- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
- یک ایرانی همکار ایلان ماسک شد؛ محمودرضا بانکی کیست!؟
بحران سیاسی و اجتماعی در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس
عربستان سعودی در شرایطی قطر را متهم به حمایت از تروریسم میکند که در گذشته خود ریاض و اتباعش بیشترین نقش را در انجام حملات تروریستی علیه آمریکاییها داشتند.
نواندیش: تا به امروز و پیش از اینکه عربستان سعودی با حمایت دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا اقدام به منزوی کردن قطر کند، زندگی در این کشور بسیار مطلوب و خوشایند بود.
به گزارش نواندیش، ترامپ پیش از رویکارآمدن جزو منتقدان نظامهای سلطنتی بود، اما امروز به یکی از حامیان آنها تبدیل شده است. از سوی دیگر عربستان سعودی در شرایطی قطر را متهم به حمایت از تروریسم میکند که در گذشته خود ریاض و اتباعش بیشترین نقش را در انجام حملات تروریستی علیه آمریکاییها داشتند.
پیشبینی این اقدام ریاکارانه سعودیها تقریباً غیرممکن است. در بین کشورهای عربی کویت مواضع بعضاً متفاوتی با عربستان اتخاذ میکند و حکومت این کشور نسبت به سایرین قابل تحملتر است.
با وجود علاقه ترامپ به سعودیها وزارت دفاع و خارجه آمریکا موضع میانجیگرایانه به خود گرفتهاند. در بین کشورهای دیگر ترکیه به حمایت از قطر روی آورده و ایران به اصلیترین تأمینکننده مواد غذایی قطرتبدیل شده است.
روسیه هم به عنوان قدرتی که در منطقه خاورمیانه فعال است موضع بیطرفانه اتخاذ نموده و اعلام کرده است که این خصومت باید از طریق دیپلماسی حل و فصل شود.
در هر صورت به نظر نمیرسد کشورهای حوزه خلیج فارس شانس چندانی برای دستیابی به یک توافق همگانی داشته باشند زیرا اگرچه آنها دارای حکومت، ارتش و دستگاه دیپلماسی هستند، اما پادشاهیهایی به حساب میآیند که تنها به نعمت خدادادی نفت متکی هستند، همچنین اکثر آنها کشورهای جعلی و ساختگی هستند.
خلیجفارس پر است از مهاجران و کارگران خارجی
همه قراردادها در این کشورها به شکل حرفهای درآمدهاند، در واقع این کشورها بیشتر به مجموعه و یا باشگاهی از کشورها شباهت دارند که با استفاده از پول کارگران خارجی را برای انجام کارهای خود استخدام میکنند.
در این کشورها کارگران خارجی بسیاری زندگی میکنند که در حاشیه قرار دارند و هیچ مشارکت سیاسیای هم در کشور محل زندگی خود ندارند.
مثلاً شما امکان ندارد در دوحه حضور داشته باشید و برای کارهای خود به کارگران خارجی نیاز پیدا نکنید، این حضور پررنگ کارگران خارجی تنها مربوط به قطر نیست شما در سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس هم این شرایط را میبینید.
البته استفاده از مهاجران و نیروی کار خارجی تنها مربوط به این کشورها نیست، در کشورهای غربی هم شما نیروی مهاجر بسیاری میبینید، اما تفاوت این کشورهای غربی با کشورهای حوزه خلیج فارس در این است که دولتهای غربی سعی میکنند بیشتر بر شهروندان خود متکی باشند.
اما شرایط در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس متفاوت است، این دولتها بسیار به نیروی کار خارجی متکی هستند و شهروندان خود را به کار نمیگیرند.
این حضور پر رنگ کارگران خارجی در منطقه خلیج فارس ناشی از حضور نفت در این منطقه است، در اوایل دهه 50 قیمت نفت کم بود، اما با افزایش ناگهانی قیمت نفت در سال 1353 درآمد این کشورها به شکل عجیبی افزایش پیدا کرد.
بنابر این طبیعی بود که با افزایش قیمت نفت تقاضا برای نیروی کار خارجی افزایش پیدا کند، تعداد این کارگران غیر عرب و بعضاً غیر مسلمان ظرف یک دهه سه برابر شد. در حال حاضر برآوردها از حضور کارگران خارجی در کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس قابل توجه است.
به عنوان مثال سهم خارجیها در جمعیت امارات متحده عربی 90 درصد، در قطر 85 درصد، کویت 70 درصد و بحرین 55 درصد است. در این بین این نسبت جمعیت در دو کشور پرجمعیت عمان و عربستان سعودی پایینتر است و تنها 30 درصد جمعیت این دو کشور را خارجیها تشکیل میدهند.
حتی در کشور پادشاهی صحرا 8 میلیون جمعیت خارجی وجود دارند. درباره دیگر کشورهای منطقه خلیج فارس هم ایران، عراق و یمن کاملا الگوی متفاوتی را پیگیری میکنند و شرایطشان با این کشورهای ذکر شده متفاوت است.
