- تاریخ برگزاری کنکور سال ۱۴۰۴ مشخص شد
- وزارت آموزش و پرورش این فرهنگیان بازنشسته را مجددا به کار دعوت کرد
- گیلانشاه خالدار منقرض شد / وداع با پرنده ناب حیات وحش ایران + عکس
- تجمع جمعی از معلمان بازنشسته مقابل مجلس / جزئیات مطالبات فرهنگیان
- پیش بینی آب و هوای تهران در ۳ روز آینده
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- پیش بینی هواشناسی از وضعیت آب و هوا فردا سه شنبه ۲۹ آبان
- ۶ مرحله بهره مندی معلمان از رتبه بندی + جزئیات و لینک
- روز جهانی مرد ۱۴۰۳ چه روزی است؟ هدف از روز جهانی آقایان
- حقوق این پرسنل آموزش و پرورش در سال آینده افزایش می یابد
هاشمی رفت، پلاسکو سوخت، حال من هم هیچ خوب نیست...
جمهوريت-سیما پروانه گهر؛ فوت آیت الله هاشمی رفسنجانی منهای ناگهانی بودن و حواشی رسانه ای و سیاسی که به دنبال خود داشت، موجی از عکس های سیاسی و غیرسیاسی با سیستم سلفی را روانه صفحه های شبکه اجتماعی اینستاگرام کرد. در این بین حتی کار تا آنجا پیش رفت که انتشار ویدئویی از آمبولانس حامل پیکر آیتالله هاشمی و رفتار کسانی که در آمبولانس نشسته بودند، با واکنش های جدی مواجه شد.
تب ثبت لحظه ها تا بدان جا پیش رفت که هزاران عکس سلفی در روز تشییع جنازه با شخصیت های سیاسی و غیرسیاسی در این مراسم گرفته شد و شبکه های اجتماعی را درنوردید. جماعتی خندان و دوربین به دست که در لحظه ثبت عکس میمیک های صورت را حزن انگیز می کردند و سلفی ها را روانه شبکه های اجتماعی. تلخی مرگ هاشمی رفسنجانی با این رویه فرهنگی مردم تلخ تر شد .
حادثه پلاسکو که اتفاق افتاد اما دیگر بحث تلخی و دل گرفتگی نبود. صورت مساله همان مشکل فرهنگی تب ثبت لحظه ها بود اما خروجی دیگر بی نظمی تنها و مشکل کنترل جمعیت در یک روز و یک مراسم نبود. پای جان آدمیزادی که در حال سوختن و ماندن زیر آوار بود مطرح می شد. در ساعات اولیه آتش سوزی پلاسکو زمانی که هنوز ساختمان نریخته بود مکرر ویدئوهایی در فضای مجازی پخش می شد که درگیری لفظی نیروهای آتش نشان، نیروهای انتظامی را با مردمی به تصویر می کشید که حول ساختمان در حال سوختن پلاسکو در حال سلفی گرفتن بودند. چه شد که تب ثبت لحظه ها همه را فرا گرفت؟!؟
معضلی به نام شهروند – خبرنگار
از سال ها قبل حضور خبرنگاران رسانه های معاند در ایران ممنوع است و این رسانه ها به دلیل عدم دسترسی به منابع خبری داخلی اقدام به جذب شهروند-خبرنگار به صورت غیرقانونی کردندو بعضا برای ارسال تصاویر مردمی تبلیغات وسیعی نمودند.
در پی ظهور و بروز تلفن های همراه هوشمند رسانه هایی که به هر دلیلی از حضور خبرنگار در داخل کشور محروم بودند با به راه انداختن موج خبرنگار-شهروند سعی در کسب اخبار به روز و البته تفسیر آن به نفع سیاست های رسانه های خبری خود داشته باشند. نتیجه آنکه رسانه ای خارج از مرزها با تشدید این تب و ترغیب شهروندان برای استفاده از ان ها به عنوان خبرنگار میدانی حاضر در صحنه دسترسی خود به داخل را باز کردند.
در مقابل اما مدیریت بحران در داخل تحت الشعاع قرار گرفت. نمونه واضح آن ماجرا سوختن پلاسکو بود . در شرایطی که نیروهای انتظامی و آتش نشان در بحبوحه خاموش کردن آتش بودند، عده ای شهروند سرخوش، غرق در خبرنگاری غیرحرفه، ای مانع از مدیریت به موقع بحران و امداد رسانی شده و در حالی که برای اینستاگرام خود استوری و عکس می گرفتند، فضا را ملتهب کردند.
موضوع شهروند - خبرنگار البته در خصوص پوشش آسیب های اجتماعی می توان در شرایط استوار و پایا مثمر ثمر باشد اما در شرایطی که تردد و اهمیت زمان در مدیریت یک بحران شاخص اصلی باشد همین شهروندان خبرنگار محترم به مشکلی بزرگ تر از حادثه اصلی تبدیل می شوند.
فاجعه تر آنکه، رسانه ملی و نهادهای زیر مجموعه ان از جمله باشگاه خبرنگاران جوان در اقدامی رقابتی با بی بی سی فارسی برای مبارزه ای فرهنگی در جهت ممانعت از ارسال ویدئوها و عکس های داخلی برای رسانه های خارجی ، خود قدم در این راه گذاشته و درخواست ارسال عکس و فیلم از فلان واقعه و بهمان ماجرا برای خود را دارد و در همین ماجرای پلاسکو در بخش های خبری تلویزیون از مردم می خواست تا برای آن ها عکس و فیلم بفرستند.
