- تاجرنیا تکلیف مدل بازی استقلال در برابر سپاهان را روشن کرد
- اطلاع از جدول خاموشی و قطع برق در تهران + لینک و کد دستوری برق من
- آبله مرغان تا چند روز واگیر دارد؟ + درمان
- پاسخ رد هایده به خواستگاری احمدشاه قاجار + عکس
- روزهای قمر در عقرب سال ۱۴۰۴ : آغاز سال نو با نحسی! (جدول)
- راهنمای استفاده از سپینو بانک صادرات برای کارت رفاهی معلمان و فرهنگیان + مراحل
- خواص بی نظیر کلم بروکلی که نمی دانستید
بررسی روند انتصاب استاندار قزوین؛ اصلاح طلبان گام خود را برداشتند
مرتضی روزبه استاندار قزوین شد
تابان- شهاب محی الدینی- چهارشنبه 13 آذر و با تصویب هیات دولت، مرتضی روزبه به عنوان استاندار قزوین معرفی شد.این انتصاب، بعد از خبر پیروزی حسن روحانی در انتخابات خرداد 92، مهم ترین خبر سیاسی در استان قزوین بود. اهمیت این خبر بیش از آن که در حیطه "تعیین عالی ترین مقام دولتی استان" بگنجد در اهمیت مطالباتی ریشه دارد که پس از هشت سال مدیریت دولت نهم و دهم، رای دهندگان را واداشت تا تغییر دهنده ی روند ناخوشایند اجرایی هشت سال گذشته باشند.
روزبه در یک نگاه
مرتضی روزبه، استاندار دولت تدبیر و امید در سال 1340 در قزوین به دنیا آمد، وی تحصیلات خود تا مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت دولتی را در همین استان ادامه داده است .روزبه در سال 1358 و پس از صدور فرمان امام خمینی (ره) به عضویت سپاه پاسداران (60-63)درآمد.در کارنامه مدیریتی او فهرستی از فعالیتها ومسوولیتهای مهم درج شده است.عضویت در جهاد سازندگی(58-60)، مربی پرورشی در آموزش و پرورش(63-64)،حضور در مناطق جنگی،معاون فرماندار مهاباد(64-67)، مشاور استاندار و مدیر کل سیاسی – امنیتی استان کردستان (67-68)، مشاور استاندار و مدیر کل سیاسی – امنیتی استان گیلان(68-71)،معاون سیاسی-امنیتی استانداری خوزستان(71-73)، سرپرست استانداری خوزستان(72)،معاون استاندار زنجان، تهران و فرماندار قزوین (73-76) معاونت برنامه ریزی استانداری قزوین و سرپرست استانداری قزوین (76-80)،مدیر عامل موسسه فرهنگی و عمرانی نبویه(80-82)،رییس هیات مدیره شرکت نساجی ماهوت نقش(81-82)،معاونت برنامه ریزی و نظارت ستاد اقامه نماز کل کشور(82-83)،رییس ستاد آیتالههاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری(84)، از جمله این مسوولیتهاست.

