- آیات شفاء ؛ دعاها و آیه های قرآن برای شفای بیماران
- قرص اورژانسی چیست؟ نحوه مصرف، زمان مناسب و عوارض جانبی
- هپاتیت ب (B) چیست و چقدر می تواند خطرناک باشد؟ + علائم و تشخیص و درمان
- قرص کلسیتریول چیست؟ / داروی تنظیم کلسیم و غدد پاراتیروئید و سلامت استخوان
- اعلام زمان توزیع واکسن آنفلوانزا ؛ گروههای اولویتدار و کسانی که رایگان دریافت میکنند + لینک سامانه
- چرا زیر چشم سیاه میشود؟ / علت گودی زیر چشم و درمان آن
- برای سرفه چی خوبه !؟ / ۲۵ درمان ساده
- دعای آمرزش و شادی روح اموات: اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ + ترجمه
مقدورات و محذورات دولت در همسايگي
ميرمحمود موسوي*

در سياست خارجي هر کشور، روابط با همسايگان اولويت و اهميت دارد. اين اهميت در تمام حوزه هاي مختلف سياسي، امنيتي، اقتصادي و فرهنگي وجود دارد. حتي گسترش فناوري هاي نو نيز نتوانسته از درجه اين اهميت بکاهد. به هر دليلي اگر دولتي نخواهد يا نتواند به اين مهم توجه کند، به امنيت و منافع کشورش زيان رسانده است. روابط ايران با همسايگان را از جهتي مي توان به عرب و غيرعرب تقسيم کرد. اين دو بخش در بحث و تحليل حتما مشترکات و تفاوت هايي دارند. در اين نوشته بحث ما محدود به همسايگان غيرعرب کشورمان است و مي خواهيم از دو سال گذشته - دولت يازدهم و وضعيتي که بر اين روابط حاکم بوده - ارزيابي اجمالي داشته باشيم. چند موضوع در تمام منطقه، با درجاتي متغير، روابط را تحت تاثير قرار داده اند. موضوع انرژي هسته اي و تبعات آن، به ويژه تحريم موثرترين سهم را در روابط داشته است. تحولات متعاقب بهار عربي در منطقه خاورميانه و اختلاف ديدگاه هاي موجود، موضوع مهم ديگري است که در روابط مورد بحث، نقش تعيين کننده داشته است. سومين عامل، نگرش هاي مذهبي متفاوت با چاشني تند افراط است که بسياري از اختلافات و مشکلات در منطقه را دامن زده است. در ادامه، نگاهي اجمالي به وضعيت روابط کشورمان با همسايگان مهم غيرعرب در سال هاي اخير خواهيم داشت. روابط کشورمان با ترکيه در چند سال اخير به ميزان زيادي تحت تاثير تحولات سوريه و سياست هاي مختلف دو کشور در اين رابطه بوده است. هر چند اختلافات مذهبي يا به عبارت ديگر دوقطبي مذهبي که در منطقه شکل گرفته، اهميت بسيار اساسي در اين روابط داشته است، اما صحنه عملي اختلاف، منازعات جاري سوريه است. به اين نکته مهم در بستر روابط تاريخي دو کشور بايد توجه کرد که با عنايت به آرمان هاي جمهوري اسلامي، حکومت ١٢ساله حزب عدالت و توسعه بيشترين نزديکي را با ايران در طول صد سال گذشته داشته است. رقابت هاي سالم و تعريف شده و محدود ميان کشورهاي مختلف، طبيعي است و حتي به نظر من، موجب تحرک بيشتر رقبا و سرعت توسعه در حوزه هاي مختلف مي شود، اما در کنار اين قضيه، به تجربه جهان نو بايد توجه کرد. يک نگاه ساده به دنياي پيشِ رو و پيشرفته نشان مي دهد، همکاري هاي منطقه اي نقش اساسي در توسعه اقتصادي و فرهنگي بازي مي کند. به عبارت ديگر درباره ترکيه، بر اين باور هستم بهترين فرصت براي همکاري هاي درازمدت، در ابعاد کلان آن، در دهه اخير در دسترس بوده است، اما متاسفانه دولت هاي نهم و دهم فاقد درک لازم سياسي در اين موضوع بوده و دولت يازدهم نيز فاقد شرايط لازم براي اصلاح سياست هاي نادرست گذشته در اين موضوع بوده است.
