- آیات شفاء ؛ دعاها و آیه های قرآن برای شفای بیماران
- قرص اورژانسی چیست؟ نحوه مصرف، زمان مناسب و عوارض جانبی
- هپاتیت ب (B) چیست و چقدر می تواند خطرناک باشد؟ + علائم و تشخیص و درمان
- قرص کلسیتریول چیست؟ / داروی تنظیم کلسیم و غدد پاراتیروئید و سلامت استخوان
- اعلام زمان توزیع واکسن آنفلوانزا ؛ گروههای اولویتدار و کسانی که رایگان دریافت میکنند + لینک سامانه
- چرا زیر چشم سیاه میشود؟ / علت گودی زیر چشم و درمان آن
- برای سرفه چی خوبه !؟ / ۲۵ درمان ساده
- دعای آمرزش و شادی روح اموات: اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ + ترجمه
معمايي به نام ملاعمر
پيش از پايان ماه رمضان، يکي از دوستان خانوادگي ملامحمد عمر تماسي غير منتظره با من گرفت. او به تازگي از رازي خبردار شده بود که فقط حلقه بسيار کوچکي از معتمدترين ياران ملاعمر از آن اطلاع داشتند: رهبر طالبان افغانستان در گذشته است.
موسس طالبان، از تولد در جاده تا مرگ در انزوا
نويسنده: سميع يوسف زي*
مترجم: كيان راد
برگرفته از: نيوزويك
پيش از پايان ماه رمضان، يکي از دوستان خانوادگي ملامحمد عمر تماسي غير منتظره با من گرفت. او به تازگي از رازي خبردار شده بود که فقط حلقه بسيار کوچکي از معتمدترين ياران ملاعمر از آن اطلاع داشتند: رهبر طالبان افغانستان در گذشته است.
از اواخر سال 2001 که ملاعمر به خفا رفته بود شايعات زيادي درباره مرگش مي پيچيد. آخرين تصوير مستندي که از وي وجود داشت مربوط به زماني است که مبارزان « ائتلاف شمال» تحت حمايت امريکا به قندهار نزديک مي شدند. در آن هنگام ملاعمر سوار بر ترک يک موتور هوندا به سمت کوه هاي اطراف قندهار مي رفت. اما اين بار تماسي که با من گرفته شد متفاوت بود. تماس گيرنده خيلي خوب جا و مکان ملاعمر را مي دانست. اظهارات و ادعايش با جزئيات دقيق همراه بود. تقاضا کرد در اين موضوع حساس نامي از او برده نشود زيرا خود و خانواده اش به دليل خدمات بشر دوستانه در قبال جامعه تبعيديان افغان در پاکستان از احترام بالايي برخوردار است.
منبع من گفت: ملاعمر در افغانستان درگذشته است. اغلب تصور مي شد که رهبر طالبان مثل بسياري ديگر از يارانش به پاکستان گريخته است، اما واقعيت اين است که او حاضر نشد کشور زادگاهش را ترک کند. اگر کسي او را به رفتن از افغانستان فرا مي خواند پاسخ مي داد اگر مي خواهيد به پاکستاني ها اعتماد کنيد، پس شايد سر از امريکا هم دربياوريد.
پيوند پنهان با ياران
او در عوض وجهه اش را به بهترين وجه صيقل داد و کوشيد با هموطنانش درآميزد. آنچه در اين راه به او کمک زيادي کرد اين بود که هرگز اجازه نمي داد عکسي از او گرفته شود. پس از آنکه طالبان به عنوان يک گروه شورشي دوباره سازماندهي يافت ملاعمر از طريق يک پيک مخصوص با رهبري طالبان در ارتباط قرار گرفت. او چند يار و متحد وفادار يافت و به گفته دوستان خانوادگي، آنها را حتي در حملات و شبيخون هاي گاه و بيگاه عليه اشغالگران هدايت مي کرد.دو بار جراحت سطحي برداشت اما هيچ گاه دچار زخم جدي نشد.هيچ کس نمي داند ملاعمر براثر چه مرد. بعضي مي گويند شايد از سکته قلبي درگذشته باشد اما فردي که با من تماس گرفت، مي گويد در ژانويه 2013 که ملاعمر فوت کرد بانزديک ترين پزشکي که بتواند علت مرگ را تشخيص دهد فاصله زيادي داشت. گفته ها و شنيده ها ضد و نقيض است.
