- قتل فجیع مادرشوهر توسط عروس تبریزی و معشوقهاش
- پراید، تیبا، کوییک و سمند در گروه ارابه های مرگ!
- مرگ دردناک جوان مشهدی به دست مرد افغانستانی
- زورگیری خشن تبعه افغان از دختران در سرخهحصار
- محاکمه دوباره مرد کارگردان به اتهام تعرض به دختر جوان
- چه کسی دستور قتل مهرجویی و همسرش را داده است؟/ وکیل اولیای دم: چهار متهم اجراکننده بوده اند
- قتل آتشین مرد جوان با نقشه همسر خائن در بام تهران!
- حکم اعدام برای «ع.س» مشهور در همدان صادر شد
- مسمومیت الکلی ۵۷ نفر در چالوس و آمل: مرگ ۴ نفر
- علی مجتهدزاده، مدیر عامل معدن طبس سکته مغزی کرد
با چشم خودم دیدم که دوستان چگونه در آتش میسوزند #پلاسكو
در همان لحظات دوستانم را در طبقات پایینی مشاهده میکردم. وقتی ستونهای ساختمان شروع به کج شدن؛ کردند، فهمیدم که ساختمان درحال ریزش است و با تمام وجود خطاب به دوستانم که از دور آنها را نگاه میکردم؛ فریاد میزدم: از ساختمان خارج شوید...
خالق عبدی (نگهبان ساختمان پلاسکو) که از نزدیک در جریان حادثه ساختمان پلاسکو بوده است؛ درخصوص چند و چون این اتفاق و همکارانش که هنوز زیر آوار ماندهاند؛ گفت: چهار نفر از دوستان من که در قسمتهای مختلف مانند موتورخانه؛ آسانسور و نگهبانی مشغول به کار بودند؛ هنوز زیر آوار ماندهاند. تا این لحظه پیکر دو نفر از آنها توسط ماموران آتشنشانی کشف و بیرون کشیده شده اما هنوز از سرنوشت دو نفر دیگر خبری نداریم.
نگهبان ساختمان پلاسکو که 20 سال است در این ساختمان نگهبانی کرده است؛ لحظات اولیه آتشسوزی در ساختمان را چنین تشریح میکند: من ساعت 11 به محل حادثه رسیدم. از ساختمان پشتی به بالای پشتبام رفتم و از همانجا نظارهگر وضعیت بحرانی ساختمان بودم. من در همان لحظات دوستانم را در طبقات پایینی مشاهده میکردم. وقتی ستونهای ساختمان شروع به کج شدن؛ کردند، فهمیدم که ساختمان درحال ریزش است و با تمام وجود خطاب به دوستانم که از دور آنها را نگاه میکردم؛ فریاد میزدم: از ساختمان خارج شوید... ولی ستونها رفتهرفته کجتر میشدند و دوستانم هم از من دورتر میشدند. تا اینکه توانستم خودم را به طبقه همکف برسانم و از در پشتی خارج شوم. با تمام قدرت دویدم تا به ضلع جنوبی ساختمان برسم. وقتی به نیمههای راه رسیدم؛ متوجه شدم کل ساختمان فروریخته است.
عبدی به ماجرای آتشسوزی ساختمان در سالهای گذشته اشاره کرده و ماجرا را اینگونه توضیح میدهد: حوادث دیگری در سالهای قبل در همین ساختمان اتفاق افتاده بود. در سال 83 در طبقه اول یک آتشسوزی رخ داد که من علارغم اینکه همکارانم مانع میشدند اما توانستم با یک میلگرد؛ شیشه را بشکنم و با کسپول اطفای حریق؛ آتش را خاموش کنم.
نگهبان ساختمان پلاسکو در پاسخ به این سوال که آیا شما بیمه بودید و بیمه بیکاری به شما تعلق میگیرد یا خیر؛ گفت: من تا سال 82 کارمند بنیاد مستضعفان بودم. پس از آن بنیاد ما را تحویل هیات مدیره داد و هیات مدیره نیز ما را علیرغم اصرارمان بیمه نکرد. ما هم خودمان را بیمه اختیاری کردیم. امروز هم برای دریافت حقوق بیکاری فرم پر کردهایم اما مشخص نیست آیا این حقوق به ما تعلق میگیرد یا خیر؟
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.