ریشههای یک انتصاب
پروسهای که در نهایت به انتصاب مرتضی روزبه به سمت استانداری قزوین انجامید البته به سادگی خبر اعلام انتصاب وی نبود. برای ردیابی این روند، ماجرا درست از همان روزهایی شروع میشود که تب انتخابات ریاست جمهوری در استان قزوین نیز بالا گرفت. آوردگاه انتخابات 92 از آن جهت مهم و سرنوشت ساز بود که انتخابات پرحاشیه 88،سایه سنگین خود را همچنان حفظ کرده ونگرانی از عدم مشارکت بخشهایی از مردم در انتخابات و سردی فضای حاکم بر روزهای آغازین فعالیتهای انتخاباتی نامزدها، دغدغه آن روزهای مسوولان کشور بود. آیتالههاشمی رفسنجانی گزینه اصلی اصلاح طلبان و بخشهای از اصولگرایان معتدل، بنا به دلایلی، توسط شورای نگهبان از گردونه انتخابات حذف شد . اصلاح طلبان حالا بیش از هر زمان دیگری خود را بر سر دوراهی میدیدند. دوراهی حمایت از فردی معتدل و نزدیک به آرمانهای اصلاحات یا کناره گرفتن از انتخاباتی که غالب اعضای آن از طیف اصولگرا بودند. در چنین شرایطی اعلام حمایت آیتالههاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی از دکتر حسن روحانی، به یکباره فضا را دگرگون کرد. شوری دوباره در میان مردم افتاد و مناظرهها شعفی مضاعف را در آنان برانگیخت. روحانی مردی بود که در مناظرهها، تاکید داشت،"حقوق دان" است و نه" سرهنگ ". این عبارت به ظاهر ساده برای مردمی که در دوران محمود احمد ی نژاد، به خوبی با تفاوت معنای این دو عنوان، آشنا شده بودند، پیامی مهم؛ تلقی میشد. روحانی یک اصلاح طلب نبود اما درعین حال تفاوت زیادی میان رفتار و شعارهای او با آن معنایی از اصولگرایی وجود داشت که در هشت سال گذشته با حمایت بی دریغ از محمود احمدی نژاد همراه شده و کشور را با چالشهای پیچیده و دردناکی مواجه کرده بود. استان قزوین نیز در آن روزها، عرصه رقابت میان حامیان نامزدهای انتخابات بود، رقابتی که نمایندگان استان را در صف حمایت نامزدهایی قرار داده بود که همگی جزو رقبای حسن روحانی بودند و هیچ سنخیتی میان خود و او نمی یافتند. همراهی گسترده اصلاح طلبان و بخشهای معتدلی از جریان اصولگرایی با روحانی، درنهایت به روی کارآمدن دولت تدبیرو امید انجامید. بعد از پیروزی حسن روحانی، جریان اصولگرایی که در شوک موفقیت دوباره اصلاح طلبان و جریان اعتدال قرارگرفته بود، گریزی از این ندید که با تحریف ماجرا، از روغن ریخته انتخابات، سهمی برا ی امامزاده ی اصولگرایی برگیرد؟اما واقعیت آن بود که دراین تلاش، آنچه اهمیت نداشت اصولگرا یا اصلاح طلب بودن حسن روحانی بود. اتمسفر سیاسی ایران تغییر یافته و سلسله تحولات نامبارکی طی هشت سال بی تدبیری به بحرانهای اقتصادی و بالا گرفتن اختلافات سیاسی انجامیده بود.حالا،صف بندیها نیز دگرگون شده بود و سیاسیون به جای آنکه در تقسیم بندی اصلاح طلب و اصولگرا بگنجند، در دو طیف اعتدال(اعم از بخشهای گستردهای از اصلاح طلبان سابق وبخشهای از اصولگرایان) و افراط تقسیم بندی و رصد میشدند. در چنین فضایی، عجیب نبود که چهرههایی از اصولگرایی نیز با اصلاح طلبان هم آوا شوند و بخشهایی عمدهای از موفقیت حسن روحانی به پای حمایت آیتالههاشمی، رییس تشخیص مصلحت نظام و محمد خاتمی رییس جمهور اسبق کشور نوشته شود. حالا پرسشی که به شکل زمزمه در میان مردم استان میپیچید، این بود که چه کسی، استاندار دولت تدبیرو امید است ؟این پرسش از آن جهت اهمیت داشت که استاندار -به عنوان مجری سیاستهای دولت جدید- نقش بسزایی در پایان دادن به روندی داشت که ضمن حذف نیروهای کارآمد، عملا بهبودی در وضعیت عمومی استان ایجاد نکرده بود.