- رونمایی از نخستین گزینه نیمکت پرسپولیس پس از واگذاری
- کارشناسی داوری دیدار استقلال - آلومینیوم اراک : گل بلانکو از خط گذشت!؟ (+ عکس و ویدئو)
- آقای دبیر! مردم انتخاب میکنند چه کسی پهلوانشان باشد و چه کسی کریم شیرهای! / چرا از محبوبیت رسول خادم عصبانی هستی!؟
- قطامِ سریال امام علی(ع) در 51 سالگی و در فرانسه / زندگینامه و کارنامه هنری ویشکا آسایش + تصاویر
- عربستان سعودی «با این دختر» برای اولین بار به مسابقه دختر شایسته جهان میرود + عکس
- خاطره آقای همساده از «بده بزنیم» در گفتگو با پشه و ایرج طهماسب! (ویدئو)
- ثواب و فضیلت سوره یس ؛ بهترین سوره برای اموات و اهل قبور + متن و ترجمه سوره یاسین / یس ﴿١﴾ والقرآن الحکیم ﴿٢﴾ انک لمن المرسلین ﴿٣﴾
محمد جواد ظریف وزیر خارجه کشورمان صبح امروز (جمعه) در آخرین اظهار نظر خود درباره جنگ سوریه نوشت : تجربه یک قرن اخیر نشان می دهد در 85 درصد از موارد کشورهای آغاز کننده جنگ به اهدافشان نرسیده اند.
به گزارش نواندیش متن کامل نوشته فیسبوکی وزیر خارجه چنین است:
دوستان سلام. صبح جمعه شما بخیر
صرف نظر از روابط ایران و سوریه، تحولات اسفبار اخیر یک پرسش اساسی که سالهاست دغدغه فکری بنده است را مجددا مطرح میکند که آیا در جهان کنونی میتوان اهداف انساندوستانه و یا حتی اهداف سیاسی را از طریق جنگ و عملیات نظامی به پیش برد؟ چند محور برای فکر کردن:
1- استفاده از سلاح شیمیایی بدون توجه به عاملان آن یک جنایت است و باید محکوم شود. این موضع قطعی و بدون ابهام ... ایران است. اما آیا دیگران که زیاد هم سر و صدا میکنند، زمانی که غیرنظامیان سردشت و حلبچه هدف بودند و جنایتکار هم مشخص بود، همین موضع را داشتند؟ پس باید با دیده تردید به اهدافشان نگاه کرد. بهویژه آن که این بار با توجه به شرایط میدانی و اسناد موجود، احتمال ارتکاب این جنایت توسط گروههای افراطی بسیار بالاتر است.
2- کشتار و سرکوب و خشونت و افراط جنایاتی نابخشودنی است و همه باید طرفهای درگیر را وادار کنند که هرچه سریعتر از طریق مذاکره این وضعیت اسفبار را پایان دهند. اما آیا تهدید به حمله نظامی راهحل است یا مبنای مشکل؟
3 - آیا آن طور که آمریکاییها میگویند واقعا «همه انتخابها روی میز است»؟ یعنی هر کشوری که زور دارد این انتخاب را دارد که تهدید به حمله نظامی کند؟ یا این که استفاده و تهدید به استفاده از زور خلاف مبانی و اساس حقوق بینالملل جدید است؟
4 - آیا میتوان برای مقابله با یک عمل خلاف حقوق بینالملل یا حتی یک جنایت، یک قاعده آمره حقوق بینالملل (ممنوعیت توسل به زور) را نقض کرد؟
5 - اصولا چرا منشور ملل متحد جنگ و تهدید به آن را ممنوع کرده است؟ آیا این یک خیالبافی حقوقی است یا بیان یک واقعیت سیاسی؟ به عبارت دیگر آیا در قرن بیستم و بیست و یکم جنگ ابزار کارآمدی برای پیشبرد سیاست خارجی یا اهداف انسان دوستانه است؟ یا این که چون جنگ کارآمدی ندارد ممنوع شده است؟
6- آیا میدانید که در 100 سال اخیر، اکثریت قریب به اتفاق (نزدیک 85 درصد) کشورهایی که جنگها را (با توهم برتری نظامی و امید پیروزی) شروع کردهاند یا نابود شدهاند و یا لااقل نتوانستهاند به اهداف خود برسند؟
و ....
به امید پیشگیری از یک ماجراجویی فاجعه بار دیگر.»
