- اطلاعیه سرکنسولگری ایران خصوص ضرب و شتم و بازداشت دانشجویان ایرانی دانشگاه فدرال کازان روسیه
- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
توسعهی عادیسازی مدنی دربرابر هجوم استثناطلبی
جمهوریت؛ دکتر محمدمهدی مجاهدی ؛ نمادهای ارادهی انتخاباتی مردم مانند رئيسجمهور و همکارانش و نمایندگان مردم در مجلس شورا (و احتمالا بهزودی اعضای شوراها در بسیاری شهرها و روستاها) آماج حمله و هجوم رسمی و رسانهای، روانی و خیابانی، لفظی و فیزیکی، قضائی و غیرقانونی، اند. حمله و هجومی استثناطلبانه که نباید خاماندیشانه و سیاستنشناسانه به «توهین» شخصی فروکاسته و به «پیگیری قضائی» احاله شود.
استثناطلبی جریانی همیشه بحرانزی و، به همین علت، بحرانزا ست. مزیت نسبی استثناطلبان در حفظ شرایط غیرعادی در زمین بازی و میان تماشاگران و بازیگران است. از این رو، ایشان از هر فرصتی برای بر هم زدن وضعیت سفید و برقراری وضعیت هشدار بهره میبرند.
توسعهی عادیسازی مدنی دربرابر هجوم استثناطلبی
در سیاست خارجی همیشه اندکی جلب خطر و تهدید تا جایی که به جنگ تمامعیار نکشد، در دستور کار ایشان است، حتی اگر لازم باشد سلاحی بر درِ حصاری تهی بنشانند یا سنگ آلودهی قطعنامههای فصل هفتمی را به سرانگشت نابخردی به چاه سرنوشت این مملکت بیندازند، چنان که فرجام کار به لطایفالحیلِ برجام بینجامد و به صد تدبیر روحانی و ظریف و همکارانشان هم هنوز بهتمامی بیرون کشیده نشده باشد.
در سیاست داخلی هم اگر فیالمثل، گره رأی مردم برای تعیین مناصب انتخابی در پنج انتخابات از ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ با حذف استصوابی گشوده نشد، باز هم راههایی هست: حذفهای ارعابی و ارهابی؛ همان که استثناطلبان حالا دیگر هرچندروزیکبار با گشادهدستی انواع و درجاتی متفاوت از آن را، هرچند بعضاً تکراری و دلآزار، رونمایی میکنند و برخی آزمودهها را زمینهنشناسانه باز میآزمایند.
ایشان معتقد اند بر خلاف عرصهی سیاست خارجی، در عرصهی داخلی اندکی درگیری یا حتی بیشتر، عیبی ندارد، و اصلا، «گر جنگ شد، گو جنگ شو!»
مسألهی سیاست برای استثناطلبان همواره حالتی از مسألهی بقا ست، و رقابت سیاسی در نظر ایشان همیشه صحنهای از «تنازع» برای بقا. تنازع یعنی ریشهکنی متقابل.
در نگاه ایشان اگر ریشهی رقیبِ امروز را (هرچند رفیق و شریک دیروز باشد) نکنی، او ریشهی تو را خواهد زد. بنابراین، در فوتبال سیاست، همیشه مایهای از پیشدستی و غافلگیری در برنامههای لیگ حذفی استثناطلبان که زیر سایهی سنگین ترس از حذف شدن، برنامهریزی و برگزار میشود، هست.
عادیسازان ولی مزیتی در بازی حذفی ندارند. عادیسازی از این ایدهی شمولگرایانه در فوتبال سیاست جان و مایه میگیرد که این بازی بدون رقیب بیمعنا ست، و روند و نتیجهی رقابت سیاسی بدون رقیبی محترم و قوی، با هوچیگری اوباش رقم میخورد بیرون و درون استادیوم در حمله به بازیگران رقیب و هوادارانشان، آن هم اوباشی که آتشی متأسفانه بیاختیار دارند، چون در غیاب خرد سیاسی، این غریزهی قدرت و بقا ست که تعزیهگردان میشود، غریزهای سرکش که بی بهانه هم بیمهار است، چه رسد که این دیوانه هویی هم بشنود تا هیاهو برانگیزد. اینجا ست که عادیسازان را باید زنهار داد که «حذر کن که دیوانه هویی شنید!»
آیا دم ندادن به هیاهوی دمان خشم و فورانِ بیامان خشونتِ استثناطلبان دست تطاول ایشان را بازتر و پای تهاجم ایشان را درازتر نمیکند؟
هم تجربه و هم دانش سیاسی بر این حکمت حزماندیشانه گواه اند که استثناطلبی تنها هنگامی به نتیجه میرسد که موفق شود الگوی کنشها و رفتارهای خود را به حریف تحمیل کند و از او نسخهای ضعیفتر از خود بسازد و سپس او را حذف کند.
سیاست استثناطلبان چیزی جز یک ضدسیاست نیست: جانشینی حزم و تدبیر و امید با خوف و خشم و خطا و خطر و خشونت و تعقیب و مجازات.
دربرابر وحشتافکنی و نفرتپراکنی استثناطلبان، دولت عادیساز نباید گرفتار منطق وحشت و نفرت شود، بلکه باید رضایت پایگاه مردمی عادیسازی را تقویت کند و مجال ساختیابی و کنشگری عادیسازان را توسعه دهد.
طلسم استثناطلبی تنها با سخترویی و سختکوشی دولت و مجلس عادیساز و تثبیت امیدواری و تعمیق رضایت پایگاه اجتماعی وسیع عادیسازی فروخواهد شکست. این نه به صفآرایی خیابانی نیاز دارد و نه به پرتاب سنگ سخنان درشت در برابر کلوخ کلمات زشت و نه لزوماً به پیگیری تعقیب و مجازات هیاهوگران.
باید به خاطر داشت که صفوف استثناطلبان هیچگاه در ایران آشفتهتر از وضعی که این روزها دارد، نبوده است. بسیاری از استثناطلبان دیروز به صفوف عادیسازان پیوستهاند. استثناطلبان اگر تیری در ترکش و سواری در حصار داشتند خیالشان نومیدانه تا خاطرات دههی شصت عقب نمینشست و به دخمهی قیاسهای مع الفارق پناه نمیبرد.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.