- وزیر خزانه داری ترامپ (وزارت تحریم) معرفی شد: اسکات بسنیت کیست!؟
- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
تحول هاشمی در گذرگاه تاریخ!
دکتر عباس خلجی در یادداشتی به بررسی نقش های متفاوت هاشمی رفسنجانی در سیاست و تاریخ ایران پرداخته است.متن یادداشت این استاد دانشگاه به شرح زیر است:
جمهوريت:از دیدگاه نظریه پردازان نخبه گرایی چون پارتو و موسکا و میخلز، این نخبگان هستند که همواره عامل اصلی و تعیین کننده تحولات سیاسی و اجتماعی بوده و هستند.
توماس کارلایل نیز در اثر ماندگار خود «قهرمانان» از نقش تاریخ ساز قهرمانان سخن می گفت. به باور کارلایل، قهرمانان و نخبگان تاریخ را میسازند و همانان مستحق رهبری جامعهاند. به طور اساسی، هر گونه تحولی در تاریخ توسط شخصیتهای بزرگ رقم میخورد.
اما کارل مارکس نظر دیگری داشت و بر نقش ساختارهای اجتماعی در دگرگونی سیاسی و اجتماعی تاکید داشت. به باور وی، این ساختارهای تعیین کننده فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی جامعه هستند که تغییر و تحولات را به وجود می آورند. هسته ی اصلی نظریه او را این پیش فرض در بر می گیرد که «شیوه ی تولید هر جامعه نوع مناسبات و ساختارهای اجتماعی آن جامعه را می سازد». بنابراین، از دیدگاه مارکس، قهرمانان و رهبران و نخبگان از دامن تحولات سیاسی و اجتماعی زاده می شوند.
در این میان، کوئینتین اسکینر، در چارچوب مکتب زمینه گرایی، از تاثیرات متقابل تحولات سیاسی و اجتماعی بر دگرگونی اندیشه های سیاسی و تاثیر تحول اندیشه سیاسی بر تغییرات سیاسی و اجتماعی سخن می گفت.
بدین سان ، بسیاری از نخبگان و رهبران سیاسی نقش اساسی در فرایند تول تاریخ داشته و تغییر و دگرگونی در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تاریخ بشر را رقم زده اند. البته در طول تاریخ بشر ، این گونه تحولات نیز بستر مناسبی برای دگرگونی فکری انسان های صاحب اندیشه و متفکران برجسته فراهم نموده است.
صرف نظر از درستی و نادرستی و مطلوبیت و نامطلوبی این گونه نظریه های تاریخی و جامعه شناختی، آن چه مسلم است، هر یک از این نظریه ها می توانند بخشی از تحولات سیاسی و اجتماعی و دگرگونی های فکری بشر را تبیین کنند. بنابراین، از این دیدگاه می توان نقش انقلابی و جایگاه تاریخی شخصیتی چون هاشمی رفسنجانی را بررسی و تبیین نمود. به عبارتی ارزیابی نقش و جایگاه و عملکرد هاشمی به مثابه یک شخصیت انقلابی دوران ساز بایستی در بستر شرایط تاریخی نیم سده اخیر ایران و جهان صورت پذیرد.
در چارچوب این رویکرد نظری و مدل مفهومی ، هاشمی در دوره های تاریخی گوناگون از نقش و جایگاه متفاوتی برخوردار بوده و جامعه ایران با هاشمی های متفاوتی رو به رو بوده است.
1. در دهه 40 و 50 شمسی هاشمی به مثابه یک انقلابی مبارز در برابر استبداد پهلوی و استعمار غرب ایفای نقش می کرد. بنابراین، نقش مهمی در فرایند مبارزه و پیروزی انقلاب اسلامی داشت.
2. در نخستین سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هاشمی به عنوان یار دیرین و مشاور مورد اعتماد رهبر کبیر انقلاب اسلامی ارزیابی می شود که باز هم نقش مهمی در بنیانگذاری نظام جمهوری اسلامی و استقرار نهادی و تاسیس ساختارهای سیاسی آن ایفا نمود.
3. در طول دهه شصت و دوران جنگ تحمیلی ، از یک سو هاشمی در جایگاه ریاست مجلس شورای اسلامی و در درون ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران به منزله وزنه تعادل دو جناح سیاسی چپ و راست ایفای نقش نمود و از سوی دیگر در جایگاه فرمانده عالی رتبه جنگ نقشی اساسی در فرماندهی جنگ بازی کرد و در نهایت هم به این جنگ ویرانگر پایان بخشید.