بحثی که مطرح کردم واقعا دغدغه بنده است که اگر نوشتههای من در 6 سال گذشته که هیچ سمت دولتی نداشتم را هم بخوانید همین دیدگاه، را خواهید دید. بنابراین برخی دوستان که تلاش میکنند با انگ زدن مانع شکلگیری یک بحث مهم علمی و سیاسی شوند فقط به این سوال پاسخ دهند که اگر استفاده از زور را (صرف نظر از بهانهها و توجیهات آن) بپذیریم، آیا تنها دست قدرتمندان را بازنگذاشتهایم که هر وقت منافعشان اقتضا کرد از آن استفاده کنند و مردم را به خاک و خون بکشند، منابع اقتصادی خودشان را نابود کنند و در دامی گرفتار شوند که به دور باطل ترور و خشونت میانجامد؟ آیا تا کنون حتی یک مورد را سراغ دارید که قدرتمندان برای منافع عمومی یا پاسداری از حقوق انسانها هزینه سنگین جنگ را پذیرفته باشند؟
به گزارش نواندیش متن کامل نوشته فیسبوکی وزیر خارجه چنین است:
دوستان سلام. صبح جمعه شما بخیر
صرف نظر از روابط ایران و سوریه، تحولات اسفبار اخیر یک پرسش اساسی که سالهاست دغدغه فکری بنده است را مجددا مطرح میکند که آیا در جهان کنونی میتوان اهداف انساندوستانه و یا حتی اهداف سیاسی را از طریق جنگ و عملیات نظامی به پیش برد؟ چند محور برای فکر کردن:
1- استفاده از سلاح شیمیایی بدون توجه به عاملان آن یک جنایت است و باید محکوم شود. این موضع قطعی و بدون ابهام ... ایران است. اما آیا دیگران که زیاد هم سر و صدا میکنند، زمانی که غیرنظامیان سردشت و حلبچه هدف بودند و جنایتکار هم مشخص بود، همین موضع را داشتند؟ پس باید با دیده تردید به اهدافشان نگاه کرد. بهویژه آن که این بار با توجه به شرایط میدانی و اسناد موجود، احتمال ارتکاب این جنایت توسط گروههای افراطی بسیار بالاتر است.
2- کشتار و سرکوب و خشونت و افراط جنایاتی نابخشودنی است و همه باید طرفهای درگیر را وادار کنند که هرچه سریعتر از طریق مذاکره این وضعیت اسفبار را پایان دهند. اما آیا تهدید به حمله نظامی راهحل است یا مبنای مشکل؟
3 - آیا آن طور که آمریکاییها میگویند واقعا «همه انتخابها روی میز است»؟ یعنی هر کشوری که زور دارد این انتخاب را دارد که تهدید به حمله نظامی کند؟ یا این که استفاده و تهدید به استفاده از زور خلاف مبانی و اساس حقوق بینالملل جدید است؟
4 - آیا میتوان برای مقابله با یک عمل خلاف حقوق بینالملل یا حتی یک جنایت، یک قاعده آمره حقوق بینالملل (ممنوعیت توسل به زور) را نقض کرد؟
5 - اصولا چرا منشور ملل متحد جنگ و تهدید به آن را ممنوع کرده است؟ آیا این یک خیالبافی حقوقی است یا بیان یک واقعیت سیاسی؟ به عبارت دیگر آیا در قرن بیستم و بیست و یکم جنگ ابزار کارآمدی برای پیشبرد سیاست خارجی یا اهداف انسان دوستانه است؟ یا این که چون جنگ کارآمدی ندارد ممنوع شده است؟
6- آیا میدانید که در 100 سال اخیر، اکثریت قریب به اتفاق (نزدیک 85 درصد) کشورهایی که جنگها را (با توهم برتری نظامی و امید پیروزی) شروع کردهاند یا نابود شدهاند و یا لااقل نتوانستهاند به اهداف خود برسند؟
و ....
به امید پیشگیری از یک ماجراجویی فاجعه بار دیگر.»
بحثی که مطرح کردم واقعا دغدغه بنده است که اگر نوشتههای من در 6 سال گذشته که هیچ سمت دولتی نداشتم را هم بخوانید همین دیدگاه، را خواهید دید. بنابراین برخی دوستان که تلاش میکنند با انگ زدن مانع شکلگیری یک بحث مهم علمی و سیاسی شوند فقط به این سوال پاسخ دهند که اگر استفاده از زور را (صرف نظر از بهانهها و توجیهات آن) بپذیریم، آیا تنها دست قدرتمندان را بازنگذاشتهایم که هر وقت منافعشان اقتضا کرد از آن استفاده کنند و مردم را به خاک و خون بکشند، منابع اقتصادی خودشان را نابود کنند و در دامی گرفتار شوند که به دور باطل ترور و خشونت میانجامد؟ آیا تا کنون حتی یک مورد را سراغ دارید که قدرتمندان برای منافع عمومی یا پاسداری از حقوق انسانها هزینه سنگین جنگ را پذیرفته باشند؟
لینک کپی شد
نظر شما