آنچه من میگویم از جانب اصلاحطلبان نیست و تنها تحلیل خودم را میگویم. من سخنگوی اصلاحطلبان نیستم. دولت آقای روحانی با وجود همه کموکاستیهایی که وجود دارد و موانع و دست اندازهایی که در مسیر اجرای برنامههای دولت هر روزه شاهد هستیم، کارنامه قابل قبولی تا این لحظه ارایه داده است. در طول سه سال گذشته همه میدانیم با چه ابزارهایی دست به تخریب دولت زدهاند و دولت نیز برای رسیدن به اهدافی که وعده اجرایی کردن آن را داده بود با چه موانعی مواجه شد. امروز میتوانیم بگوییم دولت هم در عرصه سیاسی و به ویژه سیاست خارجی و هم در عرصه داخلی و حوزه اقتصادی عملکرد مطلوبی داشته است. تلاشی که دولت برای مهار تورم داشته موفقیتآمیز بوده است. برنامه بعدی دولت خروج از رکود است. امید است که عبور از رکود هم مثل تورم تلاشپذیر باشد و در سال جاری بتوانیم به مرحله رونق برسیم و از رکود عبور کنیم. رشد اقتصادی کشور در دولت آقای احمدینژاد منفی شده بود اما دولت روحانی با مجموعه اقداماتی که انجام داد از این نرخ منفی به سمت مثبت حرکت کرده و پیشبینی میشود رشد ٥ درصد توسط دولت تا پایان سال محقق شود؛ از این رو عملکرد دولت قابل دفاع است. اگرچه آثار تورمهای بالای چهل درصد تجربه شده در دولت پیشین و رکود تورمی سنگینی که بر کشور حاکم بود هنوز پابرجا است و در سالهای آینده هم اثرات زیانبار آن همچنان احساس میشود لیکن اینکه در دولت روحانی مسیر نزولی به صعودی تغییر کرده است و دولت آقای روحانی نقطه عطفی بعد از دولت احمدینژاد بوده، قابل قبول است. از طرفی طبیعی است که شرایط و کارکرد دولت ایدهآل هم نیست. موانع و مشکلات زیادی فراروی دولت برای انجام وظایفش بوده است که کم و بیش همه با آن آشنا هستیم. این موانع هم خارجی بوده است و هم داخلی. برای رسیدن به نقطه ایدهآل دستاوردهای برجام که با تلاش جدی دولت و رهبری انقلاب به نتیجه خوبی رسید موانع و مشکلات داخلی و خارجی در برابر دولت وجود دارد. این مساله را به وضوح میتوان دید و مردم هم آن را میبینند. تصور من این است که در مجموع رفتار دولت در سیاست خارجی و داخلی و اقتصاد با توجه به جمیع شرایط موجود قابل قبول است؛ لذا گمان میکنم اصلاحطلبان همچنان باید پشت دولت باشند و از آن حمایت کنند. در شرایطی که عدهای با بدترین لحن نسبت به دولت و رییس دولت حمله میکنند، باید پشت دولت محکم باشد. مردم همچنان از دولت حمایت میکنند. اصلاحطلبان نیز باید به عنوان مهمترین حامیان آن پشت دولت را خالی نکنند. بنابراین نباید در شرایط فعلی دست از حمایت از دولت برداریم.
در سال ٩٦ جریان اصلاحطلب باید از آقای روحانی حمایت کند؟ بر چه مبنایی باید حمایت کند و پایگاه رای جریان اصلاحطلب را متقاعد کند که پای صندوق رای بیاید و به روحانی رای دهد؟
تا زمان انتخابات هنوز راه نسبتا طولانی باقیمانده است. اتفاقات متعددی در ماههای باقی مانده تا انتخابات ممکن است رخ دهد. در کشور ما حوادث و رویدادهایی در دقیقه نود اتفاق میافتد که بازی را عوض میکند. ما به این مساله عادت کردهایم و تاکنون نیز بسیاری تصمیمها را دقیقه نود گرفتهایم. من معتقد هستم که گزینه قابل قبولتری از آقای روحانی با افتخاراتی که در برابر کارشکنیها داشته، رفتار نسبتا مقبولی که در عرصه داخلی و خارجی داشته و ادبیات مناسبی که در مواجهه با رقبای داخلی و خارجی به کار گرفته، در بین اصلاحطلبان وجود ندارد. در حال حاضر پیشبینی نمیشود که کسی با همین قابلیتها در عرصه رقابت ریاستجمهوری با روحانی برابری کند. فکر میکنم باید ایستاد و برای تحقق برنامههای آقای روحانی در دور دوازدهم ریاستجمهوری از آقای روحانی حمایت کرد. ضمن اینکه اصلاحطلبان نمیتوانند و نباید به سادگی از رییسجمهوری که خود حمایت کردهاند عبور کنند. این مساله موجب ایجاد تصور بیمسوولیتی این جریان در اذهان عمومی خواهد شد. در چنین شرایطی مردم از جریان اصلاحات ناامید میشوند. حفظ امید پایگاه رای اصلاحات یکی از مهمترین رسالتهای این جریان سیاسی است که همه باید برای آن تلاش کنیم.
