- گوشی موبایل سرقت شده را چگونه ردیابی کنیم!؟
- تقویم کامل سال ۱۴۰۳ / همراه مناسبت ها و تعطیلی های سال 1403
- اوقات شرعی ماه رمضان ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ در تهران + جدول ساعت اذان صبح، ظهر و مغرب
- ثواب و فضیلت سوره یس ؛ بهترین سوره برای اموات و اهل قبور + متن و ترجمه سوره یاسین / یس ﴿١﴾ والقرآن الحکیم ﴿٢﴾ انک لمن المرسلین ﴿٣﴾
- منظور از روز نكبت، اراضى ١٩٤٨ و ١٩٦٧، يوم كيپور و دولت خودگردان فلسطین چیست؟
بررسی تحلیل مدیر شورای روابط خارجی آمریکا می تواند به نوعی نمایانگر نگرش های راهبردی نخبگان سیاسی این کشور نسبت به تحولات آسیا بعنوان کانون آتی قدرت در نظام بین الملل باشد.
پایگاه تحلیلی آمریکاییˈپروجکت سندیکیتˈ (Project Syndicate) ششم آبان ماه یادداشتی از ˈریچارد.ان هاسˈ با عنوان ˈکدام قرن آسیا؟ˈ منتشر کرد که می تواند انعکاس دهنده برخی مولفه های مربوط به نگاه راهبردی نخبگان سیاسی واشنگتن نسبت به آینده تحولات بین الملل باشد.
مساله ای که سبب شده بررسی یادداشت مذکور از اهمیت زیادی برخوردار باشد، به نگاه آینده نگرانه نویسنده آن باز می گردد. ریچارد هاس که از سال 2001 تا 2003 میلادی (1380 تا 1382 ه.شمسی) مدیریت برنامه ریزی سیاسی وزارت امورخارجه آمریکا را برعهده داشته، در زمان حاضر رییس ˈشورای روابط خارجی آمریکاˈ (Council on Foreign Relations) است و هدایت این اندیشکده و اتاق فکر مطرح آمریکایی را در دست دارد.
از دیدگاه بسیاری از ناظران، این شورا را می توان مهمترین و نیز ریشه دارترین اتاق فکر و اندیشکده آمریکایی به شمار آورد که طی دهه های گذشته با بهره جویی از متخصصان و صاحب نظران مطرح حوزه های گوناگون سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حتی فرهنگی-اجتماعی توانسته است تاثیرات شایانی بر تصمیم سازی های رهبران واشنگتن برجای گذارد.
اهمیت شورای روابط خارجی و در واقع بروندادهای نظری این اتاق فکر در روند تصمیم سازی های گوناگون کاخ سفید تا جایی است که از آن با عنوان ˈکابینه در سایه آمریکاˈ یاد می شود. بدین ترتیب نقطه نظرات ارایه شده از سوی اعضای ارشد شورای روابط خارجی نیز می تواند تا حد زیادی بازگو کننده نوع نگرش دست کم بخشی از نخبگان سیاسی آمریکا نسبت به تحولات بین المللی باشد.
** قرن آسیایی با دو سرنوشت متفاوت
از منظر ریچارد هاس در زمان حاضر برآوردهای نخبگان آمریکایی نیز مانند بسیاری از صاحب نظران بین المللی به سروری آسیایی ها در قرن بیست و یکم میلادی معطوف شده است. این در حالی است که در ابتدای سده جاری و تا همین جای کار نیز کشورهای آسیایی توانسته اند بیش از یک چهارم تولیدات جهانی را به خود اختصاص داده و با تکیه بر منابع انسانی (نزدیک به 60 درصد از کل جمعیت جهان) و دیگر مزایای این قاره کهن به روند رو به رشد خود برای کسب منزلت بین المللی افزون تر ادامه دهند.
آسیا منطقه ای است که بسیاری از کشورهای مهم جهان از جمله چین، هند، ژاپن، کره جنوبی، اندونزی و نیز روسیه در آن واقع شده اند و با افزایش قدرت ملی این کشورها، روند قدرت یابی آسیا سریعتر به پیش خواهد رفت. اما نکته ای که کمتر بدان اشاره شده ویژگی های آسیایی است که در قرن جاری بر جهان مستولی خواهد شد.
نخستین چهره از این آسیای اوج گرفته می تواند شبیه به سیمای منطقه ای با رشد اقتصادی بالا و بدور از درگیری و تنش باشد که این چهره برای شماری از تحلیلگران قابل انتظار به نظر می رسد.
