان مي آورد و بر اين امر واقف است که طرف مقابل، داراي منافعي است که او نيز در پي بيشينه کردن آن و کمينه کردن هزينه است. از اين رو با زيرکي و بازي خردمندانه، سعي در افزايش هر چه بيشتر سود خويش دارد. سياستي که بر «عقلانيت استراتژيک» بنا مي شود از اين امر آگاه است که «بهره اي که نصيب کشورش مي شود به اختيار ديگر بازيکنان متکي است. لذا در اين جا هر يک از تصميم گيران بايد محاسبات عقلاني ديگران را به حساب آورد و با اين فرض که ديگران هم تصميم سنجيده و عاقلانه مي گيرند، خود به انتخاب استراتژي عقلاني همت گمارد که سود کشورش را بيشينه مي سازد.»
از اين رو از فضاي سياست توهم زدايي مي کند و واقعيت هاي موجود را در تصميم گيري خود لحاظ مي کند. يک سويه نگري و خود را تنها بازيگر عرصه دانستن، تلاشي بي فرجام است که نتايج شوم بر ميدان سياست تحميل مي کند. «ديگران»، واقعيتي غير قابل انکار هستند که نمي توان از آنها چشمپوشي کرد. از اين رو بازيگران عرصه سياسي در دولت اميد و اعتدال، به جاي ناديده گرفتن طرف مقابل، بازي حرفه اي و زيرکانه اي را آغاز مي کنند و تلاش مي کنند با پيش بيني ها و محاسبات پيچيده، به اهداف خود دست يابند و سهم کشور را در اين بازي هر چه بيشتر کنند. مي دانند که هر عملي به عکس العملي از سوي ديگري منجر مي شود و هر تصميمي به تحرک و تصميم فاعلان ديگر منتهي مي گردد. سخن ناسنجيده و حرکت ناشيانه، سبب مي شود فضاي رقابت و ميدان بازي تيره گردد و در گرد و غبار برآمده از دويدن هاي بي حاصل، همه چيز را ببازد. از اين رو در برداشتن گام هاي خود، نهايت دقت و محاسبه گري را مي کنند تا بتوانند بازي حرفه اي را ارائه دهند، به گونه اي که حريف، چاره اي جز پذيرفتن نتيجه بازي نداشته باشد.
به جاي هياهوهاي احساسي بي نتيجه و يا بد نتيجه و به جاي جنجال هاي کور و نافرجام، کنش خود را در سايه آرامش عقلانيت استراتژيک پيش بردند و همت خود را در ارائه کاري حرفه اي و تخصصي به سمت حل پرونده هسته اي پيش بردند. بايد بدانيم که دشمن هوشمندانه گام برمي دارد و در نتيجه ديپلماسي ما بايد هوشمندانه تر از حريف گام بردارد. از اين جهت اين عرصه جهاد مقدس براي تامين منافع حداکثر ملت ناميده مي شود. همگان بايد جهادگران را در کسب اين پيروزي ياريگر باشيم.
3. عقلانيت پارامتريک
دولت تدبير و اميد، در هنگام مواجهه با بن بست انرژي هسته اي با سناريوهاي مختلفي روبه رو بود. شقوقي که هر يک از آنها کشور را به سمت و سويي مي برد و سرنوشت و آينده جامعه را تغيير مي داد. تصميم گيران سياست، بايد از ميان گزينه هاي متفاوت و راه حل هاي متعدد، راه حلي را بر مي گزيدند که اولاً احتمال حل و فصل نزاع در آن بيش تر باشد و ثانياً ميزان بيش تري از سود و فايده بر آن مترتب گردد. سنجش راه حل ها با محاسبه پيامدها، همان عقلانيت پارامتريک است. در عقلانيت پارامتريک، «شخص تصميم گيرنده، کاري که مي کند اين است که با بررسي دقيق نتايج محتمل هر يک از سناريوها، ممکن ترين و بهترين گزينه را انتخاب کند.»