روحانی که در سال ٩٦ میخواهد از مردم رای بگیرد باید نسبت به آنچه اکنون هست ارتقا پیدا کند یا همین عملکرد میتواند مردم را برای رای به او پای صندوق رای بکشاند؟
من فکر میکنم آقای روحانی در وضعیت فعلی پایگاه خوبی در بین مردم دارد. پایگاه رای آقای روحانی قابل قبول است؛ و میتواند دوباره رییسجمهور شود. البته این نافی انتظاراتی که از دولت به طور طبیعی وجود دارد، نیست. انتظار میرود حرکت دولت رو به جلو باشد. دولت نباید در مسیر متوقف شود. همواره باید شعارها و وعدههایی که به مردم داده را پیش چشم داشته باشد و برای تحقق آنها با وجود تمام ناملایمات و کارشکنیها تلاش کند. بنابراین تصور من این است که اگر در شرایط فعلی هم آقای روحانی یک بار دیگر در انتخابات آزموده شود دوباره رای میآورد.
در شرایطی که دولت آقای روحانی مورد هجمههای بسیار قرار گرفته است، جریان ضداعتدالگرا و ضداصلاحطلب به دولت حمله میکنند، موضع اصلاحطلبان در برابر این هجمه به دولت چیست؟ دفاع از دولت روحانی و حفظ امید مردم چگونه عملیاتی میشود؟ آیا حمایت بیچون و چرا از دولت و سکوت در برابر اشتباهات و تصمیمات غلط احتمالی به عنوان یک راهحل عملیاتی برای دفاع از دولت ارزیابی میشود؟
حمایت از روحانی مطلق نیست. مردم چک سفید به کسی نمیدهند. اینکه بگویند الان مطلقا و بدون پاسخگویی اختیار داری از طرف ما هر تصمیمی که خواستی بگیری و هر کاری مایل بودی انجام دهی، نیست. هرگز مردم حاضر نیستند به هیچ مسوولی چنین اختیاری بدهند. مردم صاحب مملکت هستند. مردم حق دارند نسبت به آنچه درباره کشور تصمیم گرفته شده و اجرا میشود سوال کنند. دولت نیز باید پاسخ دهد و پیشنهادات نیروهای سیاسی را بشنود. لیکن نقد و پیشنهاد باید در فضای تفاهم و با علم به محدودیتها و کمبودهای دولت طرح شود. مطلقگرایی و مطلقنگری در این زمینه پسندیده نیست. ولو کسی کاندیدای صددرصد اصلاحطلبان نیز باشد به این معنا نیست که نقد نشود. نقد وضعیت موجود ریشه در تار و پود هویت اصلاحطلبی دارد. اصلاحطلبان ضمن دفاع از تمامیت ارضی کشور، قانوناساسی و قوانین موضوعه و اصول کلی نظام باید همیشه نقدهای خود را نیز اعلام کنند. در تمامی ادوار مختلف انتخابات همه حمایتهای اصلاحطلبان چه از روحانی و چه از کاندیدای اصلاحطلب مشروط بوده است. آنچه در برنامهها اعلام شده و مواضعی که گرفته شده باید محقق شود. مردم برای تحقق برنامههای اعلام شده توسط دولت رای دادهاند و نه برای چیز دیگر. اگر رییسجمهوری از شعارهای خود عدول کند، ولو قانونا، به رای مردم جفا کرده است. در این شرایط آن رای از اعتبار میافتد. وقتی کسی وکالتی برای انجام کاری دارد، اگر عکس آن کار را انجام دهد از نظر همه مردود است. رییسجمهور یا هر کس دیگری که با رای مردم انتخاب میشود آن رای مشروط و موکول به انجام کارهایی است که به عنوان برنامهها اعلام کرده است. نه صددرصد اما برآیند عملکرد رییسجمهور باید در جهت تحقق شعارها و برنامههای متعهد شده به مردم باشد. معدل کار مدنظر است. حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی جدی است اما این به معنای اینکه حمایتکننده خود را از انتقاد محروم کند در هیچ جایی معنا ندارد.
