- منیر الحدادی، ستاره استقلال نیمفصل را از دست داد!
- ساعت بازی پرسپولیس مقابل شمس آذر + ترکیب احتمالی
- خلاصه بازی آرسنال 3-1 بایرن مونیخ (ویدئو)
- سکوت رامین رضائیان پس از نیمکتنشینی پیدرپی شکست: ناراحتم!
- خبر بد ساپینتو درباره احتمال عدم حضور ستاره استقلال در دربی
- خلاصه بازی المپیاکوس ۳ - ۴ رئال مادرید: گلزنی مهدی طارمی و پوکر امباپه (ویدئو)
- شعار «حیا کن رها کن» هواداران استقلال دامن این بازیکن را گرفت
- جدول لیگ قهرمان آسیا 2 با توقف استقلال مقابل الوصل امارات / تنها شرط صعود آبیپوشان
- خلاصه بازی استقلال 1 - 1 الوصل: طلسم در آسیا! (ویدئو)
متلك دختر اهوازی به 'سحر قريشى': در استادیوم منقلب نشدم
«وقتی دستهایم را بالا میبردم میفهمیدند که زن هستم. البته آنها هم با تکان دادن سر اطمینان میدادند که قرار نیست تو را لو بدهیم. من فقط امنیت را حس میکردم. خبری از حتی یک نگاه اشاره یا آزار نبود. هیچ چیزی من را «منقلب» نکرد. شاید این نگاههای آزاردهنده وقتی برای استقبال از تیم به هتل و فرودگاه رفته بودم، وجود داشت اما در استادیوم احساس امنیت میکردم.»
روزنامه وقایع اتفاقیه به نقل از شبنم، دختر اهوازی که با لباس مردانه به ورزشگاه اهواز رفته بود، نوشت: «یک هفته تمرین پسر بودن میکردم. از ظاهرم گرفته تا راه رفتن و حتی حرف زدنم را شبیه پسرها کرده بودم. با زینب چند کلیپ برای تمرین گریم تماشا کرده بودیم. برای همین یک بار دیگر کلاهگیس مردانه گذاشتم و به خیابان رفتم اما متوجه نگاه سنگین مردم میشدم.روز بازی دو مرحله با رنگ مو روی صورتم ریش کشیدم. باز هم چهرهام مصنوعی بود برای همین کمی رنگ قرمز هم روی آن زدم تا طبیعیتر به نظر بیاید. کلاه آفتابی گذاشتم تا صورتم را بیشتر بپوشاند. همه این کارها را به اجبار کرده بودم اما باید همه این کارها را میکردم تا نگذارم مطالبه ورود به ورزشگاه فراموش شود.
اولین بار بود که با لباس پسرانه به ورزشگاه میرفتم. از کنار سربازهای زیادی رد شدم و کسی نگاه سنگینی نداشت. پسرانه راه میرفتم و موفق بودم. شاید هیچ چیز به اندازه تمرین پسرانه رفتار کردن دردناک نبود. ناخنهایم را هم دو روز قبل از بازی از ته گرفتم. ازدحام در گیتهای ورودی زیاد شده بود. دالان وحشت تا زمین بازی را با لرزش شدید پا طی کردم. نزدیک جایگاه صدای تشویق میآمد. ۵۰ نفر اطرافم آشنا بودند. جز آنها شاید حدود ۲۰نفر از اطراف وقتی دستهایم را بالا میبردم میفهمیدند که زن هستم. البته آنها هم با تکان دادن سر اطمینان میدادند که قرار نیست تو را لو بدهیم. من فقط امنیت را حس میکردم. خبری از حتی یک نگاه اشاره یا آزار نبود. هیچ چیزی من را «منقلب» نکرد. شاید این نگاههای آزاردهنده وقتی برای استقبال از تیم به هتل و فرودگاه رفته بودم، وجود داشت اما در استادیوم احساس امنیت میکردم. چند دقیقه با بغض خیره به زمین چمن شدم. چقدر تنها بودم. دختران زیادی دلشان میخواست جای من باشند. اگر باز هم موقعیتی پیش بیاید لباس مردانه میپوشم و باز به استادیوم میروم تا زمانی که ورود زنان به استادیوم آزاد شود.»
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.