4. پس از درگذشت رهبر فقید انقلاب اسلامی در سال 1368 هاشمی نیروی تعیین کننده ای در فرایند انتخاب رهبر جدید نظام جمهوری اسلامی ایران بود.
5. پس از پایان جنگ تحمیلی و از سال 1368 تا 1376 هاشمی به مثابه رئیس جمهوری اقتدارگرا ظاهر شد که معمار نظام اقتصادی نوین ایران نام گرفت و سردار سازندگی لقب یافت. البته با توجه به شرایط متفاوت و پیامدهای مختلف دو دوره اول و دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بایستی ارزیابی متفاوتی از این دو دوره ارایه نمود.
6. در میان سال های 1376 تا 1384 و در دوران حاکمیت گفتمان اصلاح طلبی، از دیدگاه بخش مهمی از نیروهای سیاسی اصلاح طلب و بدنه اجتماعی آنها ، هاشمی به عنوان مرد پشت پرده و چهره قدرتمند سیاست ایران تلقی می شد که باعث و بانی همه مشکلات کشور است و مسئولیت همه امور کشور را بر عهده دارد. البته گذر زمان نشان داد که این برداشت خام اصلاح طلبان تا چه حد اشتباه بوده و چه آثار مصیبت باری برای جامعه ایران به بار آورد.
7. هاشمی پس از ناکامی در انتخابات ریاست جمهوری 1384 و در دوره حاکمیت دولت نهم، ابتدا در صدد حفظ جایگاه سیاسی پیشین و اعاده حیثیت تاریخی خویش برآمد تا شاید از طریق تلاش های درون ساختاری از انحراف بیشتر نظام سیاسی جلوگیری نماید. البته کار و تلاش او اندکی از چهره مخالفانش مشروعیت زدایی کرد. اما در دستیابی به همه اهداف مورد نظرش باز ماند و نتوانست کار زیادی برای توقف مسیر پیش روی نظام انجام دهد.
8. هاشمی پس از انتخابات پرتنش ریاست جمهوری در سال 1388 جایگاه پیشین خود در راس نظام سیاسی را از دست داد و از اصلاحات درون ساختاری و تغییر مسیر سیاسی کشور ناامید گشت. بنابراین، در صدد نزدیکی بیشتر به مردم و نهادهای مدنی برآمد . حمایت از نامزدهای معترض انتخابات و ایراد خطبه های تاریخی در واپسین نماز جمعه تهران در 26 تیرماه 1388 نقطه عطف تاریخی در زندگی سیاسی هاشمی تلقی می گردد. بنابراین، در دوره حاکمیت دولت دهم واگرایی هاشمی از رویکرد نظام سیاسی کاملا آشکار شد و بدین ترتیب، وی به عنوان مرجعی درون ساختاری برای نیروهای به حاشیه رانده شده ایران تبدیل گردید.
9. هاشمی در انتخابات 1392 نقش درون ساختاری تعیین کننده ای در ناکامی اقتدارگرایان و بازگشت امید به جریان های سرکوب شده ایفا کرد. بنابراین، توانست چهره مخدوش خود را بازسازی و آثار منفی ناشی از نقش تاریخی خود در دوره های پیشین را برطرف نماید. به گونه ای که اعتدال گرایان و اصلاح طلبان را مدیون قدرت بازی سازی و توانایی بازی گردانی سیاسی بی نظیر خود سازد. هدایت و راهبری پیروزمندانه نیروهای جبهه مردم سالاری در انتخابات هفتم اسفند 1394 آخرین پرده از نمایش هنرمندانه در پیکار سیاسی و مبارزه انتخاباتی هاشمی بود که سالیان سال از یادها فراموش نخواهد شد.
10. هاشمی یکی از مهمترین نیروهای نسل اول انقلاب بود که می توانست نقشی تعیین کننده ای در گذار آرام و مسالمت آمیز نظام سیاسی از بحران ها و تثبیت و تعمیق حاکمیت نیروهای مردمی و مردم سالار ایفا نماید. البته هاشمی در این مسیر نیازمند یاری نیروهای معتدل و جمهوری خواه و اصلاح طلب بود. بنابراین، استمرار مسیر مردم سالارانه هاشمی نیازمند همکاری همه نیروهای سیاسی این جبهه و جلب نظر پایگاه اجتماعی گسترده و پرتوان آن است که در تشییع پیکر با شکوه و بی نظیر هاشمی در روز 21 دی ماه 1395 تنها بخشی از چهره خود را به اقتدارگرایان نشان داد.