ملاعمر در زمان مرگ حدود 60 سال سن داشت. تاريخ تولدش، حتي اگر خود او زمان دقيقش را مي دانست، هرگز فاش نشد.
دوستان قديمي و خويشانش مي گويند زماني که پدر و مادر مستمندش به اميد پيدا کردن کار ميان ولايت اروزگان و قندهار در تردد بودند ملاعمر کنار يکي از جاده هاي اين نواحي به دنيا آمده است. به خاطر نبود وسايط نقليه مادرش سوار الاغ بود.
وقتي زمان زايمان رسيد، مادرش از الاغ پياده شد. بعد از وضع حمل، دوباره سوار درازگوش شد و در حالي که نوزاد را تکان مي داد به سفر ادامه داد. مادر شک داشت نوزاد زنده بماند.چند دهه بعد وقتي سرانجام به خط پايان نزديک شد، ملاعمر در کوه هاي ناحيه «نوزاد» ولايت هلمند، منطقه اي متشکل از چند روستاي کوچک موسوم به «تايزيني» پنهان شد. نقشه هاي اندکي هست که اين منطقه را که در صدمايلي قندهار قرار دارد نشان دهد. بنا به روايت منابع من، يک دوست خوب همراه ملاعمر بود: ملاعبدالجبار، از اهالي ولايت زابل که در دوره حکومت طالبان والي ولايت بغلان بود. يکي از خويشاوندان عبدالجبار مي گويد که او پس از حمله 2001 امريکا به افغانستان هرگز به خانه اش بازنگشت. در عوض، چون يک پيک و يار وفادار در کنار ملاعمر ماند. دوستان خانوادگي مي گويند عبدالجبار تنها حلقه ارتباطي ملاعمر با شوراي کويته، شوراي رهبري گروه طالبان بود.
تصميم گيري در شوراي مخفي
ملاعمر از قبل به ملاعبدالجبار گفته بود که در صورت بازداشت يا مرگش چه بايد بکند و خواسته هايش را به ملاشيخ عبدالحکيم هم بگويد. ملاحکيم، يک عالم ديني، از دوستان قديمي و مشاور ملاعمر در کويته سکني دارد. کويته شهري در جنوب غرب پاکستان و محل استقرار رهبري طالبان است. حکيم و جبار بلافاصله خبر درگذشت ملاعمر را به سه چهره ارشد طالبان رساندند. اولي ملااختر منصور، رئيس شوراي کويته بود. ديگري ملاقيوم ذاکر، رئيس پيشين شوراي طالبان بود. سومي هم ملاعبدالسلام، دوست قديمي ملاعمر و از شخصيت هاي مذهبي بود. ملاعبدالسلام در شهر «کوچلاک» در چند کيلومتري کويته، زندگي مي کند و همان جا به وعظ مشغول است.منبع من مي گفت فقط يک نفر ديگر را مي شناسند که شايد از مرگ ملاعمر باخبر شده باشد: ملاگل آغا آخوند، عضو شوراي رهبري کويته که در دهه 1980 شانه به شانه ملاعمر با اشغال افغانستان توسط شوروي مي جنگيد. در سال هاي گذشته، از ملاآخوند به عنوان تنها عضوي که در تماس مرتب با ملاعمر بود نام برده مي شد. اما او هم هرگز موفق نشد با همرزم سابقش مستقيماً صحبت کند. يکي از همسران ملاعمر و چند نفر از فرزندانش نيز که در کراچي و پيشاور تحت حفاظت پاکستان بودند به دليل بيم از رديابي امريکا هرگز نتوانستند با ملاعمر صحبت کنند. محرمانه و مخفي ماندن امري حياتي بود. امريکايي ها 10 ميليون دلار براي سر ملاعمر تعيين کرده بودند.
يک هفته پس از آنکه ملاجبار خبر درگذشت ملاعمر را به کويته برد منصور و ذاکر، بزرگان شوراي طالبان، جلسه اي با دو عالم ديني ديگر تشکيل دادند. دوستان خانوادگي مي گويند ملاسلام و ملاحکيم رسماً عمامه ملاعمر را به ملااختر منصور داده و او را به عنوان جانشين ملاعمر منصوب کردند. ملاحکيم در تبريکاتش به ملااختر گفت: «حالارهبر ما هستي. بايد راه ملاعمر را ادامه دهي.»
