- مهاجرانی: مردم علیرغم اینکه عصبانی هستند با دولت همراهی میکنند
- آقای رئیس جمهور! برای اینکه نشان دهید دولت قدرتمند است، بودجه دستگاههای آویزان را قطع کنید
- استقرار سامانه جدید جنگ الکترونیک در یگانهای پدافندی ایران
- انتقاد عباس عبدی از سخنان برخی امامان جمعه : چرا به زبان داروغه حرف می زنید و همه چیز را گردن خدا می اندازید؟
- ادعای جدید حمید رسایی علیه توافق ایران با آژانس
- ادامه حواشی جشن باغ جنت شیراز / دادستان: احساسات مردم متدین شیراز جریحهدار شده
- حضور خبرساز خاتمی و کروبی در یک مراسم ختم محمد علی جماعتی (+عکس)
- ترامپ با صورت کج در مراسم ۱۱ سپتامبر؛ آیا او سکته مغزی کرده است؟+ عکس
- نبویان: بانیان توافق برجام نظام را مجبور به عقبنشینی کردهاند
داستان تیر خوردن عفت مرعشی
روزنامه وقایع اتفاقیه،مصاحبه ای را با عفت مرعشی انجام داده است که در آن به تشریح چگونگی نجات آیت الله هاشمی اشاره می کند.
در شما یکبار جان آیتالله هاشمیرفسنجانی را نجات دادید. ماجرای آن چه بود؟
این داستان به بعد از انقلاب برمیگردد؛ سال 58 بود، چند نفری هر روز میآمدند جلوی خانه ما و سراغ آقای هاشمی را میگرفتند. من هم ردشان میکردم. آشیخاکبر یک روز به من گفت شاید کار واجبی دارند و بگو بیایند. من هم حرفشان را قبول کردم. وقتی وارد اتاق شدم سمت آشپزخانه صداهای عجیبی شنیدم. سریع به سمت اتاق آمدم و دیدم تفنگ جلوی آقای هاشمی گرفتند. هیچچیز نفهمیدم، فقط دویدم، آقای هاشمی را روی زمین انداختم و چادرم را رویشان باز کردم. آنها شروع به شلیک کردند. مانع تیر به آقای هاشمی شدم. چند تیر به شکمم خورد. چند تیر هم پهلوی آقای هاشمی. کسی که محافظ آقای هاشمی بود، آمد و آنها را فراری داد. دیگر هیچچیز نفهمیدم تا اینکه در بیمارستان بههوش آمدم. آنجا تنها سوالی که پرسیدم این بود که آیا آقای هاشمی زنده هستند یا نه.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.