کد خبر: ۶۹۳۴۲
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۲
«هیکلش هنوز در قالب ورزشکاری بود؛ انحنای ممتد شانه‌ها، پهنای گردن، دندان‌هایش هنوز سر جا بود. امیرعلی، هنوز شکل خیلی از آدم‌ها بود. به «سه‌شنبه» فکر می‌کرد. سه‌شنبه‌ای که می‌خواست برود و بخوابد برای ترک. سه‌شنبه‌ای که هیچ‌وقت از راه نمی‌رسید.»

«هیکلش هنوز در قالب ورزشکاری بود؛ انحنای ممتد شانه‌ها، پهنای گردن، دندان‌هایش هنوز سر جا بود. امیرعلی، هنوز شکل خیلی از آدم‌ها بود. به «سه‌شنبه» فکر می‌کرد. سه‌شنبه‌ای که می‌خواست برود و بخوابد برای ترک. سه‌شنبه‌ای که هیچ‌وقت از راه نمی‌رسید.»

«امیرعلی، کفش‌هایش را ساعت ١٢ و نیم شب فروخت ٥ هزار تومان. ٥ هزار تومان یعنی ربع گرم هرویین. از سطل زباله، کفشی پیدا کرده بود که کفِ هر دو لنگه سوراخ بود. همان را پوشید و دور پاهایش کیسه پلاستیکی پیچید. ساعت ١ بامداد، سیم‌کارتش را هم حراج کرد ٦ هزار تومان. ربع گرم هرویین جواب عمل امیرعلی را نمی‌داد؛ قهرمان کشتی که ١٦ مدال داشت و بعد از ٧ سال خوردن متادون، از ٣٥ روز قبل رفته بود سراغ هرویین. هرویین کارتنخوابش کرد. ٣٥ روز بود که کارتنخواب خیابان سعادت - مولوی - شده بود. هیکلش هنوز در قالب ورزشکاری بود؛ انحنای ممتد شانه‌ها، پهنای گردن، دندان‌هایش هنوز سر جا بود. امیرعلی، هنوز شکل خیلی از آدم‌ها بود. به «سه‌شنبه» فکر می‌کرد. سه‌شنبه‌ای که می‌خواست برود و بخوابد برای ترک. سه‌شنبه‌ای که هیچ‌وقت از راه نمی‌رسید.

زباله جمع می‌کنی امیرعلی؟

دست‌هایش را انگار داخل گونی زغال فرو کرده بود. چرک زباله جمعکنی، به خورد تمام خطوط پشت و روی دست‌ها رفته بود و همان دست‌ها هم اوضاع را لو می‌داد اگر شلوارش را نمی‌دیدی که از شدت کثیفی، آهار گرفته بود و اگر پاهای پلاستیک پیچش را نمی‌دیدی که چطور از سرما، روی برف‌های کوبیده و گل آب منتشر در تمام سطح پیادهرو، جابه‌جا می‌کرد که یخ نزند. کاسه عدسی داغ را که از دست بچه‌های «طلوع» گرفت مجال نداد بخار غذا در هوا بماسد.

آخرین غذایی که خوردی کی بود امیرعلی؟

دیروز صبح. بیشتر از ٣٩ ساعت گرسنگی مطلق. چون زباله‌ای هم پیدا نکرده بود برای فروش. زباله جمع کن‌های ماهرتر از امیرعلی هم در این سرمای ٨ درجه زیر صفر، لنگ بودند. دیشب هوای خیابان مولوی، ٨ درجه زیر صفر بود و آن شعله‌های کوچک برآمده از سوزاندن کیسه‌های پلاستیکی و ورق‌های کاغذ و جوراب‌های خیس، به وضوح ناتوان شده بود در این جنگ نابرابر. سهم دایره‌های کوچک انسانی پیرامون همین شعله‌های رو به موت، گرما نبود. دود تلخ و ولرم و چربی بود که انگار روی تخم چشم آدم می‌ماسید. ولی آنها که کفی آلومینیومی را در فاصله ١٠ سانتی شعله‌های لرزان نگه داشته بودند که هرویین مذاب، روی کفی سرد نبندد و ٢٠ هزار تومان پول زحمت کشیده، نابود نشود، حواس‌شان به این دود متعفن چشم سوز نبود. آنها فقط چشم و حواس‌شان به حباب‌های‌ریزی بود که وقتی فندک را زیر کفی و در نقطه اصطکاک گرد شتری‌رنگ با ورق آلومینیوم سُر می‌دادند، اطراف هرویین جوشیده غُل می‌زد و دود سفید پس می‌داد. خیابان سعادت و پسکوچه‌هایش، همه مشتری هرویین – دوا – بودند. 