توماس کارلایل نیز در اثر ماندگار خود «قهرمانان» از نقش تاریخ ساز قهرمانان سخن می گفت. به باور کارلایل، قهرمانان و نخبگان تاریخ را میسازند و همانان مستحق رهبری جامعهاند. به طور اساسی، هر گونه تحولی در تاریخ توسط شخصیتهای بزرگ رقم میخورد.
اما کارل مارکس نظر دیگری داشت و بر نقش ساختارهای اجتماعی در دگرگونی سیاسی و اجتماعی تاکید داشت. به باور وی، این ساختارهای تعیین کننده فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی جامعه هستند که تغییر و تحولات را به وجود می آورند. هسته ی اصلی نظریه او را این پیش فرض در بر می گیرد که «شیوه ی تولید هر جامعه نوع مناسبات و ساختارهای اجتماعی آن جامعه را می سازد». بنابراین، از دیدگاه مارکس، قهرمانان و رهبران و نخبگان از دامن تحولات سیاسی و اجتماعی زاده می شوند.
در این میان، کوئینتین اسکینر، در چارچوب مکتب زمینه گرایی، از تاثیرات متقابل تحولات سیاسی و اجتماعی بر دگرگونی اندیشه های سیاسی و تاثیر تحول اندیشه سیاسی بر تغییرات سیاسی و اجتماعی سخن می گفت.
بدین سان ، بسیاری از نخبگان و رهبران سیاسی نقش اساسی در فرایند تول تاریخ داشته و تغییر و دگرگونی در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تاریخ بشر را رقم زده اند. البته در طول تاریخ بشر ، این گونه تحولات نیز بستر مناسبی برای دگرگونی فکری انسان های صاحب اندیشه و متفکران برجسته فراهم نموده است.
صرف نظر از درستی و نادرستی و مطلوبیت و نامطلوبی این گونه نظریه های تاریخی و جامعه شناختی، آن چه مسلم است، هر یک از این نظریه ها می توانند بخشی از تحولات سیاسی و اجتماعی و دگرگونی های فکری بشر را تبیین کنند. بنابراین، از این دیدگاه می توان نقش انقلابی و جایگاه تاریخی شخصیتی چون هاشمی رفسنجانی را بررسی و تبیین نمود. به عبارتی ارزیابی نقش و جایگاه و عملکرد هاشمی به مثابه یک شخصیت انقلابی دوران ساز بایستی در بستر شرایط تاریخی نیم سده اخیر ایران و جهان صورت پذیرد.
در چارچوب این رویکرد نظری و مدل مفهومی ، هاشمی در دوره های تاریخی گوناگون از نقش و جایگاه متفاوتی برخوردار بوده و جامعه ایران با هاشمی های متفاوتی رو به رو بوده است.
1. در دهه 40 و 50 شمسی هاشمی به مثابه یک انقلابی مبارز در برابر استبداد پهلوی و استعمار غرب ایفای نقش می کرد. بنابراین، نقش مهمی در فرایند مبارزه و پیروزی انقلاب اسلامی داشت.
2. در نخستین سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هاشمی به عنوان یار دیرین و مشاور مورد اعتماد رهبر کبیر انقلاب اسلامی ارزیابی می شود که باز هم نقش مهمی در بنیانگذاری نظام جمهوری اسلامی و استقرار نهادی و تاسیس ساختارهای سیاسی آن ایفا نمود.
3. در طول دهه شصت و دوران جنگ تحمیلی ، از یک سو هاشمی در جایگاه ریاست مجلس شورای اسلامی و در درون ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران به منزله وزنه تعادل دو جناح سیاسی چپ و راست ایفای نقش نمود و از سوی دیگر در جایگاه فرمانده عالی رتبه جنگ نقشی اساسی در فرماندهی جنگ بازی کرد و در نهایت هم به این جنگ ویرانگر پایان بخشید.
4. پس از درگذشت رهبر فقید انقلاب اسلامی در سال 1368 هاشمی نیروی تعیین کننده ای در فرایند انتخاب رهبر جدید نظام جمهوری اسلامی ایران بود.
5. پس از پایان جنگ تحمیلی و از سال 1368 تا 1376 هاشمی به مثابه رئیس جمهوری اقتدارگرا ظاهر شد که معمار نظام اقتصادی نوین ایران نام گرفت و سردار سازندگی لقب یافت. البته با توجه به شرایط متفاوت و پیامدهای مختلف دو دوره اول و دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بایستی ارزیابی متفاوتی از این دو دوره ارایه نمود.