شاید این از طنزهای تلخ تاریخ سیاسی چند دهه اخیر استان قزوین باشد که در این مرحله، بازهم جریانی سهم خواه ماجرا شد -که دست بر قضا- به شکل تمام قد به صف رقبای حسن روحانی پیوسته بود و عَـلَم تهمت به حامیان وی را برافراشته بود. برخی نمایندگان استان قزوین که پیشتر از جمله حامیان سعید جلیلی نامزد انتخابات یازدهم بودند و در زمان دولت محمود احمد ی نژاد از تاکید وی بر عدم دخالت نمایندگان در امور مربوط به دولت حمایت میکردند، به یکباره دولت نو رسته را "داس به دست" معرفی و ملزم به تحقق مطالبات خود تلقی کردند. در چنین فضایی و در آشفته بازار شایعاتی که هر بار نام کسی را با خود یدک میکشید نامی از "مرتضی روزبه" نیز به میان آمد. مرتضی روزبه اصولگرایی معتدل شناخته میشد و هرچند نام وی در میان دیگر گزینههای مورد نظر نمایندگان و اصولگرایان استان عنوان میشد اما این واقعیت وجود دارد که این جریان در حقیقت، روزبه را گزینه اصلی خود نمی دانست زیرا گامهای بعدی این طیف در اعلام حمایت از "اسماعیل نجار" استاندار کرمان- در زمان محمود احمد ی نژاد- و امضای دست کم سه نماینده استان در اعلام قطعی حمایت از وی، نشان داد آنچه سبب اعلام اولیه حمایت نمایندگان استان از وی شد، بیشتر در دو موضوع "حمایت آیتاله باریک بین" از مرتضی روزبه و "پیشینه معتدل او نهفته بود، دو شاخصی که هرچند به برخی مذاقها خوش نمی آمد اما – به ویژه-درموضوع اعتدال شانس مرتضی روزبه را در دوره دولتی که بی تردید دولت مطلوب اصولگرایان استان نبود، تقویت میکرد.
تا این مرحله به نظر میرسید که تحلیل این طیف، چندان دور از حقیقت نباشد اما اشتباه فاحش جریان اصولگرای استان آن بود که اگرچه شعار اعتدال دولت را شنیده بود و میدانست که دولت جدید قرارنیست چون سلف تمامیت خواه خود، یکسره خط بطلان و قلم حذف بر همه نیروها بکشد اما فراموش کرده بود که در هر حال یکی از مهم ترین دلایل برآمدن دولت یازدهم، حمایت طیف اصلاح طلب از آن بوده است. چنین مقدمهای کافی بود تا اصولگرایان افراطی بدانند که انتظار تحقق مطالبات، به شکل یک سویه و بدون در نظر نیاوردن نقش مهم اصلاح طلبان، مصداق "آب درهاون کوبیدن" است. موفقیت روحانی بازتابی از خواست مردمی بود که دیگر آن شیوه مدیریتی سابق را نمی خواستند. شیوهای که چاشنی تندروی را نیز همراه داشت و هنوز نیاموخته بود که رقیب را به عنوان یک نیروی سیاسی محق با پایگاه اجتماعی در خور، بپذیرد. تجلی این رویکرد البته در صندوقهای رای اتفاق افتاد و اگر قرار بود این انتخابات به تداوم مطالبات آن نمایندگانی بیانجامد که حامی تمام قد شیوه پیشین بودند، نیازی به برگزاری انتخابات نبود.نتیجه این غفلت آشکار اصولگرایان استان، متوقف ماندن تلاشهای آنان و بی نتیجه بودن لابیهای متعددی شد که طی صد روز، عملا آنان را به بن بست کشانید. درچنین شرایطی یه یکباره نام" اسماعیل نجار" بر سر زبانها افتاد . نجار استاندار دولت احمدی نژاد بود. شاید نسبت خویشاوندی وی یکی از دلایلی باشد که او هنوز درمصاحبههایش تاکید دارد که در دولت جدید نیز استاندار خواهد ماند. نجار همان استاندار ی است که وقتی در سال 89 زلزلهای "حسین آباد فهرج"، از توابع شهرستان ریگان کرمان، را به لرزه درآورد، در جلسه ستاد بحران استانداری کرمان مدعی شد که :"به اعتقاد مردم منطقه، نصب تصویر محمود احمد ی نژاد بر یک دیوار، مانع فرو ریختن آن شده است!!".
