- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
افق اقتصادی کشور از دیدگاه اسحاق جهانگیری
مردم ایران 45 هزار تومان به عنوان یارانه از دولت میگیرند. خیلیها هم شاید این پول برایشان نیاز است که باید بگیرند و مصرف بکنند. ولی من مطمئنم که همان کسی که 45 هزار تومان را میگیرد، بابت دریافت این پول خوشحال نیست
روزنو: معاون اول رییس جمهور گفت:مردم ایران 45 هزار تومان به عنوان یارانه از دولت میگیرند. خیلیها هم شاید این پول برایشان نیاز است که باید بگیرند و مصرف بکنند. ولی من مطمئنم که همان کسی که 45 هزار تومان را میگیرد، بابت دریافت این پول خوشحال نیست، اگر یک راه دیگری دولت جلویش میگذاشت که این پول را با کار خودش بهدست آورد نه اینکه از دولت بگیرد، مطمئنم که مردم ایران آن راه دوم را انتخاب میکردند.
اسحاق جهانگیری درباره مشکلات امروز اقتصاد ایران اظهار کرد: از نظر من اقتصاد ایران بعد از انقلاب با دو موضوع جدی روبهرو بود که یکی دولتی بودن آن و یکی نفت بود. مثلا وقتی ما در مجلس دوم قانون مالیات را تصویب میکردیم، واقعا اگر یک کسی در آنجا میگفت که از بخش خصوصی به جای 50 درصد، 80 درصد مالیات بگیریم، فکر میکردیم کار خوبی است و «این پولدارها هر چه پول دارند، باید از آنها گرفت.» اصلا «این پولدارها» را همیشه با یک تعابیر منفی میگفتند که بخش خصوصی زالوصفت است، اصلا این طوری از آنها اسم برده میشد در آن زمان. یا مثلا سرمایهگذاری خارجی بالاخره یک موضوعی است که هر اقتصادی که بخواهد تحرکی داشته باشد، نمیتواند راجع به آن بیتفاوت باشد اما در اوایل انقلاب جزو مفاهیمی بود که اصلا قابل طرح نبود، حتی در سال 68 (قبل از تشکیل دولت هاشمی) که ما اولین برنامه را در مجلس مینوشتیم، آنها با استفاده از منابع خارجی با سرمایهگذاری مستقیم خارجی مخالفت میکردند؛ وقتی هم که برنامه به کمیسیون برنامه و بودجه آن زمان رفت آنها هم استفاده از منابع خارجی را نپذیرفتند.
وی افزود: اما در طول این دولتها قبل از برنامه پنج ساله سوم، اتفاق مهمی که افتاد این بود که راجع به یک سری از مفاهیم اختلافی تفاهم شد. یعنی همه پذیرفتند که بخش خصوصی موضوع مهمی است و باید مورد توجه قرار بگیرد و بستر فعالیتش فراهم شود. همه قبول کردند که سرمایهگذاری خارجی یک موضوع تعیین کننده برای پیشرفت اقتصاد است. همه قبول کردند که مالیات باید در حدی دریافت شود که هم مالیاتدهنده انگیزه داشته باشد که فرار مالیاتی نکند و هم موجب رشد اقتصادی شود و دولت خودش را از اقتصاد کنار بکشد و امور را مدیریت کند و به جای اینکه به نفت این گونه نگاه شود، به چشم یک سرمایه ملی نگاه شود و در واقع به حساب ذخیره ارزی برود و ذخیره شود. اینها در واقع اتفاقاتی بود که در یک دوره زمانی شکل گرفت و اقتصاد کشور به سمتی میرفت که یک TAKE OFF کرده و بلند شود. مهمترین پیام برنامه 5 ساله سوم همین بود که ما ساختارها را به نحوی اصلاح کنیم که موجب رشد اقتصادی کشور شود؛ وقتی نتیجه عملکرد برنامه 5 ساله سوم را هم میبینیم، در میان برنامههای قبل و بعد از انقلاب جزو موفقترین نتایج بود.
