- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
انتخابات و فقر طبقه سياسي آمريكا
دكتر حسين دهشيار
نخبگان سياسي آمريکا نقش بسيار حياتي در بنيان گذاشتن چيدمان جامعه و وجاهت بخشيدن به مباني ارزشي تفسيري مردم از همان آغازين شکل گيري کشور ايفا کرده اند. قانون اساسي ايالات متحده به عنوان قديمي ترين قانون اساسي جهان که در سال 1787 در کنوانسيون فيلادلفيا مورد بحث و مباحثه 55 نماينده حاضر قرار گرفت برجسته ترين سمبل اين تعيين کنندگي بايد در نظر گرفته شود. هر چند اين شهروندان آمريکايي هستند که از طريق مکانيسمي به نام حضور در پاي صندوق هاي راي يا همه پرسي، ارزش ها و نهادها را مشروعيت و اعتبار مي بخشند امّا اين نخبگان هستند که در جايگاه «صافي» گزينه هاي در صحنه را فرصت تجلي مي بخشند، معنا اعطا مي کنند و به تبع اين واقعيات نوع و کيفيت محصول پاياني را رقم مي زنند. معيار و شاخصي که براساس آن طبقه سياسي تصميمات خود را قوام مي دهد همانا حفظ، تداوم و استحکام ساختار قدرت مستقر است.
از 1865 تاکنون طبقه سياسي با وجود تنوع فکري، جغرافيايي، حزبي، سازماني و منفعتي انسجام و يکپارچگي عميق و گسترده اي را در رابطه با کارآمدتر ساختن هر چه بيشتر سيستم سياسي متجلي ساخته است. اصل نظم دهنده اين اتفاق نظر همانا اعتقاد به سيستم سرمايه داري به عنوان مظهر هويت بخش اجتماعي و مطلوب ترين چارچوب براي انباشت ثروت و به تبع آن تداوم حاکميت طبقه سياسي است. اين طبقه با استفاده از مکانيسم هاي قانونگذاري، رسانه اي، مالي و معناسازي در اختيار، افراد، ارزش ها و نهادهاي متناسب با نيازهاي موجوديتي خود را فرصت وجاهت يافتن و اعتبار اعطا مي کند. از سوي ديگر هر زمان محرز شود فرد، نهاد يا ارزشي جايگاه طبقه سياسي را در جامعه متزلزل مي کند، تمام منابع در اختيار بسيج مي شوند تا اين چالش برطرف شود.
فرانکلين روزولت فرصت يافت بحران اقتصادي عميق و گسترده سال 1928 که نظم حاکم را بشدت آسيب پذير ساخته بود، با جابه جايي وسيع در انديشه هاي حاکم اقتصادي مهار سازد. ليندون جانسون از حمايت نخبگان سياسي برخوردار شد تا بحران اجتماعي عميقي که جامعه را در بر گرفته بود با توفيق در تصويب قوانين مرتبط با طرح «جامعه بزرگ» مديريت کند.
رونالد ريگان چالش ايدئولوژيک جهاني را که آمريکا در صحنه بين المللي با آن روبه رو بود، در بستر حمايت اکثريت طبقه سياسي براي هميشه از ميان برد. روزولت، جانسون و ريگان از بسيج منابع به وسيله نخبگان سياسي برخوردار شدند تا خطرات اقتصادي، اجتماعي و بين المللي که ساختار قدرت حاکم را در معرض تهديد جدي قرار داده بود بي اثر سازند. ريچارد نيکسون که در نقش مبارز ضدکمونيست از زمان معاونت دوايت آيزنهاور تا در جايگاه رئيس جمهور بيشترين تاثير را در تضعيف نظام کمونيستي و تشديد انشعاب در آن داشت، به دنبال ماجراي واترگيت سيستم سياسي آمريکا را دچار بحران شديد مشروعيتي کرد. با توجه به اين خطر بود که طبقه سياسي حاکم، براي حفظ جايگاه خود و تداوم ثبات سياسي، رئيس جمهور را با وجود پيروزي انتخاباتي قاطع براي بار دوم در سال 1972 مجبور به استعفا کرد. طبقه سياسي حاکم آمريکا در طول بيش از دو سده عمر اين کشور (به استثناي جنگ داخلي) هميشه با يکپارچگي بي نظيري در نقش صافي در راستاي استحکام هر چه تمام تر ساختار قدرت سياسي در بستر انتخابات ورود به کاخ سفيد را براي بهترين هاي طبقه سياسي ممکن مي ساخت، اما انتخابات رياست جمهوري 2016 در وسيع ترين شکل ممکن بحران اخلاقي و بحران مسئوليت مدني را که نخبگان سياسي آمريکا در آن غوطه ور شده اند، به نمايش گذاشته است.
دو کانديدايي که براي کسب مقام رياست جمهوري با يکديگر به رقابت پرداخته اند، کمترين وجاهت اخلاقي و صلابت روشنفکرانه براي سکونت در کاخ سفيد را دارند. دونالد ترامپ فاقد سرمايه روشنفکرانه و تئوريک براي هدايت حزبي است که آبراهام لينکلن قهرمان ضديت با نهاد برده داري در قرن نوزدهم و رونالد ريگان نماد مبارزه با ايدئولوژي کمونيسم به رهبري شوروي در قرن بيستم چهره هاي تعريف کننده اصول آن هستند. طبقه سياسي حاکم بر آمريکا امروز شرايطي را براي جامعه رقم زده است که حزب جمهوريخواه که کنترل سنا و مجلس نمايندگان را در اختيار دارد گزينه اي به نام ترامپ را که هيچ گونه سنخيت و علقه اي با ارزش هاي محافظه کاري ندارد در برابر راي دهندگان قرار داده است.
هيلاري کلينتون که از کمترين اصالت ارزشي ليبرال و فزون ترين فساد در مقام کانديداي حزب دموکرات در يکصد سال اخير برخوردار است از نظر طبقه سياسي حاکم از اين شان بهره مي برد که يکي از دو گزينه ورود به کاخ سفيد باشد. هيلاري کلينتون در بسياري جهات از ريچارد نيکسون که مجبور به استعفا و ترک کاخ سفيد شد و بيل کلينتون که در برابر سناي آمريکا محاکمه شد از لحاظ اخلاقي و رفتاري دون مايه تر است، اما با وجود وقوف به اين واقعيت نخبگان سياسي آمريکا حمايت رسانه اي، مالي و قانوني را نصيب او ساخته اند و باراک اوباما به عنوان نماد جامعه سياسي کشور حمايت از انتخاب هيلاري کلينتون را وظيفه تبليغاتي خود قرار داده است.
کانديداتوري ترامپ و کلينتون بازتاب فقر طبقه سياسي آمريکاست که باعث بيداري سياسي در آمريکا خواهد شد و به ضرورت، کانديدايي بشدت متفاوت و بهره مند از مباني ارزشي و صلابت رهبري از جنس رونالد ريگان و فرانکلين روزولت در سال 2020 به کاخ سفيد پاي خواهد گذاشت.
جام جم
لینک کپی شد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
عالی بود استاددهشیار همه باید بخوانند مطلب را
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.