- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
«مناظره» مهمتر است یا «محکمه مردم»؟
محمود احمدینژاد از اواخر دوران ریاست جمهوریاش تا اوایل دوران رییسجمهور نبودنش بارها مدعی شد که در برابر انتقادات یا به قول خودش تخریبها، فقط سکوت میکند. او این ادعا را بیشتر در مواقعی مطرح میکرد که در حال کنایه زدن به منتقدانش بود!
به گزارش ایسنا، رفتار، سابقه و عملکرد احمدینژاد در دوران هشت ساله ریاست جمهوریاش نشان میداد که حتی «ادعای سکوت» هم برای او غریب است.
حالا احمدینژاد، از رییسجمهور برای برگزاری یک مناظره دعوت کرده ولی توپ را در زمین خودش نگه نداشته و میگوید «به احترام تقاضاهای بیشمار گروههای مختلف مردم و از جمله صاحبنظران سیاسی و اقتصادی» چنین دعوتی را انجام داده است.
سهشنبه هفته گذشته حسن روحانی طبق وعده قبلی خود، گزارشی از واقعیتهای کشور در حوزههای مختلف ارائه کرد که در کنار واکنشهای مثبت، واکنش دیگری نیز در پی داشت و آن، تلاش جهت فراهم کردن فرصت پاسخگویی برای رییس دولت قبل بود.
رییسجمهور پیشتر یعنی زمانی که گفت در صدمین روز آغاز به کار دولت یازدهم گزارشی از اقدامات انجام شده در این مدت ارائه خواهد داد، تاکید کرده بود که در این گزارش واقعیتهای کشور بیان خواهد شد و به مردم خواهد گفت که دولتهای نهم و دهم چه میراثی به یادگار گذاشتهاند.
طبق وعده، روحانی گزارش خود را ارائه داد و طی آن، از میزان بدهیهای انبوه دولت قبل، پروژهها و کارهای روی زمین مانده، تورم و مشکلات دیگر پیشآمده در هشت سال گذشته سخن گفت و البته تاکید کرد که به آینده امیدوار است و مشکلات کشور به تدریج قابل حل خواهد بود.
مشابه این وضعیت درباره نتایج مذاکرات ایران و 1+5 و توافق ژنو نیز اتفاق افتاد و در حالی که متن توافقنامه منتشر شد و همچنین بلافاصله رییسجمهور درباره این توافق نشست خبری برگزار کرد و وزیر امور خارجه هم بارها در تلویزیون، مجلس، دانشگاه، در حضور مراجع تقلید و حتی در جلسه برخی تشکلها نظیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره ابعاد آن توضیح داد، عدهای بیانیه پشت بیانیه دادند که روحانی و ظریف باید شفافسازی کنند.
پر واضح است که «شفافیت» امری ستودنی و فراهم کردن فرصت برابر برای پاسخگویی، از مصادیق «عدالت» است اما همین «مصداق عدالت»، زمانی که با تبعیض و برخورد دوگانه همراه شود، «عین بیعدالتی» است.
شاید همه - حتی آنهایی که امروز داعیه «شفافیتطلبی» و «عدالت در پاسخگویی» دارند - یادشان باشد که فصل مشترک گزارشهایی که احمدینژاد ارائه میداد، مقایسه عملکردش با دولتهای قبل بود و طرح مکرر این مدعا که در فلان بخشها، چند برابر کل دولتهای بعد از انقلاب و بعضاً دولتهای قبل و بعد از انقلاب کار شده است.
صحبتهای احمدینژاد از بدو ورودش به انتخابات ریاست جمهوری در سال 84، بیشتر سلبی بود تا ایجابی و به عبارت دیگر، بیشتر در نفی دیگران سخن میگفت تا اثبات خودش. حتی بخشهای اثباتی سخنانش هم معمولاً با کنایههایی به منتقدان و دولتهای پیشین همراه بود، اما در طول این سالها حتی یک بار هم فریادی از سوی فریادزنندگان امروز برنیامد که چرا به کسانی که درباره آنها و عملکردشان صحبت میشود، فرصت و تریبونی برای سخن گفتن نمیدهید؟
اوج این رفتارها در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88 بود - که فارغ از مسایلی که در پی آن بروز و ظهور یافت - در جریان مناظرههای انتخاباتی از سوی احمدینژاد اسامی مختلفی از جمله هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و ناطق نوری به میان آمد و هرچقدر عدهای تاکید کردند که باید به این افراد به عنوان روسای جمهوری و مجلس پیشین کشور فرصت پاسخگویی داده شود، نه تنها گوش شنوایی نبود، بلکه ساعاتی پیش از اتمام زمان قانونی تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری فرصتی جداگانه به احمدینژاد داده شد تا به سخنانی که درباره او گفته شده است، پاسخ دهد!
