- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
خاطره اسحاق جهانگیری در فیسبوک
اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور امروز در صفحه "فیسبوک" خود از دیدار با همسر و دختر حسن حبیبی معاون اول دولتهای سازندگی و اصلاحات خبر داد و گفت: در این دیدار خاطراتی از مشاوران دکتر حبیبی مطرح شد.
اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور امروز در صفحه "فیسبوک" خود از دیدار با همسر و دختر حسن حبیبی معاون اول دولتهای سازندگی و اصلاحات خبر داد و گفت: در این دیدار خاطراتی از مشاوران دکتر حبیبی مطرح شد.
به نوشته قانون، متن مطلب منتشر شده از جهانگیری در صفحه فیسبوکش به شرح زیر است:
سلامی دوباره
در اولین روزهای مسئولیت جدید با سرکار خانم دکتر رهیده (همسر شادروان دکتر حبیبی) ملاقات داشتم که به مطالب این رویداد در فرصت دیگری می پردازم. همراه خانم دکتر رهیده، دختر دکتر حبیبی ـ خانم دکتر آزاده حبیبی) هم آمده بودند. با اینکه ایشان استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر و شخصیت علمی هستند ولی در طول ملاقات ساکت نشسته بودند و فقط اطراف را زیر نظر داشتند و نم اشکی بر چشم.
سرکار خانم دکتر رهیده که متوجه کنجکاوی من شده بود اشاره کردند که این دختر در طول سال های طولانی خدمت دکتر حبیبی فقط یکبار به محل کار دکتر در ریاست جمهوری و مقر دولت آمده اند و امروز هم بار دوم است که می آیند. پیش خودم فکر کردم شاید امروز هم آمده اند اینجا تا مطمئن شود که آیا واقعا دولت نهم و دهم رفته است و آیا کار را به دولت تدبیر و امید تحویل داده اند!
در این دیدار خاطراتی از مشاوران دکتر حبیبی مطرح شد از جمله مسئول دفتر دکتر حبیبی در حاشیه ملاقات گفت که مرحوم دکتر حبیبی چند روز قبل از تحویل کار و ترک معاون اولی از من صابون خواست. من تعجب کردم. گفت این کشوی چوبی میز کار من روان نیست. می خواهم به آن صابون بزنم تا معاون اول بعدی مشکل پیدا نکند.
وی ادامه داد که در روز آخر هم که می رفت یک پوشه با چند برگ کاغذ به من نشان داد و گفت: «حمزه، ببین این کاغذهای خودم است که با خودم می برم.»
روحش شاد
از خدای بزرگ می خواهم به من هم توفیق دهد که مثل مرحوم دکتر حبیبی خدمتگزار مردم باشم و به همین سادگی و صمیمیت، مسئولیت را در زمانی که فرا می رسد ترک کنم.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.