شاید تن به اغراق زده باشیم اگر بگوییم چنین سخنهایی کافی بود تا برخی نمایندگان اصولگرا چنان همذات پنداری با استاندار سابق کرمان کنند که خبر امکان انتصاب او به سمت استانداری قزوین، سبب بروز شور و شعف در آنان شود، اما به طور قطع؛ ورود فردی از حلقه احمد ی نژاد به استان قزوین، میتوانست امیدهای از دست رفته این طیف از اصولگرایان را بعد از شکست در انتخابات اخیر، قوت بخشد. همین مساله شاید دلیل اصلی رویگردانی سه تن ازنمایندگان استان از مرتضی روزبه و امضا کردن نامهای بود که از وزیر کشور میخواست که اسماعیل نجار را به سمت استاندار قزوین منصوب کند ! این اقدام البته اندکی بعد با خبر انتصاب روزبه به سمت استانداری قزوین همزمان شد. شوکی دوباره به جریانی که خود را در یک قدمی تسلط دوباره بر ساختمان سفید خیابان سرداران و تداوم بده بستانهای سابق میدید و هنوز نمی دانست چرا فردی که تا پیش از این،مطلوب حداقلی آنان و تلاشها برای انتصاب وی ناکام مانده بود، درست زمانی به این سمت منصوب میشود که آنان دل درگرو فردی نزدیک به تفکرات خود، بسته بودند؟!
روزهای پایانی تردید
اکنون که روزبه گزینه قطعی دولت و مجری سیاستهای دولت تدبیرو امید شده طبیعی است که این پرسش در اذهان خطور کند که چگونه با وجود مطرح شدن نام وی در روزهای آغازین، روندی طولانی برای نهایی شدن وی برای این سمت مهم، طی شد؟
برای پاسخ به این پرسش باید کمی عقب تر رفت.چندی پیش، یکی از نمایندگان استان با درک نافرجامی تلا شها برا ی تحمیل نظرات خود به دولتی که او حامی رقیب انتخاباتی آن بود، مدعی شده بود که؛" حجت الاسلام علیخانی، در امور استان دخالت میکند" و به شکل فرافکنانه ای، عدم تحقق خواست جریان خود را نه در عدم انطباق با رویکرد دولت جدید که ناشی از دخالتهای وی دانسته بود. پاسخ علیخانی اما رد این ادعا بود. قدرت الله علیخانی و طیف همراه وی درکنار آیتاله تاکندی و حجت الاسلام قوامی از حامیان اصلی دکتر روحانی در انتخابات پیشین بودند بااین همه، هر سه تن تاکید کرده بودند که به دنبال سهم خواهی نیستند و آنچه برای آنان اهمیت دارد منافع کشور به شکل عام و استان قزوین به شکل خاص است . نماینده سابق مردم قزوین در ماجرای انتخاب و انتصاب استاندار جدید بر سخن خود باقی ماند اما تداوم تاخیر در انتصاب استاندار استانی که با دهها مشکل بزرگ و کوچک دست و پنجه نرم میکرد و میرفت که به یاس و سرخوردگی مردم بیانجامد، نگاهها را به تدریج متوجه بهره گیری از ارتباط ایشان با دولت و طیف اصلاح طلب استان کرد.این رویکرد جدید در حالی رخ میداد که دولت تدبیر و امید نیز نمیخواست که با شتابزدگی تصمیمی بگیرد که مخالف با خواست حامیان اصلی خود در استان باشد . از سویی دیگرمرتضی روزبه، مدیری کهنه کار و با تجربه مدیریتی بالا با ظرافتهای پیچیده سیاست ناآشنا نبود . روزبه بومی این شهر است، در دوره تصدی مسوولیت فرمانداری و نیز سرپرستی استانداری قزوین با پیچ و خمهای این حوزه آشنا شده است و دریافت صحیحی از گروههای سیاسی و مناسبات موجود دارد. با این اوصاف باید پذیرفت که هرچند برخی طیفهای تندرو و چهرههای خاص در برخی نهادها از ابتدای امر چنان مینمایاندند که مطرح کردن