- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
شطرنج آمریکایی
حسین دهشیار
مشهودترین ویژگی صحنه روابط بین بازیگران همانا سیالبودن موقعیتهاست. تغییر در الگوهای قدرت، دگرگونی در ماهیت و شدت تعاملات و جابهجایی در اعتبار ارزشها، شرایط و واقعیات را مداوما متحول میسازند. در بستر این تحولات دایمی است که موقعیتها، هویت مییابند و متجلی میشوند. کشورهایی که به این مهم وقوف و آگاهی دارند در یک تصویر کلان، کمترین نگرانی را تجربه میکنند. این بازیگران به سرعت خود را با این شرایط جدید تطبیق میدهند هر چند الزام این نیاز برای شکلدادن به یک فرآیند متفاوت، هزینهای را تحمیل میکند. از سوی دیگر به دلیل برخورداربودن از آگاهی و اشراف بر این مهم، توان و ظرفیت پیشبینی به شدت افزایش مییابد که خود به معنای کاهش هزینههای سیاستگذاری و استراتژی متناسب با شرایط پیشروی به حساب میآید. از نیمههای دهه 80، صحنه جهانی که بازیگران در بطن آن به تعامل میپردازند و اهداف خود را شکل میدهند تجربهگر تحولات آشکار و پردامنهای بوده است.
جوهره این دگرگونیها، ارتقای جایگاه آمریکا (به جهت از بینرفتن دشمن همتراز)، ازدیاد اعتبار نظام ارزشی آمریکا (به دلیل اضمحلال نظام ارزشی کمونیسم)، بسط حوزههای عملیاتی آمریکا (به خاطر بالارفتن سرسامآور بودجه نظامی)، افزایش ماهیت تهاجمی بینالمللگرایی آمریکا (به اتکای دسترسی پردامنه به موج چهارم تکنولوژی بسیار پیشرفته نظامی) و افزایش فزاینده اعتماد به نفس آمریکاییان (به واسطه کثرت گزینههای موجود برای به کارگیری در جهت تحقق اهداف) بوده است. برای بیش از چهار دهه آمریکاییان برای مدیریت صحنه جهانی و با توجه به ویژگیهای دادههای ذهنی و مادی و چگونگی توزیع آنها مطلوبترین و بسندهترین چارچوب را به کارگیری بازی پوکر استدلال کردند. هدف آمریکا طی این دههها حفظ وضع موجود، جلوگیری از بسط قدرت کشورهای خصم و در صورت امکان و فرصت افزایش تاثیرگذاری و ارتقای وزن بود. وجود کشورهای با قدرت همتراز که در بعضی از قلمروها نافذتر در صحنه گیتی ظاهر میشد و حتی در بخشهایی از گستره نظامی توانمندتر از آمریکا بود، منجر به از بینرفتن ابتکار عمل در طراحی استراتژی آمریکا و قلتیافتن فراوان کنشگری در سیاست خارجی این کشور شده بود. هراس آمریکا از شکست که براساس ارزیابی از اعتبار ایدئولوژیکی دشمن و ظرفیت بالای نظامی دشمن همتراز به وجود آمده بود، آمریکا را مجبور کرده بود که به بازی پوکر برای مدیریت معادلات بینالمللی روی آورد.
آمریکا در عصر همترازی نظامی در رابطه با اینکه چه اهدافی را دنبال کند و اینکه چه اقداماتی در صحنه جهانی مناسب برای پیادهسازی است، کاملا واکنشی رفتار میکرد. این به آن معناست که بیثباتی را فقط به نفع دشمن همتراز و احتمال ناکامی در تحقق هدف را فاجعه تلقی میکرد. امروزه صحنه گیتی شکل و شمایل دیگری را به خود گرفته است. دشمن همترازی وجود ندارد و ارزشهای جهانشمول در تعارض بنیادی با رجحانهای آمریکا نیستند. آمریکاییان با پیشبینی حیاتیافتن محیط تعاملی متفاوت در صحنه جهانی به تناسبسازی دست زده و خود را سریعا تطبیق دادهاند. اما کشورهای خصم آمریکا در طول سالهای گذشته این تحولات را توجه نکردند و خود را تطبیق ندادند. آمریکا به جهت دگرگونی در قلمرو گیتی که به جهت از بینرفتن دشمن همتراز به وجود آمد برای مدیریت صحنه جهانی بازی پوکر خود را به کناری گذاشت.
این کشور بازی شطرنج را مبنای روش خود قرار داده است. آمریکاییان به جهت ظرفیتهای مادی و روانی محدود کشورهای خصم، ناکارآمدی فزاینده ترتیبات تصمیمگیری در کشورهای خصم و از همه مهمتر به گِلنشستن سیستم اقتصادی در کشورهای خصم به کنشگری در صحنه بینالمللی پرداختهاند. اینان نیازی به احتیاط را متصور نیستند چراکه اولا به عمق معضلات و کاستیها در کشورهای خصم وقوف دارند، ثانیا به جهت برخورداری از حجم بالای توانمندی از کثرت گزینه برای تحقق اهداف برخوردار هستند و ثالثا هراسی از شکست را به خود راه نمیدهند چراکه معتقد به برخورداری از توان مدیریت هزینههای احتمالی میباشند. بازی شطرنج پنهانکاری را بر نمیتابد در عین اینکه توانمندیها و ضعفها را بهوضوح متجلی میسازد. در بازی شطرنج تعداد مهرهها و جایگاه آنها کاملا مشخص است. کشورهای خصم آمریکا متوجه نبودند که صحنه روابط بینالمللی در حال تحول اساسی است و اینکه بازی پوکر که ویژگی دوران همترازی قدرت بود منسوخ شده. به جهت این ناآگاهی همچنان به پیگیری سیاستهایی پرداختند که ارتباط انداموار با واقعیات حاکم بر جهان را از دست داده بود چراکه در چارچوب مختصات عصر بازی پوکر بود. حال پس از سالهای پرمشقت و هزینههای فراوان و طاقتفرسا متوجه این واقعیت شدهاند که بازی متفاوتی را باید بازی کنند.
این کشورها وارد شکلی از بازی شدهاند که کمترین آمادگی برای ورود به آن و قلیلترین امکان برای امتیازگیری از آمریکا را در اختیار دارند. مهرههایی که آمریکا در اختیار دارد (سیستم اقتصادی، ساختار تصمیمگیری، الگوهای فرهنگی، ترتیبات اجتماعی) در موقعیت بسیار استراتژیک قرار دارند. در حالیکه بازیگر طرف دیگر میز، مهرههای محدود و غیراستراتژیک را در اختیار دارد. کشورهای خصم آمریکا باید به این نکته حیاتی توجه کنند که قبل از افزودن بر تعداد مهرههای خود و قبل از تغییر جایگاه مهرههای در اختیار، وارد بازی با آمریکا نباید بشوند. تعامل با آمریکا چه مثبت چه منفی در وهله اول نیازمند درک استراتژیک و نه درک تاکتیکی از محیط منطقهای و جهانی و از همه مهمتر فهم ملی و نه فهم جناحی از محیط داخلی است. آمریکا، کشوری که نزدیک به یکمیلیوننفر دانشجوی خارجی را پذیرایی میکند محققا بر همگان محرز ساخته که از آگاهی و ظرفیت بالایی برای حرکتدادن مهرههای خود و استفاده برای پیشگرفتن از کشورهای خصم برخوردار است. حال این بازیگر سوی دیگر صفحه شطرنج است که باید محرز کند که از مهرههای لازم و توان روانی مناسب برای چانه زنی با آمریکا برخوردار است.
منبع:شرق
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.