چهره دوم قرن آسیایی می تواند بسیار متفاوت از آنچه گفته شد جلوه گر شود؛ آسیایی با تنش های فزاینده، افزایش بودجه نظامی دولت ها، روند رو به کندی رشد اقتصادی و مجموعه بحران هایی که بر بازرگانی، گردشگری و سرمایه گذاری تاثیراتی نامطلوب برجای خواهد گذاشت. در این ارتباط، به نظر می رسد چالش های ناشی از مناقشات مرزی و اختلافات سرزمینی از جایگاهی ویژه در مجموعه بحران های مزبور برخوردار باشند. علاوه بر اینکه افزایش احتمالی سطح تنازعات در فضای مجازی نیز بر شدت اختلافات و تنش ها خواهد افزود.
از دید هاس در شرایط کنونی این سوال پیش می آید که آیا آسیا همچون اروپای قبل از جنگ های جهانی به کانون قدرت در جهان مبدل خواهد شد و آیا در ادامه سرنوشتی همچون اروپا خواهد یافت؟
در این ارتباط مقایسه اروپا و آسیا می تواند نکاتی آموزنده را پدیدار سازد. اروپا بعنوان مرکز قدرت در جهان، هژمون چندان خوش شانسی نبود زیرا براثر جنگ های ویرانگر جهانی موقعیت محوری خود در نظام بین الملل را از دست داد.
آنچه زمینه ساز جنگ های پر هزینه و بی حاصل اول و دوم جهانی شد، هماوردی دراز مدت قدرت هایی چون آلمان و فرانسه و افزایش گام به گام تنش ها، منازعات و رقابت های سیاسی، نظامی و اقتصادی بین دولت های اروپایی بود.
این در حالی است که کشورهای اروپایی و بطور ویژه آلمان و فرانسه بعنوان دو رقیب ناسازگار سابق با استفاده از تجارب جنگ ها و هماوردی های گذشته، در وضعیت کنونی در مسیر همگرایی گام بر می دارند.
از زاویه دید مدیر شورای روابط خارجی اشاره به دو روند متضاد تحولات آسیا طی سال های جاری و آتی از این رو است که هر دو روند می تواند به طور موازی جریان یافته و سرنوشت قاره کهن را شکل دهد.
نکته دیگری که در این رابطه قابل تامل می نماید، فقدان موافقتنامه ها، سازمان ها و رژیم هایی کارآمد در حوزه های سیاسی، نظامی و امنیتی آسیا است. همچنین نبود سازوکارهایی برای دفاع مشترک و حل اختلافات در زمینه های گوناگون که می تواند موجب تسری تنش ها و منازعات محدود منطقه ای به سطحی گسترده و غیر قابل کنترل شود.
در این پیوند بسیاری از نقاط تنش زا و اختلاف برانگیز به زمان جنگ جهانی دوم و پیش از آن باز می گردد. همچنان در چین و شبه جزیره کره ظهور احساسات ضد ژاپنی قابل مشاهده است. توکیو و مسکو بواسطه اختلافات متعدد با وجود گذشت سالیانی دراز از درگیری های نظامی از امضای معاهده صلح اجتناب کرده و اختلافات بر سر حاکمیت سرزمین هایی نظیر جزایر ˈکوریلˈ به شکلی جدی بر روابط ژاپن و روسیه سایه افکنده است. علاوه بر آنچه گفته شد مناطق مرزی چین و هند هنوز بعنوانی کانونی بالقوه برای ستیزه و مشاجره دو کشور شناخته می شود.
در واقع آب و هوای امنیتی منطقه در سال های اخیر رو به تلاطم بوده است. یکی از دلایل این استدلال هاس اوج گرفتن بحران هسته ای در شبه جزیره کره است که تهدیداتی فزاینده را متوجه مردم کره شمالی و نیز همسایگان این کشور ساخته است.
همچنین تهاجمی شدن سیاست های چین و ادعاهای پکن در خصوص مناطق مورد اختلاف در دریای چین جنوبی و شرقی که در رویکردهای دیپلماتیک قاطعانه پکن نمود یافته، کانونی مهم برای بروز تشنج در منطقه شناخته می شود.
در مقابل، به نظر می رسد ژاپنی ها نیز بدنبال رها کردن خود از بند محدودیت هایی باشند که پس از جنگ جهانی دوم به طور خواسته یا ناخواسته بر قدرت نظامی این کشور اعمال شد.
این تحولات از دید برخی ناظران بواسطه اوج گیری مجدد ملی گرایی در کشورهای مختلف به وقوع می پیوندد. چیزی که در این میان نیاز بدان احساس می شود براه افتادن چرخ دنده های دیپلماسی برای رفع اختلافات دیرینه است. این مساله می تواند با چاشنی گفتگو بر سر معاهده تجارت آزاد، تغییرات آب و هوایی و ... صورت گیرد.