نام وی برای استانداری محصول برنامهریزی یا تصمیمهای پدرسالارانه آنان بوده اما حقیقت آن است که روزبه هیچگاه اراده سیاسی و مدیریتی خود را به آنان پیوند نزده بود . استاندار جدید قزوین دست کم تا بدین جا نشان داده که فردی همراه با سیاستهای دولت است اما در عین حال میداند که برای جهت دادن یک اراده سیاسی به واقعیتی عینی، در نظر آوردن نیروهای ریشه دار، واجد اهمیت است. مرتضی روزبه در این راستا به درستی عزم سیاسی خود را همچون گذشته در تطابق با آیتاله باریک بین امام جمعه محترم قزوین قرار داد. آیتاله باریک بین از همان ابتدا از حامیان انتصاب مرتضی روزبه بود و شاید همین عامل باعث شد که ایشان بادرک درست از وضعیت فرسایشی بوجود آمده، از حجتالاسلام علیخانی بخواهد که او نیز برای پایان دادن به این انسداد سیاسی، بار دیگر، در جهت منافع استان؛ همراه شود. این گام آیتاله به دست کم سه بار دیدار مرتضی روزبه با حجت الاسلام علیخانی و تببین دیدگاه و نظرات وی انجامید. ارایه این دیدگاه از آن جهت واجد اهمیت بود که دولت تدبیر و امید تصمیم نهایی خود را به همراهی حامیان خود دراستان منوط کرده بود و دلیل تاخیر نیزتا حدی به این موضوع برمی گشت. گام مهم حجت الاسلام علیخانی در این مرحله مطرح کردن این موضوع با طیفهای مختلفی از اصلاح طلبان و فعالین سیاسی استان و ایجاد وحدت نظر میان دو جریانی بود که یک سر آن، نماینده ولی فقیه در استان، طیفهای معتدل جریان اصولگرایی و سر دیگر آن اصلاح طلبانی بودند که بخشهایی موثری از حامیان دولت تدبیر و امید را نمایندگی میکردند. جلسه نهایی روز سه شنبه هفته گذشته، در منزل حجت الاسلام علیخانی برگزار شد. حجت الاسلام سیدناصر قوامی، محمد علیخانی، دکتر محسن بهشتی سرشت، مهندس غلامعباس آقاعلیخانی، سالار قاسمی، دکتر فرهاد درویش، امیر طاهرخانی، محمدجوادکاظم پور، دکتر مهدی علیخانی، دکتر علی فضلی، ابراهیم عبدالرزاقی، محمدهادی جعفری، دکتر حسن رییسیان، دکتر محمد علی سامت، سیفاله مافی، عباس حشمتی، حبیباله کرمی، محمد درافشانی، وحید مقدم، یوسف کرمی، علی صفری، علی رحمانی، دکتر مهدی حسینی، مهندس رضا گروسی، مهندس مهدی عبدالرزاقی، رضا عسکری، مرتضی آقاعلیخانی، ولیاله فتحخانی، اله یار کرمی، عزیزاله عظیمی، خیراله فخاری، نصراله شیخ سلیمانی و موسی میرزایی از جمله حاضران اصلاح طلب و فعالين سياسي این جلسه بودند. جلسهای که مرتضی روزبه نیز در آن حضور یافت. در این دیدار برخی از حاضران به ابراز دیدگاههای خود پرداختند. ضرورت تلاش در جهت کمک به نظام در مواجهه با چالشهای داخلی و خارجی، تقویت نیروهای بومی و تبدیل توان بالقوه منابع انسانی و طبیعی استان به دستاوردهای بالفعل، ضرورت پایان دادن به سیاستهای سوء دولت گذشته و توقف رویکرد حذف و تخریب با تاکید بر مشارکت سیاسی همه گروههای معتقد به نظام، اظهار تاسف از گسست بوجود آمده میان نیروهای اصیل و ریشه دار انقلابی در استان و ابراز امیدواری به پیوند دوباره میان این نیروها و تقدیر و تشکر از نقش مثبت آیتاله باریکبین، آیتاله محمدی تاکندی، حجج اسلام علیخانی و قوامی در ایجاد وحدت نظر ازجمله محوریترین سخنان مطرح شده از سوی اصلاح طلبان، بود.