نشانه ديگري از نوسازي سياست در ايران، کنش سياسي نه بر اساس آرزوها، بلکه با عنايت به نتايج انتخاب سناريوي خوب از ميان سناريوهاي متعدد در عالم سياست است. در اين شيوه از سياست ورزي، به جاي آنکه به حداکثر فايده و سود بينديشد، حداکثر منافع ملي را در دستور کار خود قرار مي دهد. اين سخن بدان معنا است که توقع و انتظار را با واقعيت ها مي سنجد و آرزو انديشي را کنار مي نهد. يکي از واقعيت هاي سياست، وجود منافع طرفين يک مذاکره است. از اين رو مي پذيرد که طرف مقابل نيز به منافع خويش بينديشد و در ميدان رقابت به خواسته هاي مورد نظرش برسد. اين چنين مي شود که بازي برد – برد شکل مي گيرد. بيشتر از آنکه به حذف حريف بينديشد به قواعد بازي اهميت مي دهد که ذيل آن، طرفين بازي، با کنش عقلاني و اخلاقي، جانب انصاف نگه دارند و بهترين راه ممکن را براي حل و فصل منازعات بيابند.
دولت تدبير و اميد، در هنگام قبول مسئوليت راهبري پرونده هسته اي، با شرايط بسيار تاريک و ناهموار در صحنه بين المللي روبه رو مي شود. شرايط شکننده، بسيار مبهم و آشفته که نتايج ناميموني را در پي داشت. نتيجه چنين شرايطي، فشارهاي بين المللي و تنگ تر شدن موقعيت ايران در صحنه سياست بين المللي بود. با اين همه، توانست شرايط سخت و مناقشه آميز را به وضعيت مذاکره برابر تغيير دهد. اين سخن به معناي رسيدن به همه مطالبات و خواسته ها نيست، بلکه رسيدن به هر آن چه که در دايره امکان در فضاي موجود در جهت تامين منافع ملي همراه باشد.
عقلانيت سه گانه دولت، يعني عقلانيت عملي، استراتژيک و پارامتريک، در کاهش خصومت ها و بازگشت نسبي آرامش به پرونده هسته اي موفقيت آميز بوده است. نتيجه حاصله از پروسه طي شده و روندي که تاکنون ادامه داشته است نشان مي دهد که دولت اعتدال و اميد، شيوه اي را که براي حل ماجراي پرونده هسته اي برگزيده است، توانسته است منافع کشور را بر سر ميز مذاکره و در رقابتي چشمگير احيا نمايد. برون رفتن از بن بست نفسگير و احياناً خطرناک پرونده گشوده شده در برابر ايران، حاصل عقلانيت سياسي و کنش مبتني بر خرد ايراني است. خردي که در طول تاريخ، سبب گرديده است فرهنگ و جغرافياي اين مرز و بوم را در کوران حوادث گوناگون از گذرگاه هاي تنگ تاريخي بگذراند و آن را پابرجا نمايد. اميد است که با بسط هر چه بيشتر عقلانيت سياسي، مجال فراخي پيشاروي زندگي ايرانيان فراهم و از رنج ها و آلام اين سرزمين کاسته گردد.
پيشبرد معقولانه سياست دولت اميد و اعتدال، افق تازه اي فراروي جامعه گشود و اميد را در قلب ها افزون کرد. و همان گونه که رياست محترم جمهوري وعده کرده بودند قرار است گردش سانتريفيوژها همراه با گردش زندگي عمومي مردم همراه شود. گرچه نتيجه شناسي چنين سياستي، زود هنگام است اما دست کم طليعه روشن و چشم انداز اميدوار کننده اي را پيش روي جامعه باز کرده است. نمايش ظرافت و ظرفيت ديپلماسي مبتني بر خرد ايراني در مواجهه با قدرت ديپلماسي کشورهاي قدرتمند به گونه اي بود که توانست نوعي تضاد و شکاف در رابطه ميان امريکا و رژيم غاصب اسرائيل بيندازد. مذاکره پرحوصله و آرام و ديپلماسي دولت، به تغيير تصوير ايران نزد افکار عمومي جهان کمک کرد. تصويري که مبتني بر خشونت، تروريسم و رفتار غير عقلاني ترسيم شده بود. رفتار مبتني بر احترام متقابل، راه را براي گشايش هاي بعدي باز کرده است. از اين فرصت ها و گشايش ها بايد نهايت فايده را در جهت منافع ملي کشور برد.
□ روزنامه ايران
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.