معاون اول رییس جمهور تصریح کرد: این برنامه اگر استمرار پیدا میکرد با اتفاقاتی که بعد از آن افتاد، مثل این قیمت نفت که به صورت افسانهای افزایش پیدا کرد، میتوانست اقتصاد کشور را بعد از یک دوره طولانی از تورم دو رقمی نجات دهد، نرخ بیکاری میتوانست حتما جهت کاهشی پیدا کند تا جوانی که میرفت و درس میخواند، مهمترین دغدغهاش این نباشد که بعد از فارغالتحصیلی میتواند کار پیدا کند یا نمیتواند. سرمایهگذار خارجی هم حتما میآمد. در ایران چند هزار میلیارد دلار پروژههای بزرگ سرمایهگذاری وجود دارد که در کشورهای توسعهیافته چنین چیزی نیست. ما الان نمیتوانیم بنشینیم و در آلمان پروژه تعریف کنیم که سرمایهگذار بیاید و سرمایهگذاری کند، اما در ایران هنوز برای سالهای سال میشود چند هزار میلیارد دلار در زمینههای زیربنایی، طرح سرمایه گذاری تعریف کرد.
وی ادامه داد: در دوره اخیر، به جای اینکه این حرکت اقتصادی کشور استمرار پیدا کند، به یکسری انگهای خودساختهای تبدیل شد که مثلا اینها خارجی هستند و از خارجیها پول گرفتهاند، همین سبب شد که برنامهها را کنار گذاشتند و در واقع مهمترین شاخص اقتصاد کشور که «برنامه» بود، کنار رفت و کسانی که نه دانشی داشتند و نه تجربهای، فکر کردند که نظرات شخصیشان را بر برنامه و حرکت اقتصاد کشور حاکم کنند.
جهانگیری تاکید کرد: نتیجه عدم اجرای برنامه چهارم این میشود که امروز اقتصاد کشور به این وضعیت افتاده است. اگر بخواهیم اقتصاد کشور را تعریف کنیم، به دلیل بد مصرف کردن صدها میلیارد دلار منابع نفتی دچار بیماری هلندی شده که نتیجه این بیماری هلندی این است که صنعتی که در طول چند دهه گذشته شکل گرفته در حال فروپاشی است. طی سالهای گذشته، واردات کشور به شدت افزایش پیدا کرده است. امروز هم کشور به دلایلی قادر نیست آن حجم از واردات را انجام دهد و تولید کشور هم افت پیدا کرده است.
وی افزود: این سه عامل در کنار یکدیگر، باعث شدند که تورم در کشور روند صعودی خیلی نگرانکنندهای در پیش بگیرد؛ خصوصا در بخشهایی که مربوط به طبقه متوسط و پایین میشود، معیشت را واقعا سخت کرده است؛ یعنی امروز کارمند یا کسی که دیگر حتی یک و نیم میلیون تومان درآمد دارد، با قیمتهایی که وجود دارد تقریبا زندگی کردن برایش دشوار شده است. هزینههای آنها عمدتا هزینههای پوشاک و مواد غذایی است که نرخ تورم در آنها بالای 50، 60 درصد هست؛ یعنی اگر نرخ تورم متوسط هم 30 درصد باشد در آن اقلام تورم بالا است. از سوی دیگر نوعی فرار سرمایه هم شکل گرفته است؛ چرا که با کاهش شدید ارزش پول ملی ممکن است که انگیزهای باشد و به راحتی نشود ریال را تبدیل به دلار کرد، ولی سرمایهگذار بخش خصوصی که یک امید پیدا کرده بود که دولت به معنای واقعی در برنامه سوم او را قبول کرده و سیاستهای اصل 44 قانون اساسی هم آن را تکمیل کرد که بالاخره پذیرفتیم که بخش خصوصی محور و مدار اصلی اقتصاد کشور باشد اما استراتژی دولت گذشته استراتژی توسعه نبود. استراتژیاش تلاش برای بقا است. با این وضعیت بخش خصوصی بیانگیزه شده است. دولت هم منابع خودش را دیگر ندارد که در اقتصاد بروز پیدا کند، سرمایهگذار خارجی هم به کشور ورود پیدا نخواهد کرد، واردات و تولید کشور نیز افت پیدا کرده، در مقابل نقدینگی کشور به شدت افزایش پیدا کرده و نتیجه این اتفاقات، نمودش در سه شاخص اصلی کشور است که بیکاری، تورم و رشد اقتصادی هست.