مرتضی روزبه نیز در پایان ضمن تشریح دیدگاههای خود و تایید نقطه نظرات مطرح شده، از اهتمام ویژه خود درجهت بهره گیری از تمام ظرفیتهای استان خبر داد و از اتفاق نظر بوجود آمده ابراز خرسندی کرد.
با پایان جلسه، در نهایت؛ صد روز بلا تکلیفی سیاسی و اجرایی استان با انتقال نظر جمع حاضر در جلسه، به دولت منجر شد تا با تایید رسمی مرتضی روزبه در جلسه روز بعد هیات دولت،مرتضی روزبه به عنوان منتخب دولت برای تصدی سمت استاندرای قزوین معرفی شود.بازتاب این تصمیم در میان مردم و شخصیتها نیز وجهی مثبت یافت . آیتاله باریک بین ضمن استقبال از انتصاب وی، از چهرههای موثر در این انتصاب من جمله "نمایندگان محترم سابق استان قزوین"تقدیر و تشکر کرد و آیتاله محمدی تاکندی نیز ابراز امیدواری کرد که این انتصاب به پیشرفت و شکوفایی استان منجر شود.
مرتضی روزبه و روزهای پیش رو
مرتضی روزبه اکنون دومین استاندار بومی قزوین است. کلید واژه ی" بومی" آن هم در مقام استانداری، برای مردم قزوین البته بارمعنایی دوگانهای دارد. دوگانهای توام با بیم و امید. وجه بیمناک این کلید واژه، تجربه ناخوشایند اولین استاندار بومی قزوین است. استانداری که تمام داشتههای خود را یکسره در سبد اصولگرایی ریخت و در دوره او استان شاهد جریان یک سویه و واگرایانهای بود که به حذف بسیاری از نیروهای کارآمد و گسست، میان نیروهای ریشه دار آن انجامید . وجه امیدوارانه این انتصاب هم آن است که روزبه بیش از آنکه در نگاهی شتابزده تنها در ظرف اصولگرایی، تعریف شود، به عنوان سیاستمدار و مدیری شناخته میشود که زمینههای تعادل و منطق را تاکنون به خوبي حفظ کرده است. روزبه در هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به توصیه حجت الاسلام علیخانی، ریاست ستاد آیتالههاشمی رفسنجانی –در استان قزوین- را برعهده داشت. این مساله، شاید یکی از محورهایی باشد که نسبت دقیق او با جریان عقلانیتی که اکنون رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام از منادیان آن تلقی میشود، را نشان میدهد. بخشهای معتدل و اصیل اصولگرایی نیز او را به عنوان چهرهای شایسته پذیرفته اند و از همه مهم تر، با وجود آنکه روزبه در زمان تصدی مسوولیت در کردستان از نزدیکان به حلقهای تلقی میشد که بعدها طیف اصلی منتسب به احمدینژاد را تشکیل میدادند، اما به اذعان خویش، نگاه مدیریتی وی مانع از آن شد که این نزدیکی را وجه المصالحه تصدی سمت در دولت نهم و دهم کند. روزبه با این خویشتنداری نشان داد که حاضر نیست به هر قیمتی خود را همراه با رویکردی کند که در چارچوبهای عقلانیت و اعتدال نمی گنجد. با انتصاب مرتضی روزبه، طیف تندروی جریان اصولگرا البته