زن و مرد، پیر و جوان، جیب همیشه خالی‌شان از قیمت شیشه تعجب می‌کرد. چقدر، چند بار، چند روز، کیسه به کول می‌کشیدند و تنه تا نیمه، داخل سطل زباله خم می‌کردند تا یک جنس به‌دردبخور، به‌دردبخور برای ضایعاتی‌های شوش و مولوی پیدا کنند که ٦٠ هزار تومان هم بیارزد؟ وضع کارتن‌خواب‌های شوش، بهتر از مولوی خواب‌ها بود. کارتن‌خواب‌های شوش، نیمه شب آن قدر چپ پری داشتند که از غذا فروش دورهگرد، یک وعده برنج و جوجه کباب بخرند. 

غیر آن تجمع در هم لولیده پیادهروی شرقی، که چشم دوخته بودند به بساط زد و بندهای محقر که چه وقت، کارتن خواب صاحب بساط، از خماری یا نشئگی، بی‌حواس شود تا آن کفش بچگانه کهنه یا ملاقه مستعمل یا نوار کاست دهه ٦٠ یا زنجیر نیمه‌کاره قفل فرمان یا خرمهره شکسته یا دستگیره کشوی کابینت یا هزار خنزر پنزر بی‌ارزش دیگر را کف بروند، جلوتر و به سمت کوچه اوراقچی‌ها، تجمع آدم‌های بیعار کمتر می‌شد و هر چه گوش می‌خواباندی و چشم می‌دواندی، حدقه‌های گشاده بود و صداهای تودماغی و قامت‌های پکیده از تحلیل ترکیباتی معروف به «شیشه». 

هر قدمی که جلوتر می‌رفتی، زمزمه‌ها به گوشت نزدیک‌تر می‌شد که «پایپ دارم... پایپ چند بار مصرف، حشیش، عمده و جزیی، شیشه بیا، ارزون دارم، قرصم هست» و علامت سوال‌ها بیشتر «خانم در خدمتیم. شیشه بِدم؟ جنس خوب دارم. حشیش می‌زنی؟ گشنته؟ خونه هستا، با همه امکانات» و ساعت از نیمهشب گذشته، جواب این همه کنجکاوی را چه می‌گفتم که در جمعشان پذیرفته شوم و هول نکنند که شاید من هم نسخه مشابه آن ماموری بودم که در این چند شب، کارتن‌خواب‌ها را به زور می‌برد سمت اتوبوس سفیدرنگ، راهی گرمخانه شرق تهران و اگر نمی‌آمدند، میله چوبی را چنان به سر و کمرشان می‌کوبید که یک لحظه، نفس کشیدن از یادشان می‌رفت؟

از ورودی کوچه «کثیری» که نگاه می‌کردی، هیچ خبری نبود. سه مرد، کنار کرکره‌های فرو کشیده مغازه دو نبش کوچه باریک ایستاده بودند و دست در جیب، منقبض و ساکت، سرِ کوچه را می‌پاییدند. از آتش هم خبری نبود. هر سه، لباس‌های تیره به تن داشتند و کلاه‌های بافتنی را تا روی گوش پایین کشیده بودند. باران و برف درآمیخته، ریز و تیز، انگار سوزن‌هایی بود که پوست صورت را می‌گزید.

سردتون نیست؟

سردشان نبود. نه، سرما را حس نمی‌کردند. «قرصی» بودند و بپای فروشنده‌ای که از زیر نگاه پاسگاه پلیس ٢٠٠ متر دورتر، سُر خورده بود سمت «اوراقچی‌ها» برای آخرین دشت امشب. چند قدم دورتر، در گودرفتگی یک گاراژ، یک روسپی روی پله نشسته بود و کیسه‌های پلاستیک را آتش می‌زد که از نور شعله‌اش، محتوای ظرف یک‌بار مصرف را ببیند؛ دو گوجه کبابی و برنج سفید. صاحب کارش، وقتی تکه‌های جوجه را می‌بلعید، گفته بود «بوی پیاز، مشتری رو می‌پرونه» پایین پای گودرفتگی، پایین پای بپاها، کوچه «کثیری» تمام می‌شد و به «اوراقچی‌ها» می‌رسید، هفته قبل، دیوار شمالی اوراقچی‌ها، یک سر، آدم چمباتمه زده بود و آدم ایستاده بود.

«حدود... ١٥٠ نفریم اینجا»

همه در کار کشیدن و همه در حال خماری و همه در حال نشئگی. زن‌ها، هم خرج‌های‌شان، مردها، هم خرج‌های‌شان، وقتی ماشین پلیس، از ورودی نبش میدان، وارد «اوراقچی‌ها» شد و در همان ١٠٠ متر اول، گرد کرد و پدال ترمز فشرد و نهیب زد که «بروند و خجالت بکشند و کوچه را خلوت کنند»، همه ١٥٠ نفر، مثل فیلمی روی دور کُند، چند قدمی حرکت کردند و ماشین پلیس که مسیر آمده را برگشت، همه آن ١٥٠ نفر برگشتند سر جای‌شان. سر جای خودشان؛ انگار جاها، نشان شده بود که هر آدمی را سر جای خودش می‌دیدی. اسماعیل و سعید که حوصله نشستن نداشتند و پایپ را از سرِ مرام، دست به دست می‌دادند، مرا بردند بالای سر رضا؛ کنار دریچه هوای قنادی پایین‌تر از میدان. 