وزیر صنایع دولت اصلاحات گفت: ما در زمانی که کمترین درآمد نفتی را در دوره اصلاحات داشتیم، حداقل 6 درصد رشد اقتصادی هم داشتیم؛ ولی رشد اقتصادی دولت احمدینژاد منفی بود و تورم بالای 30 درصد و نرخ بیکاری هم بالای 12 درصد است. اینها شاخصهایی است که نشان میدهد اقتصاد کشور دچار یک رکود تورمی شده و خروج از این رکود تورمی یکی از دشوارترین کارهایی است که باید در اقتصاد کشور انجام بگیرد.
وی با بیان اینکه هر کس بگوید تحریم در مشکلات اقتصادی تاثیر نداشته معنایش این است که نه از میزان فشار بینالمللی اطلاع دارد و نه از اتفاقی که در اقتصاد کشور افتاده است، اظهار کرد: مهمتر از تحریمها این است که مسوولان اداره کشور ، آیندهنگر نبودند و قدرت تجزیه و تحلیل اتفاقاتی را که در حول و حوش کشور در حال وقوع بود را نداشتند. دوم اینکه قدرت مدیریتی که نشان دهد که چطور باید این اتفاقات را مدیریت بکنند را هم نداشتند.
جهانگیری درباره چرایی وقوع نابسامانیهای اقتصادی در دولت احمدینژاد خاطرنشان کرد: یک بخش عمده مشکلات از زمانی ایجاد شد که دولت احمدینژاد احساس کرد که در مقابل هیچکس پاسخگو نیست، هیچ کس در کشور شرایطی را به وجود نیاورد که در مقابل اقدامات غیرعلمی دولت توضیح بخواهد، هر تصمیمی را به راحتی میگرفت و سازمان مدیریت را هم که مزاحم میدید، منحل کرد. یک نفر نبود که توضیح بخواهد که چرا درآمد ارزی را بیش از قانون بودجه مصرف میکردند! وقتی هم که دیوان محاسبات گفت که یک عدد بزرگ 10 میلیارد دلاری به خزانه واریز نشده، به سادگی از کنار آن گذشتند.
وی افزود: فکر میکنم این عدم پاسخگویی یعنی تعطیل کردن بخش نظارت و پرسشگری در بخش نهادهای رسمی و هم در بخش نهادهای مدنی. یعنی شرایطی به وجود آمد که در روزنامهها هم کسی فکر نمیکرد که میتواند سوال کند. اقتصاددانان در همان سالهای اول دولت را نقد کردند، اما به جای اینکه استقبال کنند که یک تعداد استاد دانشگاه وقت گذاشته و راجع به مسائل کشور تجزیه و تحلیل کردهاند، گفتند که اینها همان مدیران سابق هستند که دستشان از بیتالمال کوتاه شده یا اینکه عوامل جاهای دیگر هستند. یکسری تهمتها زده شده که اقتصاددانان ترجیح دادند که بعد از آن دیگر صحبت نکنند. اگر یادتان باشد من هم روی آمار و ارقام رشد صنعت یک نامه سرگشاده 7، 8 صفحهای به احمدینژاد دادم که این آمار و ارقام همهاش خلاف است. بعد یک کارشناس را وادار کردند که به جای جواب دادن، تهمت و توهین نثار ما کند. من فکر میکنم تعطیل کردن فضای نقد و پرسشگری باعث شد که دولت احمدینژاد احساس کند که میتواند هر طور بخواهد از منابع کشور استفاده کند؛ چرا که فکر میکردند که این منابع، شخصی است و نتیجهاش وضعیت فعلی است که مهمترین عامل آن ضعف مدیریت است. البته اصلا مدیری در دولت احمدینژاد وجود نداشت که ضعف مدیریتی وجود داشته باشد!