فردي که با من تماس گرفت روايت مي کند که ملاذاکر مي خواست سريعاً خبر مرگ ملاعمر را اعلام کند اما ديگران متقاعدش کردندکه سخني به زبان نياورد. شوراي کويته براي حفظ اين راز تا آنجا پيش رفت که با صدور فتوايي هر پرسشي درباره سرنوشت ملاعمر را قدغن کرد و خاطيان به محکمه طالبان فرستاده مي شدند.
چالش هاي پس از ملاعمر
جنگ به مرحله حساسي رسيده بود. باراک اوباما رئيس جمهوري امريکا بتازگي طرح کاهش نيروهاي رزمي امريکايي در افغانستان را اعلام کرده بود. درست زماني که طالبان منتظر خروج امريکايي ها بود مرگ ملاعمر مشکلات بزرگي براي ملامنصور به وجود آورد. تنها چيزي که طالبان را يکپارچه نگه مي داشت وفاي بي چون و چراي جنگجويان طالبان به موسس گروه و رهبري معنوي شان بود.
امير جديد طالبان حالابايد ماشين جنگي اين گروه را کنترل مي کرد. بسياري از نيروهايش دنيايي را نديده بودند که ملاعمر در آن نبوده باشد – بگذريم از اينکه آنها هيچ خاطره اي از صلح در افغانستان نيز نداشتند. ملامنصور بايد به آنها فرصت مي داد که با وضعيت جديد کنار بيايند. در ژوئن 2013 يعني 6 ماه پس از آنکه ملامنصور عمامه ملاعمر را گرفت، طالبان سرانجام دفتر سياسي خود در قطر را بازگشايي و صحبت و مذاکره با امريکايي ها را آغاز کرد. مذاکرات بلافاصله با شکست مواجه شد.
منابع من مي گويند ملاذاکر، رهبر نظامي طالبان، در عين آنکه لب فرو بسته بود و سخني از مرگ ملاعمر لو نمي داد از درگذشت رهبر طالبان آشفته و افسرده بود. در آوريل 2014، ملاذاکر بالاخره از سمتش کنار رفت. او وضع نامناسب جسماني و کار زياد را بهانه کرده بود.
همان زمان، مقام هاي طالبان به من گفتند که اين فرمانده تندرو طالبان و ملامنصور سر خواست رهبر شورا (ملامنصور) براي صلح در افغانستان بگو مگو داشتند. اما به گفته دوستان خانوادگي ملاعمر، ملاذاکر آن قدر پريشان حال بود که نمي توانست ادامه دهد. مي گفت ديگر هيچ پست رسمي در کادر رهبري طالبان نمي خواهد: «بدون ملاعمر از همه چيز بيزارم.»
وقتي تماس گيرنده تلفن را قطع کرد به بهترين منابع در طالبان زنگ زدم يا ايميل فرستادم تا صحت خبر را چک کنم. تدارک و آمادگي براي مراسم پايان ماه رمضان باعث شده بود که دسترسي به بهترين منابع در طالبان دشوار شود اما به تلاشم ادامه دادم. نمي دانم برحسب تصادف بود يا چيز ديگر، زيرا که دوست خانوادگي ملاعمر (15 ژوئيه – 24 تير) با من تماس گرفت يعني همان روزي که طالبان پيام تبريک عيدفطر را منتشر کرد. اين پيام مثل پيام هاي هرساله توسط ملاعمر امضا شده بود. بعضي از اعضاي طالبان که با آنها تماس گرفتم تاکيد داشتند که ملاعمر نمرده و بزودي خودش آن را علناً ثابت مي کند. بعضي ديگر هم اظهار بي اطلاعي مي کردند. اما هيچ يک از آنها سعي نمي کرد که وانمود يا تاکيد کند که پيام عيد امسال ربطي به زنده بودن با مرگ ملاعمر دارد. سال ها بود که ياران
قديمي اش به اين نتيجه رسيده بودند که اطلاعيه هاي ملاعمر به قدري شسته و رفته شده که به نظر نمي رسد توسط موسس کم سواد طالبان که بياني الکن دارد نوشته شده باشد.