6. در میان سال های 1376 تا 1384 و در دوران حاکمیت گفتمان اصلاح طلبی، از دیدگاه بخش مهمی از نیروهای سیاسی اصلاح طلب و بدنه اجتماعی آنها ، هاشمی به عنوان مرد پشت پرده و چهره قدرتمند سیاست ایران تلقی می شد که باعث و بانی همه مشکلات کشور است و مسئولیت همه امور کشور را بر عهده دارد. البته گذر زمان نشان داد که این برداشت خام اصلاح طلبان تا چه حد اشتباه بوده و چه آثار مصیبت باری برای جامعه ایران به بار آورد.
7. هاشمی پس از ناکامی در انتخابات ریاست جمهوری 1384 و در دوره حاکمیت دولت نهم، ابتدا در صدد حفظ جایگاه سیاسی پیشین و اعاده حیثیت تاریخی خویش برآمد تا شاید از طریق تلاش های درون ساختاری از انحراف بیشتر نظام سیاسی جلوگیری نماید. البته کار و تلاش او اندکی از چهره مخالفانش مشروعیت زدایی کرد. اما در دستیابی به همه اهداف مورد نظرش باز ماند و نتوانست کار زیادی برای توقف مسیر پیش روی نظام انجام دهد.
8. هاشمی پس از انتخابات پرتنش ریاست جمهوری در سال 1388 جایگاه پیشین خود در راس نظام سیاسی را از دست داد و از اصلاحات درون ساختاری و تغییر مسیر سیاسی کشور ناامید گشت. بنابراین، در صدد نزدیکی بیشتر به مردم و نهادهای مدنی برآمد . حمایت از نامزدهای معترض انتخابات و ایراد خطبه های تاریخی در واپسین نماز جمعه تهران در 26 تیرماه 1388 نقطه عطف تاریخی در زندگی سیاسی هاشمی تلقی می گردد. بنابراین، در دوره حاکمیت دولت دهم واگرایی هاشمی از رویکرد نظام سیاسی کاملا آشکار شد و بدین ترتیب، وی به عنوان مرجعی درون ساختاری برای نیروهای به حاشیه رانده شده ایران تبدیل گردید.
9. هاشمی در انتخابات 1392 نقش درون ساختاری تعیین کننده ای در ناکامی اقتدارگرایان و بازگشت امید به جریان های سرکوب شده ایفا کرد. بنابراین، توانست چهره مخدوش خود را بازسازی و آثار منفی ناشی از نقش تاریخی خود در دوره های پیشین را برطرف نماید. به گونه ای که اعتدال گرایان و اصلاح طلبان را مدیون قدرت بازی سازی و توانایی بازی گردانی سیاسی بی نظیر خود سازد. هدایت و راهبری پیروزمندانه نیروهای جبهه مردم سالاری در انتخابات هفتم اسفند 1394 آخرین پرده از نمایش هنرمندانه در پیکار سیاسی و مبارزه انتخاباتی هاشمی بود که سالیان سال از یادها فراموش نخواهد شد.
10. هاشمی یکی از مهمترین نیروهای نسل اول انقلاب بود که می توانست نقشی تعیین کننده ای در گذار آرام و مسالمت آمیز نظام سیاسی از بحران ها و تثبیت و تعمیق حاکمیت نیروهای مردمی و مردم سالار ایفا نماید. البته هاشمی در این مسیر نیازمند یاری نیروهای معتدل و جمهوری خواه و اصلاح طلب بود. بنابراین، استمرار مسیر مردم سالارانه هاشمی نیازمند همکاری همه نیروهای سیاسی این جبهه و جلب نظر پایگاه اجتماعی گسترده و پرتوان آن است که در تشییع پیکر با شکوه و بی نظیر هاشمی در روز 21 دی ماه 1395 تنها بخشی از چهره خود را به اقتدارگرایان نشان داد.
به طور کلی، زندگی سیاسی هاشمی رفسنجانی در چهار پرده تاریخی قابل نمایش است :
1. هاشمی در نقش مبارزی مسلمان و انقلابی آرمان اندیش
2. هاشمی به مثابه سیاستمداری اسلامگرا و ایدئولوژی اندیش
3. هاشمی به عنوان دولتمردی عمل گرا و سیاستمداری مصلحت اندیش
4. هاشمی به منزله تحولخواهی مردم گرا و سیاست ورزی دوراندیش
1. هاشمی در نقش مبارزی مسلمان و انقلابی آرمان اندیش
2. هاشمی به مثابه سیاستمداری اسلامگرا و ایدئولوژی اندیش
3. هاشمی به عنوان دولتمردی عمل گرا و سیاستمداری مصلحت اندیش
4. هاشمی به منزله تحولخواهی مردم گرا و سیاست ورزی دوراندیش
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.