دوقطبی که در سال ٩٢ ایجاد شد دوقطبی برجام و سیاست خارجی بود. آقای روحانی از این دوقطبی توانست پیروز بیرون بیاید. البته این دو قطبی متاثر از فضایی که در کشور حاکم بود و رفتار دولت احمدینژاد شکل گرفت. به نظر شما دو قطبی که در سال ٩٦ باز هم به سود آقای روحانی تمام شود چه دوقطبیای است؟
من احتمال دوقطبی شدن جدی را در انتخابات سال ٩٦ نمیدهم. چرا که فکر میکنم اصولگرایان در حال حاضر یکپارچگی ندارند و تندروها در یک اقلیت محض قرار گرفتهاند. از طرفی شاهد هستیم میانهروهای اصولگرا با اصلاحطلبان اگر نه زبانا بلکه در منش و رفتار همراهی داشتهاند. حتی در انتخابات مجلس دهم معتدلین اصولگرا با اصلاحطلبان ائتلاف کردند. همان طور که عبور از روحانی برای اصلاحطلبان نه ساده است و نه به صلاح، وحدت و یکپارچگی معتدلین اصولگرا با تندروهای این جریان نه ساده است و نه به صلاح آنها. اگر دوقطبی قرار باشد اتفاق بیفتد بین مجموعه نیروهای معتدل اصلاحطلب و اصولگرای معتدل با تندروها است. به نظر نمیرسد تندروها در شرایطی باشند که بتوانند کاندیدایی برای دور آینده ریاستجمهوری معرفی کنند. اگر همچنین چیزی باشد و کاندیدایی معرفی کنند، دو قطب انتخابات ٩٦ بر اساس انتخاب ادبیات و رفتار معتدل و تندروی است. این مساله در حوزههای مختلف از جمله روابط بینالملل و سیاست داخلی میتواند اتفاق بیفتد.
یعنی فکر میکنید اصولگرایان معتدل کاندیدایی نخواهند داشت یا اگر داشته باشند در برابر روحانی دوقطبی را نمیتوانند تشکیل دهند؟
اگر کاندیدایی داشته باشند شعارهایی شبیه آقای روحانی خواهد داشت. به همین دلیل در برابر روحانی قطبی تشکیل نخواهند داد. ضمن اینکه با وجود آقای روحانی بسیار بعید میدانم از اصولگرایان معتدل کسی کاندیدا شود.
بیشتر هجمهها نسبت به دولت در حوزه اقتصادی است. با توجه به این مساله چه راهبرد و بازیای را اصولگرایان در انتخابات سال ٩٦ پیاده خواهند کرد؟
اگر از جهت اقتصادی بخواهند دوقطبی را ایجاد کنند، دولت گذشته شاهکار کرده و تا امروز تنها بخش کوچکی از آن پردهبرداری شده است. برخی افراد دولت پیشین تحت محاکمه قرار گرفتهاند و محکوم شدهاند. اینکه شاهکار است. بنابراین بردن دوقطبی انتخابات ٩٦ روی حوزه اقتصادی فقط فرار به جلو است برای اینکه آثار زیانبار سیاستهای غلط اقتصادی و فسادهای دولت پیشین را در ذهن مردم کمرنگ کنند. آنها تلاش میکنند ذهن مردم را به مسائل جدیدی جلب کنند که آنچه در گذشته اتفاق افتاده و مایه شرمساری است، از نظر دور کنند. توقع این است کسانی که با دولت همکاری میکنند و شخص آقای روحانی، واقعا وفاداریشان را به برنامههای خود در عمل نشان دهند. حواسشان باشد که رفتار اقتصادیشان کاملا قانونمند و شفاف و خالی از هرگونه شایبهای باشد که بهانهای به دست تندروها ندهد که بخواهند گذشته سیاه خودشان را رفو کنند.
بنابراین معتقدید که رویکرد رقابتی آقای روحانی در انتخابات ٩٦ باید ایجابی باشد نه سلبی؟
بله.