از سوی دیگر بایستی سازوکارهای منطقه ای برای افزایش اقدامات اعتمادساز و کنشگری های نظامی تشکیل شود تا از خطر تبدیل اختلافات به تعارضات غیر قابل کنترل جلوگیری به عمل آید. در این رابطه آسیا می تواند تا حد زیادی از تمهیدات اروپا الگو برداری کند.
البته اروپا در زمینه های دیگر نیز می تواند به الگویی برای آسیا تبدیل شود. اروپا در طول هفت دهه گذشته به واسطه پیوند با آمریکا بعنوان قدرت بزرگ آتلانتیک (اقیانوس اطلس) در عرصه های مهمی توانست به ثبات دست یابد.
نکته مهم از دید مدیر شورای روابط خارجی اینکه آمریکا در وضعیت کنونی می تواند به نقطه اتکایی برای آسیا تبدیل شود. آمریکا دارای منافعی حیاتی و تعهداتی عمیق در منطقه آسیا-پاسیفیک (اقیانوس آرام) است و اجرای راهبرد ˈثقل آسیاییˈ (Asia Pivot) بعنوان دستورکار و نقشه راه آینده آمریکا در منطقه نیز نیازمند آسیایی آرام و بدور از تنش است.
برای این مهم نیاز است که دولت ها در آمریکا بطور پیاپی و فارغ از نگاه حزبی بر تجارت آزاد، سرمایه گذاری و همزمان افزایش حضور ناوگان دریایی و هوایی در طراحی دیپلماسی بهینه در قبال آسیا تاکید داشته و همچنین کشورهایی نظیر چین را با ابزارهای مختلف به سمت سازگاری با منافع آمریکا و متحدان منطقه ای (ژاپن، کره جنوبی، فیلیپین، استرالیا و...) سوق دهند.
در غیر این صورت، رخ نمودن سرنوشتی نامطلوب که پیشتر از آن یاد شد محتمل خواهد بود، زیرا ممکن است قرن آسیایی به قرن سیطره چین بر منطقه تبدیل شده و یا مجادلات دیپلماتیک و تنش های مکرر به ویژگی جدایی ناپذیر قرن پیش رو تبدیل شود.
** نتیجه گیری
با نگاهی به تحلیل ریچارد هاس از تحولات بین المللی آینده و ورق خوردن صفحه سده جاری با عنوان قرن آسیایی می توان دریافت که مطلوبیت اوج گیری قدرت های آسیایی تنها زمانی مطلوب رهبران واشنگتن خواهد بود که متضمن تداوم وضعیت هژمونی آمریکا در جهان باشد.
این در حالی است که به باور بسیاری از ناظران و به اصطلاح ˈدو پادشاه در اقلیمی نگنجیدهˈ و اوج گیری کشورهای آسیایی در سلسله مراتب قدرت به موازات افول نسبی قدرت آمریکا رخ خواهد داد.
همچنین در فضایی که حضور آمریکا در منطقه بر اساس راهبردهای نظامی-امنیتی این کشور خود به عاملی مهم برای تشدید تنش های سیاسی و امنیتی تبدیل شده، تکیه بر مزایای تعاملات درهم تنیده با آمریکا برای تسریع حرکت قدرت های آسیایی در پلکان قدرت نظام بین المل می تواند فرصت ها و چالش های همزمانی را برای قدرت های مزبور به بار آورد، بویژه اینکه هماوردی چین و آمریکا در عرصه های گوناگون منطقه و جهانی پایان ناپذیر به نظر می رسد.
در این رابطه ˈزبینیو برژینسکیˈ مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا و استراتژیست مطرح این کشور، در کتاب ˈنگاه راهبردی: آمریکا و بحران قدرت جهانیˈ تاکید کرده است که با وجود لزوم نقش آفرینی آمریکا در اختلافات منطقه ای بعنوان قدرتی میانجی و پرهیز از پشتیبانی مستقیم از کشورهایی چون ژاپن و هند در برابر چین، واشنگتن ناچار از حمایت از ایجاد موازنه های منطقه ای به نفع متحدان منطقه ای در برابر قدرت فزاینده پکن است.
بدین ترتیب در سال های پیش رو و با رشد موازی همکاری ها، رقابت ها و هماوردی ها و نیز افزایش منزلت جهانی قدرت های آسیایی می توان شاهد افزایش تلاش آمریکایی ها برای سهم خواهی بیشینه از فرصت های قرن آسیایی و نیز حفظ موقعیت هژمونیک این کشور با توجه به مقتضیات و شرایط جدید بین المللی بود.
از محمد کاظمی
لینک کپی شد
نظر شما