شايد در زماني مناسب، بتوان اين هزينه ها را به شکل تحليلي بيان کرد. همچنين امرِ مهم سودهاي عظيم به دست نيامده يا ازدست رفته نيز کاري است که عقلاو دولتمردان خادم به آن توجه مي کنند و جاهلان يا مغرضان آن را ناديده مي گيرند. وضعيت روابط با ديگر همسايه مهم، يعني پاکستان، تفاوت هايي دارد. پاکستان سال هاست گرفتار چندين مشکل گسترده و عميق است. حضور و فعاليت گسترده افراطي هاي داخلي و خارجي در اين کشور، به همراه فساد و فقر، اصلي ترين عامل وضع نابسامان پاکستان است. اين مشکلات موجب تشديد شرايط نامطلوب امنيتي، اقتصادي و فرهنگي در مناطق و استان هاي مجاور مرز کشورمان، به ويژه استان سيستان وبلوچستان مي شود. ناتواني دولت هاي متغير پاکستان در اداره مشکلات ذکر شده در طول ١٥ سال گذشته، روابط في مابين را تحت تاثير قرار داده است. البته ذکر اين مطلب نبايد اين تصور را ايجاد کند که همه مشکلات اين منطقه از خارج از کشور به داخل سرريز مي کند، وضعيت خود منطقه نامناسب است که نياز به بحث مستقل دارد. در طول دو سال گذشته، دولت يازدهم تلاش هايي براي کاهش مشکلات داشته است، اما تا رسيدن به نتيجه مطلوب، فاصله زيادي داريم. دولت نيز به اختيارات بيشتري براي اداره مشکلات سياسي، اقتصادي و اجتماعي منطقه نياز دارد و اما افغانستان، حکايت ديگري است. کشوري که از ٣٥ سال پيش بر اثر اتفاقات سنگيني همچون اشغال خارجي و جنگ به هم ريخته است. تلاش هاي مختلفي براي اداره اوضاع اين مملکت صورت گرفته و قدم هاي بلندي به جلو برداشته شده است. حضور ابرقدرت ها و قدرت ها در اين چند دهه بر سياست هاي ايران در قبال مشکلات اين همسايه تاثير منفي زيادي گذاشته است. از اين جمله است حضور ١٤ساله سياسي- نظامي آمريکا و هم پيمان هايش در اين کشور که هميشه تاثير آن در روابط في مابين ديده شده است، بنابراين سايه چتر امنيتي- نظامي و ورود دستگاه هاي مختلف اطلاعاتي- امنيتي در حوزه سياسي روابط کاملامشهود است. در دو سال گذشته تغيير چنداني در اين روند مشاهده نشده است. به گمان من، روابط ميان دو کشور ايران و افغانستان نياز جدي به بازبيني و بازخواني دارد. بايد از نو منافع خود را تعريف کنيم. بايد سياست هاي گذشته خود را در اين قضيه منصفانه و بدون ترس و تعصب بررسي کنيم.
گمان مي کنم اشکالاتي پيدا خواهيم کرد. تاريخچه ٣٥ سال گذشته افغانستان پر از مداخله و رقابت هاي دشمنانه قدرت هاي منطقه اي و غيرمنطقه اي است. حل مشکلات اين منطقه نياز به همکاري گسترده تمام دولت هاي منطقه دارد. بايد به ريشه مشکلات توجه کرد. اختلافات تاريخي و مرزي و ارضي بسيار مهم است. نبايد ترديد کرد که براي توسعه کشورمان نيازمند آرامش، امنيت، صلح و ثبات در کل منطقه هستيم. در افغانستان، در پاکستان، در کشمير، در هند و صدالبته در کشور خودمان ايران توجه جدي به خواسته هاي مردم و احترام به حقوق آنها از طريق ساز و کارهاي تعريف شده، برنامه اي متفاوت با رقابت هاي دشمنانه را به ارمغان خواهد آورد. احترام به عقلانيت جمعي در سطح ملي به همراه توجه به همکاري جمعي در سطح منطقه اي، امر بايسته اي است که حاصل آن تمام منطقه را آباد خواهد کرد.
* کارشناس روابط بين الملل
□ روزنامه شرق
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.