- آزار دهنده ۲۰۰ زن و دختر فردا در همدان اعدام می شود: محمد علی سلامت کیست!؟
- قتل یکی از مدیران ارشد شهرداری به دست همسرش!
- جزئیات قتل فجیع منصوره قدیری جاوید خبرنگار ایرنا
- توضیحات آموزش و پرورش درباره خودکشی دختر دانشآموز
- آخرین وضعیت مسافران هتل رامتین پس از آتش سوزی: ۲۹ مصدوم راهی بیمارستان شدند
- آتش سوزی در هتل رامتین تهران و وضعیت مسافران + عکس
- ماجرای فرود اضطراری هواپیما در فرودگاه تبریز چیست؟
- آزارجنسی دختر ۱۵ساله توسط کارگردان قلابی
- حکم قصاص آروین قهرمانی اجرا شد
- جزییات دستگیری افغانی مسلح در یافت آباد
مردی که 22 نفر از نزدیکانش را در زلزله کرمانشاه از دست داد
آمارها متفاوت است، بعضی ها می گویند 30 نفر ، بعضی ها می گویند 20 نفر، با گذشت بیش از 12 ساعت از زلزله شب گذشته کرمانشاه، رحمان صفری هنوز نمی داند چند نفر از اقوامش را به خاطر زلزله از دست داده است.
رحمان صفری اهل کرمانشاه است و ساکن تهران. یکی از همان هایی که از دیشب که خبر وقوع زلزله در کرمانشاه را شنیده ، دلش حسابی لرزیده. از دیشب او مانده و یک گوشی تلفن همراه و دفترچه تلفنی با شماره اقوام دور و نزدیک.
تا حالا طبق تماس هایی که گرفته ، 9 نفر از اعضای فامیلش را در روستای ناوافره از دست داده و 6 نفر را در روستای حواس احمدی ، در خود شهرستان سرپل ذهاب هم زلزله از خانواده او 7 قربانی گرفته است.
با انگشت عدد ها را جمع می زند و می گوید :« تا حالا 22 نفر از اقوام مان را در زلزله از دست داده ایم.» آماری که البته دقیق نیست، خودش هم می داند که ممکن است بیشتر شود:« خیلی ها موبایلشان آنتن نمی دهد از سرنوشت شان خبر نداریم. نمی دانیم زنده هستند یا نه. »
با مراد صفری، پسرعموی او که ساکن یکی از روستاهای اطراف شهرستان سرپل ذهاب است تلفنی صحبت می کنیم؛ یکی از بازماندگان زلزله که دیشب را تا صبح در زمین های کشاورزی اطراف روستای مله کبود گذرانده است؛ مردی که می گوید : « از وقتی زلزله آمد همه ما از خانه هایمان آمدیم بیرون. دیگر جرات نکردیم برگردیم داخل.»
جمعیت روستای مله کبود 16 خانوار است، جمعیتی که به گفته مراد صفری دیشب را زیر آسمان به صبح رسانده اند:« خانه های همه ما ویران شده، سقف خیلی از خانه ها آمده پایین. دیگر جای زندگی نیست.»
این شهروند کرمانشاهی از پس لرزه هایی می گوید که پشت سر هم از دیشب می آیند؛ هر نیم ساعت یک بار، پس لرزه هایی که باعث وحشت اهالی شده اند :« اینجا هوا خیلی سرد است خیلی ها می خواستند بروند از خانه لباس گرم بیاورند ، اما جرات نمی کنند می ترسند سقف بریزد روی سرشان.»
او و بقیه اهالی روستا اما چشم براهند ؛ چشم براه کمک :« الان نزدیک ظهر است اما هنوز هیچ کسی نه هلال احمر نه اورژانس نه امداد هیچ کسی نیامده به روستای ما سربزند ببیند اینجا چه خبر شده. اصلا زنده ایم یا نه. این آمارهایی که تلویزیون اعلام می کند مال روستاها نیست. خبر داریم که هنوز به خیلی از روستاها هم سرکشی نکرده اند.»
او هم مثل پسرعمویش که در تهران زندگی می کند، نگران بقیه اقوام است، همه پسرعموها و دخترعموهایی که ازدواج کرده اند و هرکدام در یک روستا زندگی می کنند. آدم هایی که هنوز از سرنوشت شان خبری نیست.
منبع: جام جم
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.