با توجه به امید و اعتماد مردم به روحانی در سال ٩٢، عواقب ناامیدی مردم از روحانی چیست؟ آیا ضرر آن فقط به جناح اصلاحطلب میرسد؟
اگر منظورتان این است که عواقب هجمه به اطرافیان آقای روحانی متوجه اصلاحطلبان میشود که باید بگویم، ربطی به اصلاحطلبان ندارد. آنها مقامات و مسوولانی هستند که با دولت دارند کار میکنند و خوب و بد کارشان هم صدمه چندانی به اصلاحطلبان نمیزند. اگر پیامدهای ناامید کردن ملت از دولت در نحوه اداره کشور منظورتان است باید گفت که اگر ذهن دولت و رییسجمهور معطوف به دعواهای سیاسی شود و دولت مدام مجبور باشد به مسائل درجه دو پاسخ دهد و مسائل اصلی دولت فرعی شود و دولت نتواند تصمیمات لازم را به موقع بگیرد، ضررش تنها متوجه یک جناح نمیشود. در این صورت دولت در موضع ضعف قرار میگیرد و این در موضع ضعف قرار گرفتن دولت در عرصه داخلی و خارج از کشور نه فقط به ضرر دولت و اصلاحطلبان بلکه به ضرر ملت نیز هست؛ لذا دولت باید از پایگاه قوی ملی خود همچنان برخوردار باشد که من فکر میکنم تا امروز برخوردار است. برخی دوستانی که دلواپس هستند و ادبیات ناخوشایندی هم به کار میگیرند، نمیتوانند بیانگر نظر جمع زیادی از ملت ایران باشند. تندروها در بین نیروهای سیاسی محدود هستند و امیدواریم نگرانی آنها هم رفع شود و با اکثریت قاطع مردم همراه باشند.
به نظر شما روحانی به عنوان یک سیاستمدار کارکشته از چه زمانی در قبال جنگ روانی جریان ضد اعتدال- ضد اصلاحات موضعگیری خواهد کرد؟ آیا روحانی از ناگفتههایش بهره میگیرد؟
این طور موارد را نباید منتظر شد تا آقای روحانی موضع بگیرد و جواب دهد. بلکه همه دلسوزان کشور باید به این مسائل پاسخ دهند و از ظهور مجدد پوپولیستها و ملتهب شدن فضای سیاسی کشور با هجمه و تخریب آنها جلوگیری کنند. دلسوزان جامعه و سیاستمداران باید اطلاعاتی که دارند را در اختیار مردم قرار دهند و مردم را از شرایط و وضعیت کشور آگاه کنند. دولت همچنین وظیفه دارد که مردم را از واقعیتهای جامعه باخبر کند. کنشگران سیاسی و اجتماعی فعال در جامعه هم طبیعتا با استفاده از اطلاعات شفاف و دقیقی که دارند به خوبی میتوانند مردم را آگاه کنند.
مهمترین دستاوردهای دولت را چه چیزی میدانید؟
مهمترین دستاورد دولت، کوتاه کردن دست کسانی است که سالها کشور را نهتنها رونق نبخشیدند، بلکه به عقب راندند و مسائل و مشکلات متعدد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مهمتر از همه بینالمللی برای کشور به وجود آوردند و ادبیات سخیفی را در برخی مناسبات به کار گرفتند. به نظر من مهمترین دستاورد دولت روحانی با در نظر گرفتن شرایطی که در هشت سال دولت احمدینژاد در کشور حاکم بود، کوتاه کردن دست تندروها بود. کشاندن کشور از مسیر رشد و توسعه دولت اصلاحات به سمت سراشیبی، دستاورد دولت قبلی بود و دولت روحانی میکوشد این روند خطرناک را دوباره به مسیر اصلی برگرداند. بنابراین دستاورد بزرگ دولت روحانی حرکت رو به رشد کشور است که باید قدر آن را دانست. اگر بخواهیم جزییتر هم بپردازیم، توافقهایی که در عرصه بینالمللی پیش آمد، برجام و کنترل تورم و بهبود مشکلات بهداشت و درمان و... از جمله دستاوردهای دولت است. اگر چه مشکلات کشور کاملا حل نشده است اما انصافا باید پذیرفت که دولت قدمهای بسیار خوبی برداشته است. همچنین باید در نظر گرفت که امکانات دولت برای تحقق شعارهایش محدود بوده است؛ از این رو به نظر من عملکرد دولت قابل دفاع است و باید این را قدر دانست.