معاون اول رییس جمهور در مورد انتظارات بالای مردم از دولت در این شرایط بد اقتصادی گفت: واقعیتش این است که ایران کشوری است که ظرفیت بالایی در آن وجود دارد. بالاخره یک کشوری که حداقل 2/4 میلیون بشکه نفت تولید میکرده، با نفت 100 یا 120 دلاری یک عدد قابل توجهی میشود. چندین فاز تولیدی پارس جنوبی فعال بوده است و یک کارگاهی در عسلویه ایجاد شده بود که از آن میادین مشترک گازی برداشت شود. منابع معدنی بسیار وسیع بود، طرحهایی برای تولیدات اساسی کشور و طرحهای دامی بزرگی تهیه شده بود. در منطقه نیز ایران حتی از ترکیه به جهت صنعتی جلوتر بود و استعداد جلوتر از این بودن را داشت و ترکیه این منابع و فرصتها را نداشت.
وی افزود: نیروی انسانی جوان تحصیلکردهای که در ایران وجود دارد از بزرگترین فرصتهایی است که در اختیار مدیریت کشور بوده که متاسفانه امروز تبدیل شده است به تهدید.
جهانگیری اظهار کرد: مهم این است که با مردم صادقانه صحبت شود و به مردم صادقانه گفته شود که ما این کار را میتوانیم انجام دهیم و شعار ندهیم. اما اگر شعار عدالت بدهند و ضدعدالتترین اتفاقها در دوره شان بیفتد، شعار مقابله با فساد بدهند و بدترین فسادها در دوران تاریخ در کشور اتفاق بیفتد که سابقه نداشته این همه موضوع فساد مطرح باشد.
وی ادامه داد: نمیخواهم بگویم اینها درست است، اما بالاخره فضایی را درست کردند که کسانی بودند که رقبای خودشان را متهم به فساد میکردند. خوب اینها وقتی است که فقط یک شعار بیبرنامه و بیپشتوانه داده میشود. اگر شعار برخاسته از یک برنامه باشد، کارساز است وگرنه چه کسی هست که عدالت را دوست نداشته باشد. چه کسی است که مواجهه با فساد را دوست نداشته باشد، چه کسی هست که نخواهد فقر از این کشور برچیده شود. من فکر میکنم باید رفت دنبال راهکارها و در ایران این ظرفیت وجود دارد.
معاون اول دولت تدبیر و امید با بیان اینکه رفع مشکلات اقتصادی زمان بر است ،تاکید کرد: مهم این است که یک ارادهای در کشور شکل گرفته که تمام کشور احساس نشاط بکند که میتوانند بیایند و فعالیت اقتصادی انجام دهند.
وی درباره بهبود روابط با دنیا گفت: من فکر میکنم که دنیا از آمدن دولت جدید پیام خودش را گرفته است و بخش زیادی از مشکلات سیاست خارجی کشور اصلا بدون اینکه قرار باشد قدمی برداشته شود حل میشود. چرا که دنیا میداند که با یک تیم عاقل که در عرصه بینالملل معتقد به مذاکره برد-برد و گفتوگو و تعامل است و با زبان دیپلماسی آشنا است، روبهرو میشود. وقتی دنیا بداند که با چنین تیمی روبهرو است دیگر با زبان زور و قلدری نمیتواند صحبت کند و مجبور است که بیاید در مقابل بنشیند و از زبان منطق با ما حرف بزند.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.