- معین الدین سعیدی: آقای رئیسی صحنه تلخ از دست دادن خشت خشت آلونک پیرزن دشتیاری را دیدهاید؟/معادل ریالی اختلاس چای دبش را صرف زیرساختهای سیستان کنید
- ختم غائله ی شهرنو به روایت شیخ حسین انصاریان: «چند نفر از خانم های خیلی جوان اش را به کارمندان خودمان دادیم»
- خروج تعدادی از اعضای شورای شهر در حین سخنرانی زاکانی
- ساز و کار عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل چگونه است؟
- آیتالله نجفی تهرانی درگذشت
- جزییات قتل مهران رحیمی قاضی سابق / 5 نفر دستگیر شدند
- مهاجری: برخی پروژه هایی که رئیس جمهور در سفرهای استانی افتتاح می کند، آنقدر کوچک است که توسط بخشدار محل هم قابل افتتاح است
- واکنش حزب جوانان به طرح نور؛ آدرس غلط ندهید! وعده دولت رفع فقر، مهار تورم و… بود
این که محمود احمدی نژاد و نزدیکانش در روزهای اخیر به این اقدام دست زنده اند این سوال را تداعی می کند که کدام یکی از آن سه گروه هستند. مجرم؟ مغضوب؟ یا معترض ؟!
سیما پروانه گهر - جمهوریت: اگر در مستندات تاریخی به دنبال مفهوم بست نشینی جستجو کنیم در تمامی فرهنگ ه مفهوم و رفتاری کم و بیش مشابه در این خصوص دیده شده است. در مبرهن ترین شکل ممکن بست نشینی اینگونه تعریف می شود :" بَست و بست نشینی، مکانهای معین محترم و غالباً مقدسِ مصون از تعرض؛ و عمل پناه بردن به آنها. معمولاً افراد مجرم یا مغضوب یا معترض این کار می کنند. معترضین عموما ناامید از دادخواهی از جور حاکمان دست به این اقدام می زنند"
این که محمود احمدی نژاد و نزدیکانش در روزهای اخیر به این اقدام دست زنده اند این سوال را تداعی می کند که کدام یکی از آن سه گروه هستند. مجرم؟ مغضوب؟ یا معترض ؟!
به نظر نمی رسد احمدی نژادیون با این اقدام مجرم بودن خود را اثبات کنند. مغضوب نیز لغت درستی برای شرایط فعلی "احمدی نژاد" - با عضویت وی در مجمع تشخیص مصلحت نظام - که به عنوان سخنگوی این حرکت در کادر بقایی و مشایی سخن می گوید نیست . معترض اما شاید!
اگر چه این شیوه اعتراض از مردی که در قبال هر اعتراضی لفظی به رفتارهای خود و مشایی تنها و تنها گزینه عزل و برکناری برای وزرا و نزدیکانش را انتخاب می کرد تا اندازه ای عجیب نیست. اما گذشته از تمامی این موضوعات مفهوم بست نشینی تا چه اندازه در دیدگاه های اسلامی روحانیون و مفسران قرن حاضر قابل ترویج است.
معلم شهید مرتضی مطهری درباره مساله بست می نویسد : " در اسلام بست نداریم . در قدیم مساله بست بود و خوب شد آن بست ها ور افتاد.
کسی که جرمی مرتکب می شد و مامورین میخواستند او را بگیرند، می رفت به خانه یک مرد متنفذ، یک عالم روحانی و آنجا نشست و هیچ قدرتی نمیتوانست او را از بست خارج کند. جرم مرتکب شده بود و به حکم قانون و شرع باید مجازات می شد اما آقا رفته در فلان خانه بست نشسته و چه کسی جرات می کند او را از بست بیرون بیاورد؟ ما خیال میکنیم در دستگاه الهی هم از این بست های موهوم وجود دارد. نه، این جور نیست. قسم به خود حسین بن علی (ع) این جور نیست. قسم به خود حضرت رضا (ع) این جور نیست. اصلا این خلاف فکر حسین بن علی (ع) است، خلاف فکر علی بن ابی طالب است، خلاف فکر حضرت رضا (ع) است. انها در همهٔ عمرشان و در زندگی شان این حرف ها را نپذیرفتند، آیا در مماتشان می پذیرند؟! شما وقتی نهج البلاغه را مطالعه می کنید می بینید در این کتاب دو مطلب است که مرتب تکرار می شود : تقوا و عمل.
، ما چشمهایمان را می بندیم و میگوییم اینها را قبول نداریم. ما نه به قتوا اعتقاد داریم نه به عمل. یک عمر زندگی می کنیم بدون تقوا و عمل بعد وصیت میکنیم که ما را ببرند در فلان جا دفن کنند، کارمان درست می شود!؟!
لینک کپی شد
نظر شما