حالا آن زمان «گذشته» است و برخی میگویند هر چه بود تمام شد و امروز باید از همدلی و ساختن «آینده» کشور سخن گفت، اما برخی رفتارها گویا یادآور دورانی است که نباید آنطور میگذشت.
در هفتههای پایانی دولت دهم، رییس و اعضای دولت وقت از هر فرصتی استفاده کردند و در برنامههای مختلف به بیان آمارهایی پرداختند که به زعم آنها وضعیت «واقعی» کشور را تشریح میکرد. برخی نهادهای رسمی کشور بویژه مجلس شورای اسلامی به این آمارها واکنش نشان دادند و آنها را «غیرواقعی» خواندند اما دولت وقت اصرار داشت که آمارهایش صحیح و بیانگر واقعیتهاست.
در دوران انتقال از دولت دهم به دولت یازدهم، حسن روحانی به عنوان رییسجمهورمنتخب اعلام کرد که در گزارش یا سلسله گزارشهایی که در صدمین روز کار دولت یازدهم ارائه خواهد شد، خود و همکارانش آمارهای واقعی را ارائه میدهند تا مردم از شرایط کشور آگاهی یابند. روحانی میگفت مردم، محرم هستند. او تاکید کرد که تفاوت گزارشهایش با گزارشهای هشت سال قبل این است که هم دستاوردها را بیان میکند و هم مشکلات و کمبودها را.
گزارش که ارائه شد، این پرسش بوجود آمد که بالاخره آمارهای قبلی را که تاکید داشت «همهچیز خوب است و مشکلی نیست» باید باور کرد یا آمارهای جدید را که حکایت از وجود مشکلاتی در کشور دارد و باید آنها را حل کرد؟ و چه خوش گفت آنکس که گفت "مردم بهترین قاضی و داور هستند".
مردم عادی و عموم جامعه، به بسیاری از آمارها دسترسی مستقیم ندارند و تنها آنهایی را میدانند که مسئولان اعلام میکنند. از نظر مردم، واقعیت همانی است که در زندگی خود، در محل کار و خانه و سر سفره و هنگام خرید از بازار لمس میکنند و بخشی از آنچه در سالهای اخیر به وضوح لمس شد، افزایش گرانی و بیکاری و کاهش تولید و امید بود.
قطعاً هر دولتی که روی کار میآید، نباید زحمات دیگران را نادیده بگیرد اما یادآوری چند نکته خالی از لطف نیست؛ اول اینکه قرار بود روحانی برای مردم از عملکرد دولت یازدهم و مشکلاتی که باید حل شود سخن بگوید، نه از «دستاوردهای» دولتهای نهم و دهم و دوم اینکه سخنان رییسجمهور درباره وضعیت کشور، بیشتر ناظر به وجود مشکلات کشور و لزوم حل آنها بود تا ایجادکنندگان مشکلات.
نکته سوم این است که تلاش برای برگزاری مناظره میان احمدینژاد و رییسجمهور کشور از سوی کسانی صورت گرفته است که در شنیدن صدای منتقدان و معترضان و فراهم کردن فرصت برای پاسخگویی دیگران سابقه خوشایندی ندارند.
5 آذر اولین جلسه دادگاه محمود احمدینژاد بود اما او در آن جلسه حاضر نشد و حالا میگوید باید به او فرصت پاسخگویی داده شود. او میخواهد نقدهایی را پاسخ دهد که «نقد» بود، نه «توهین» و «کنایه».
محمدرضا صادق مشاور ارشد رییسجمهور نیز در واکنش به درخواست احمدینژاد گفته بود: متأسفانه حقیقت ناب، دشواریها و شرایطی است که تا هنگام روی کار آمدن دولت تدبیر و امید مردم با آنها مواجه بودند و مدیریت اجرایی هشت سال گذشته چه در محکمه و چه در نزد افکار عمومی باید نسبت به آنها پاسخگو باشد.
خوب است که پیش از چنین دعوت و درخواستی، به برخی پرسشها پاسخ داده شود؛ اینکه «اگر آمارهای ارائه شده از سوی دولت قبل به گونهای بود که آن همه اعتراض از سوی نهادهای مختلف بویژه مجلس را برنمیانگیخت، آیا باز هم لازم بود رییس دولت یازدهم چنین باری را به دوش بکشد؟»، «آیا هشت سال فرصت برای تعریف از عملکرد خود کافی نبود؟».
البته لازم به یادآوری است که وزیر اقتصاد دولت دهم، در زمان روی کار آمدن دولت یازدهم، در یک برنامه تلویزیونی حاضر شد و از خود و عملکرد اقتصادی دولت قبل دفاع کرد. اصلاً آمارهای آن دولت و این دولت را نادیده بگیریم؛ «آیا مردم در این کشور زندگی نمیکنند و نمیتوانند بهترین قاضی وضعیت خود باشند؟»