- قرارداد اورونوف با پرسپولیس به این شرط تمدید می شود
- کارشناس داوری بازی پرسپولیس - مس سونگون؛ یک پنالتی سوخت؟!
- خلاصه بازی پرسپولیس 3 - مس سونگون 0 (فیلم) - 1 آذر
- احتمال حذف استقلال و پرسپولیس از آسیا!
- خیابانی همزمان از خجالت بیرانوند و بازیکنان تیم ملی درآمد!
- گاف بد باشگاه پرسپولیس درباره اوستون اورونوف
- توضیح گاریدو در مورد دلیل خط خوردن بازیکن پرسپولیس و تغییر ترکیب
- خیانتی در پرسپولیس که به زودی اعلام میشود!
کار کارستان "تختی" در زلزله بوئین زهرا
«وقتی تختی کشکول را میچرخاند، جمعیتی عظیم حول او میآمدند تا در کمکرسانی به حادثهدیدگان زلزله سهیم باشند. یک بار خانمی که خود به لحاظ مالی، استطاعتی نداشت، چادر خود را تقدیم کرد که این صحنه همه را منقلب کرد.»
روزنامه ایران نوشت: «حدود ساعت ۱۰ و پنجاه و پنج دقیقه شامگاه ۱۰ شهریور ۱۳۴۱ زمینلرزهای شهرستان بوئینزهرا را لرزاند. بزرگی این زمینلرزه ۷.۲ ریشتر بود که موجب مرگ حدود ۲۰ هزار نفر شد؛ فاجعهای که با نام غلامرضا تختی گره خورد.
آن سالها هنوز کام مردم از کودتای ۲۸ مرداد تلخ بود و بدنه جامعه به حاکمیت بیاعتماد. اما در آن میانه تختی که میدانست، بوئینزهرا یک منطقه محروم است خود دست به کار شد. تختی گفته بود: «... مردم جنوب شهر خود به خود به کمک میآیند. این مردم شمال شهر هستند که باید حرکتشان داد.» او از چهارراه پهلوی (ولیعصر فعلی) به راه افتاد و آن کاروان عظیم را به راه انداخت.
در آن زمان با وجود اعلان سازمان شیر و خورشید مردم ترجیح میدادند که کمکهایشان را به یک پهلوان «مصدقی» بسپارند. حتی پس از آن که اعانهها و وجوه جمعآوری شده به همت تختی به عدد قابل توجهی رسید، مسئولان این سازمان از تختی خواستند که این وجه را در اختیار آنها قرار دهد اما او حاضر به این کار نشد و تصمیم گرفت وجوه و کمکهای مردم را خود شخصاً به مناطق حادثه دیده ببرد. تختی هیچگاه نتوانست ناظر منفعل رویدادها باشد. او هر جا که کاری از دستش برمیآمد، بیاذن و اجازه و حاشیه در میدان حاضر میشد. خبر کشکولگردانی تختی در آن سال که نوعی گلریزان فراگیر محسوب میشد ابتدا توسط نامهای سرگشاده که در روزنامه کیهان به چاپ رسید، به اطلاع مردم رسید.
لطفالله میثمی از مبارزان دوران پهلوی درباره جمعآوری کمکهای مردمی برای مردم بوئینزهرا توسط تختی میگوید: «تختی در این حادثه به صورت خودجوش توانست سیل عظیمی از کمکهای مردمی را به حادثهدیدگان زلزله برساند که این نیز از محبوبیت او ناشی میشد. خاطرم هست وقتی او کشکول به دست میگرفت و پول جمع میکرد، مدتی نمیگذشت که کشکول پر میشد؛ چرا که مردم برای کمک سر از پا نمیشناختند. در خیابان وحدت اسلامی (شاهپور سابق) این صحنهها مکرر خلق میشد. وقتی تختی کشکول را میچرخاند، جمعیتی عظیم حول او میآمدند تا در کمکرسانی به حادثهدیدگان زلزله سهیم باشند. یک بار خانمی که خود به لحاظ مالی، استطاعتی نداشت، چادر خود را تقدیم کرد که این صحنه همه را منقلب کرد.»
با جمعآوری کمکهای مردمی و حضور گروههای امداد خارجی بعد از مدتی ساکنان شهر بوئینزهرا و بازماندگان آن فاجعه بار دیگر به زندگی بازگشتند. روستای توفک در پنج کیلومتری جنوب بوئینزهرا توسط جمعیت صلیب سرخ کشور هلند در مدت یک سال به طور کامل بازسازی شد و روستای رودک که در فاصله حدود سه کیلومتری توفک واقع است نیز در همان مدت توسط استادان و دانشجویان دانشگاه تهران بازسازی شد.»
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.