با همه اينها، يافتن تاييديه اي بر مرگ ملاعمر دشوار بود. حتي پيش از آنکه شوراي کويته پرسش از سلامت ملاعمر را ممنوع کند، اين موضوع همچنان يک مساله خطرساز بود. يک فرمانده شبکه حقاني به من گفت: «اگر کسي از وضع سلامتي يا کارش سوالي مي کرد انگ خيانت به وي مي چسبيد.> يک جنگجوي سابق طالبان نيز مي گفت: «نمي خواهيم با مطالبه سند و مدرک مبني بر زنده بودن ملاعمر او را در معرض خطر قرار دهيم.»
قتل يا مرگ طبيعي؟
يک هفته پس از تماس تلفني دوست خانوادگي ملاعمر با من، گزارش دوم از مرگ وي در اينترنت منتشر شد. اين گزارش توسط منبعي که با رهبري طالبان ميانه خوبي ندارد انتشار يافت: يک فرقه کوچک تندرو جدا شده از طالبان که «فدايي محاذ» نام دارد. اين گروه در سال 2013 و در اعتراض آشکار به تمايل ملامنصور براي حضور در مذاکرات صلح از طالبان جدا شد.هفته گذشته وب سايت اين گروه اتهام حساسي را وارد کرد مبني بر اينکه« ملاعمر توسط دوستان قديمي اش ملااختر منصور و ملاگل آغا به شهادت رسيده است.» بنا به ادعاي فدايي محاذ، ملاعمر در يک مشاجره خشونت آميز با اين دو نفر کشته شد زيرا وي مخالف مذاکره با امريکا در قطر بود.فدايي محاذ مدعي شد که اين قتل در ژوئيه 2013 و در ماه مبارک رمضان صورت گرفته است. اين گروه اعلام کرد که تدفين ملاعمر در ولايت زابل صورت گرفت و بزودي سند آن را رو مي کند. بعد از اين ادعا، با ملانجيب الله رهبر فدايي محاذ تماس گرفتم. او گفت در زمان مناسب جزئيات بيشتر را اعلام خواهد کرد.
در طول هفته بعد، ادعاهاي اين گروه در توئيتر، فيس بوک و ساير شبکه هاي اجتماعي بازتاب گسترده اي يافت. تا اينکه چهارشنبه هفته گذشته آژانس اطلاعات افغانستان به اين ماجرا پيوست. عبدالحسيب صديقي، سخنگوي اداره امنيت ملي افغانستان به خبرنگاران گفت که ملاعمر به طور قطع مرده است. صديقي به روزنامه وال استريت ژورنال گفت: < رهبر طالبان در آوريل 2013 در بيمارستاني در کراچي به طرز مرموزي درگذشته است.»
يک مقام ديگر اطلاعاتي افغانستان نيز با بيان اينکه ملاعمر از يک بيماري رنج مي برده به روزنامه نيويورک تايمز گفت: < نمي دانيم محل دفن او کجاست و در کجا مراسمي براي او گرفته شده است.» دوست خانوادگي ملاعمر اين روايت را مي پذيرد. او مي گويد که ملاعمر در ژانويه 2013 در ولايت هلمند درگذشته است.او در ناحيه نوزاد، جايي که زندگي اش به پايان رسيد، دفن شد. فقط سه يا چهار نفر در مراسم تدفين حضور داشتند. اين تنها راهي بود که مي شد مرگ وي را مثل يک راز نگه داشت.اين روايت هاي متفاوت در يک چيز اشتراک دارند: ملاعمر مرده است. همه سعي مي کنند پيش بيني کنند بعداً چه رخ خواهد داد. آيا وقتي نيروهاي بدنه طالبان خبر مرگ رهبر معنوي خود را مي شنوند شورش ها فروکش مي کند؟ آيا تندروهايي که به داعش پيوسته اند با موجي از نيروهاي جديد افغان روبه رو مي شوند؟ آيا دولت کابل مي تواند مانع از انشعابات و جنگ داخلي و تکرار حوادث دهه 1980 پس از خروج شوروي از افغانستان شود؟
*خبرنگار ارشد نيوزويک
□ روزنامه ايران
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.