این بار نیز خواهند کوشید- همچون روزهای آغازین دولت حسن روحانی- انتصاب وی را دستاوردی کلیدی برای جریان اصولگرایی تلقی کند . این ادعا در دو ماهه اول دولت حسن روحانی نیز از سوی اصولگرایان اظهار شد. واکنش اصلاح طلبان، در آن روزها، آن بود که هیچ مناقشهای در این ادعا نیست اما این ادعا ملزومات خاص خود را دارد و یکی از این ملزومات تعهد و تقید اصولگرایان به این ادعاست. بدین معنا که اصولگرا دانستن یک مدیر اجرایی، نیازمند همراهی با تصمیمات و انتخابهای او نیزهست و نمی توان با برچسب اصولگرایی تنها در سیاستها و عزل و نصبهایی همراه بود که به نفع یک جریان خاص است و در قبال رویکرد جذب حداکثری افراد و توسعه مشارکت، به مخالفت با فردی پرداخت که پیش از این اصولگرا تلقی میشد.اصولگرایان در ادعای اصولگرا بودن دکتر حسن روحانی از خود پایمردی نشان ندادند و با مشاهده رویکردهای معتدل دولت خیلی زود آن را "دولتی داس به دست" نامیدند. اکنون نیز اصولگرایان استان وبرخی نمایندگان آنان، نباید فراموش کنند که هرچند اکنون عَلَم مخالفت با رییس جمهوری را برافراشته اند اما باید تلاش کنند که -دست کم- در مورد استاندار جدید قزوین تا پایان راه، او را همراهی کنند. اصلاح طلبان استان نیز -که برخلاف رقیب - نشان داده اند که در راهبرد سیاسی خود، دوراندیشانه به مصالح جمعی کشور و استان اندیشیدهاند، اکنون شاهد انتصاب استانداری هستند که نگاه انتقادی خویش به دولت نهم و دهم را حفظ کرده است و آن گونه که خود میگوید؛ همیاری و مشارکت همه گروههای معتقد به نظام را بر دیدگاههای تنگ نظرانه مرجح میداند. جدای از این دیدگاه مرتضی روزبه، نباید از یاد برد که وی به هر روی و فارغ از القائات گروهها و طیفهای سیاسی، قرار است نماینده عالی دولت تدبیر و امید باشد یعنی همان دولتی که برای پیشبرد امور خود به حمایت همه گروهها و اقشار -من جمله ایفای نقش موثر اصلاح طلبان- نیاز دارد. در این مسیر افزایش امید به رویکردی مدبرانه در سایه حمایت همه گروهها در سایه وحدت و همزبانی شخصیتهای اصیل به سهولت میتواند زمینه ساز ارتقای استانی باشد که تا کنون و علیرغم ظرفیتها، به جایگاه مطلوب و درخور خویش نرسیده است. این همه اکنون برای مرتضی روزبه مهیاست به شرط آن که واقعیتهای کنونی کشور و مطالبات حقه مردم از دولت و ضرورت همراهی نیروهای اصیل سیاسی استان، به ورطه فراموشی سپرده نشودو این واقعیت در نظر گرفته شود که اصلاح طلبان در عین همراهی با بزرگان جریان خویش، به دقت در انتظار تحقق مطالباتی هستند که مردم استان در پای صندوقهای رای به شکل شفاف آن را بیان کردند.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.