تصور کنید بحرانی بزرگ در شهری هم چون تهران که آمبولانس و آتش نشان در ترافیک و گرفتار در جمعیت مردمی که مشغول سلفی گرفتن و تهیه ویدئو و عکس هستند . ملت و شهروندانی خبرنگار که زیر آوار فقدان مدیریت بحران فرو رفتهاند اما دستهایشان برای نگه داشتن گوشیهایی که سلفی می گیرد و ویدئو تهیه می کند، بیرون است!
تب ثبت لحظه ها تا بدان جا پیش رفت که هزاران عکس سلفی در روز تشییع جنازه با شخصیت های سیاسی و غیرسیاسی در این مراسم گرفته شد و شبکه های اجتماعی را درنوردید. جماعتی خندان و دوربین به دست که در لحظه ثبت عکس میمیک های صورت را حزن انگیز می کردند و سلفی ها را روانه شبکه های اجتماعی. تلخی مرگ هاشمی رفسنجانی با این رویه فرهنگی مردم تلخ تر شد .
حادثه پلاسکو که اتفاق افتاد اما دیگر بحث تلخی و دل گرفتگی نبود. صورت مساله همان مشکل فرهنگی تب ثبت لحظه ها بود اما خروجی دیگر بی نظمی تنها و مشکل کنترل جمعیت در یک روز و یک مراسم نبود. پای جان آدمیزادی که در حال سوختن و ماندن زیر آوار بود مطرح می شد. در ساعات اولیه آتش سوزی پلاسکو زمانی که هنوز ساختمان نریخته بود مکرر ویدئوهایی در فضای مجازی پخش می شد که درگیری لفظی نیروهای آتش نشان، نیروهای انتظامی را با مردمی به تصویر می کشید که حول ساختمان در حال سوختن پلاسکو در حال سلفی گرفتن بودند. چه شد که تب ثبت لحظه ها همه را فرا گرفت؟!؟
معضلی به نام شهروند – خبرنگار
از سال ها قبل حضور خبرنگاران رسانه های معاند در ایران ممنوع است و این رسانه ها به دلیل عدم دسترسی به منابع خبری داخلی اقدام به جذب شهروند-خبرنگار به صورت غیرقانونی کردندو بعضا برای ارسال تصاویر مردمی تبلیغات وسیعی نمودند.
در پی ظهور و بروز تلفن های همراه هوشمند رسانه هایی که به هر دلیلی از حضور خبرنگار در داخل کشور محروم بودند با به راه انداختن موج خبرنگار-شهروند سعی در کسب اخبار به روز و البته تفسیر آن به نفع سیاست های رسانه های خبری خود داشته باشند. نتیجه آنکه رسانه ای خارج از مرزها با تشدید این تب و ترغیب شهروندان برای استفاده از ان ها به عنوان خبرنگار میدانی حاضر در صحنه دسترسی خود به داخل را باز کردند.
در مقابل اما مدیریت بحران در داخل تحت الشعاع قرار گرفت. نمونه واضح آن ماجرا سوختن پلاسکو بود . در شرایطی که نیروهای انتظامی و آتش نشان در بحبوحه خاموش کردن آتش بودند، عده ای شهروند سرخوش، غرق در خبرنگاری غیرحرفه، ای مانع از مدیریت به موقع بحران و امداد رسانی شده و در حالی که برای اینستاگرام خود استوری و عکس می گرفتند، فضا را ملتهب کردند.
موضوع شهروند - خبرنگار البته در خصوص پوشش آسیب های اجتماعی می توان در شرایط استوار و پایا مثمر ثمر باشد اما در شرایطی که تردد و اهمیت زمان در مدیریت یک بحران شاخص اصلی باشد همین شهروندان خبرنگار محترم به مشکلی بزرگ تر از حادثه اصلی تبدیل می شوند.
فاجعه تر آنکه، رسانه ملی و نهادهای زیر مجموعه ان از جمله باشگاه خبرنگاران جوان در اقدامی رقابتی با بی بی سی فارسی برای مبارزه ای فرهنگی در جهت ممانعت از ارسال ویدئوها و عکس های داخلی برای رسانه های خارجی ، خود قدم در این راه گذاشته و درخواست ارسال عکس و فیلم از فلان واقعه و بهمان ماجرا برای خود را دارد و در همین ماجرای پلاسکو در بخش های خبری تلویزیون از مردم می خواست تا برای آن ها عکس و فیلم بفرستند.
تصور کنید بحرانی بزرگ در شهری هم چون تهران که آمبولانس و آتش نشان در ترافیک و گرفتار در جمعیت مردمی که مشغول سلفی گرفتن و تهیه ویدئو و عکس هستند . ملت و شهروندانی خبرنگار که زیر آوار فقدان مدیریت بحران فرو رفتهاند اما دستهایشان برای نگه داشتن گوشیهایی که سلفی می گیرد و ویدئو تهیه می کند، بیرون است!
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.