پول زیاد میتواند خوشبختی بیاورد و این قضیه در کشورهای خلیجفارس ثابت شده است، اما نباید فراموش کرد که کاهش قیمت نفت این کشورها را به شدت تحت فشار قرار میدهد تا جایی که آنها برای تأمین هزینههای فعلی خود مجبور هستند وام بگیرند.
به عنوان مثال در حال حاضر بحرین و عمان در تأمین هزینههای خود با مشکل رو به رو هستند و این دو کشور به لحاظ رتبه اعتباری در وضعیتی ناخوشایند قرار دارند. اوضاع در کویت هم چندان مساعد نیست، نیمی از نمایندگان مجلس این کشور که سال گذشته در انتخابات انتخاب شدند مخالف سیاستهای کاهش یارانه مردمی بودند.
حتی اوضاع در دیکتاتوریترین حکومت منطقه یعنی عربستان سعودی هم رو به وخامت است، شاهزاده سعودی برای کاهش هزینههای این کشور سعی کرد تا مزایای اجتماعی و حقوق دولتیها را کاهش دهد.
یکی دیگر از اهداف برنامههای ریاضت اقتصادی بحث مربوط به نیروی کار خارجی است، سالهاست دولتها متعهد به ملی کردن نیروی کار هستند و اخیراً هم برنامههایی در این راستا انجام شده است.
از جمله برنامههای انجام شده برای کاهش وابستگی به نیروی کار خارجی شامل برنامه مالیات بر استخدام نیروی خارجی، شرایط خاص استخدامی و تعرفههای استخدامی در برخی از صنایع میشود.
اخیراً هم برخی از این کشورها با انگیزه حفظ نقدینگی اقدام به اخراج برخی از این کارگران خارجی کردهاند.
با این حال حرکت به سوی دستیابی به یک تراز کاری عادی در زمینه نیروی کار خارجی آسان نخواهد بود زیرا اول اینکه مقدار قابل توجهی نیروی کار خارجی وجود دارد مثلاً برای کشوری که 9 برابر جمعیت خود نیروی خارجی دارد اخراج اینها و جایگزین کردنشان اصلاً کارآسانی نخواهد بود.
دومین مشکل مربوط به نبود نیروی کار متخصص بومی است، برخی از این کارها نیازمند تخصص خاصی است که مردم محلی فاقد آن هستند و نیاز به آموزش دارند.
اما مشکل دیگری هم وجود دارد، امروز ما شاهد این هستیم که تعداد اتباعی که مشغول به انجام کار خصوصی و تجاری هستند افزایش پیدا کرده است.
به عنوان مثال دولت کویت علاقه خود را برای استفاده از نیروی محلی کار اعلام کرده است، اما وجود پول نفت باعث شده است اکثر اتباع این کشور به دنبال کاری ساده و سودآور باشند و تن به شغلهای سخت و دولتی ندهند.
در مجموع شهروند بودن یک حس درونی است و از آنجایی که اکثر این حکومتهای پادشاهی از مشروعیت بالایی برخوردار نیستند سعی میکنند با پول و فراهم کردن زندگی راحت کاری کنند که شهروندانشان به دنبال مطالبات خود نباشند بنابر این استفاده از نیروی کار خارجی یک معامله پنهان بین مردم و حکومت است.
اخیراً کار به جای رسیده است که دولت بحرین حتی در مشاغلی مثل پلیس و اورژانس هم از مهاجران سنی پاکستانی و بنگلادشی استفاده میکند.
در حالی که در نقطه مقابل کشورهای خلیج فارس، حق شهروندی در آمریکا و اروپا به مراتب گسترده تر و فراتر از فراهم کردن شرایط رفاهی صرف است مردم در این کشورها با پرداخت مالیات خود را در یک فرآیند کلی سهیم میبینند، موضوعی که در کشورهای حوزه خلیج فارس دیده نمیشود.
در حال حاضر و در شرایطی که فشار سعودیها به قطر به تیتر اول همه رسانهها تبدیل شده است به نظر میرسد چالشی جدیتر کشورهای خلیج فارس را تهدید میکند. باید دید آیا دولتهای جعلی منطقه خلیج فارس که وابسته به پول هستند و وفاداری شهروندان خود را با پول میخرند همچنان قادر به ادامه حیات به این شکل هستند یا خیر؟
اکنون ایران ریاض و همسایگانش را ترسانده است که تهران بسیار عصبی رفتار میکند و سعی دارد به حکومتهای وابسته به پول اطراف خود هویت بدهد.
به هر روی به نظر میرسد ادامه حیات دولتهای منطقه خلیج فارس به چیزهایی فرا تر از اصلاحات اقتصادی و ملی کردن نیرویکار بستگی دارد، این کشورها باید اصلاحات سیاسی اتخاذ کنند و به مردمشان سهم بیشتری در سیاست بدهند.
به نظر میرسد کشورهای عربی نخست به جای تمرکز بر مقابله با ایران باید به فکر تغییر فلسفه حاکم و اجرای اصلاحات سیاسی درکشورهای خود باشند.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.