می‌گفتند آفتاب نزده بود که رضا یک دود عمیق گرفت، یک نفس عمیق کشید و افتاد. می‌گفتند از صبح به اورژانس و نیروی انتظامی تلفن زده بودند و آنها گفته بودند «به ما مربوط نیست.» می‌گفتند رضا اوردوز کرده. وقتی بالای سر رضا رسیدیم، قنادی تعطیل شده بود و فقط تتمه بوی آمیخته وانیل و روغن سوخته از دریچه هوا بیرون می‌زد. رضا کنار دریچه هوا افتاده بود. روی پهلوی چپ و گونه چپش مماس بود با سردی آسفالت پیادهرو. دو زانو را به هم چسبانده و هر دو دست را بین دو زانو پنهان کرده بود. کف سفیدی که از دهان نیمهبازش بیرون زده بود، خشکیده بود و یک خط منقطع از گوشه لب تا زمین ساخته بود. صورت تکیده رضا، پر بود از آرامش، پر بود از آرامش مرگ... اسماعیل دست کشید به پیشانی و گونه استخوانی رضا. «این که از یخم یخ تره که.»

رضا، یک کاپشن نازک به تن داشت. کاپشنی که تار و پودش، رسانای امتحان پس داده‌ای بود برای تردد سرمای زمستان. اسماعیل، زیپ کاپشنش را باز کرد و سرش را چسباند به سینه رضا. «اینکه مُرد بابا. مُرد...» اسماعیل سرش را رو به من بالا می‌گیرد و گوشه چشمش را با پشت دست پاک می‌کند. شماره اورژانس را روی گوشی تلفن می‌گیرد و به اپراتور نشانی قنادی را می‌دهد که بیایند و یک آدم «بدحال» را ببرند. آدم بدحالی که ضربان قلبش نامنظم است و کف بالا آورده. «اگه غیر این می‌گفتم، نمی‌اومدن. مث از صبح که تلفن زدیم و نیومدن»...

یک هفته بعد، نیمه‌شب یکشنبه هم تمام شده بود و اسماعیل، دورتر از ده‌ها مرد و زن خمار و نشئه، کنار گاراژهای تعطیل کوچه اوراقچی‌ها چمباتمه زده بود.

اسماعیل منو یادته؟

یادش بود. اسمم را که نمی‌دانست ولی یادش بود که با هم رفتیم سراغ رضا؛ «رضا دیلم»، لقبش دیلم بود چون وقتی می‌رفت دزدی خانه‌ها، با دیلم می‌افتاد به جان قفل‌های کتابی. مواد فروش که آمد، اسماعیل از جایش بلند شد و دستی داد و دوباره نشست و در احوال خودش غرق شد. مواد‌فروش، نگاهی به من کرد و سری به نشانه پرسش تکان داد.
نمی‌دونم. شاید به خاطر رفیقشه. هفته پیش مرد.»

منبع: روزنامه اعتماد 
نظر شما
* کد کپچا:
captcha

معرفی و نقد فیلم ابیگیل Abigail 2024 : ترسناکِ دراکولایی و هیجان‌انگیز!

روزنامه دولت: اصلاح طلبان به قطار پیشرفت اقتصادی دولت رئیسی سنگ پرتاب می‌کنند تا به حرکتش آسیب بزنند!

فهرست انتخاباتی (علی اکبر رائفی پور) صبح ایران برای مرحله دوم انتخابات مجلس در تهران منتشر شد

دیدن رنج و تجمعات بازنشستگان، شرم‌آور است

رقیب کیانوش رستمی کشته شد!

نایب رئیس کمیسیون آموزش: معلمان و بازنشستگان به این دلیل «حق التدریس» نمی پذیرند / دولت به تعهداتش عمل کند

گروسی پس از بازگشت از ایران چه گفت؟

ناراحتی شدید نکونام از یک بازیکن استقلال

جذب در آموزش و پرورش بر مبنای سوابق آموزشی معلمان

برای کاهش وزن در خواب این نوشیدنی‌ها را امتحان کنید

همسان سازی حقوق معلمان بازنشسته چه زمانی به پایان می‌رسد؟

خواننده مشهور پاپ در بیمارستان بستری شد

رای جالب و متفاوت کمیته انضباطی برای دیدار پرسپولیس و سپاهان!

اگر دست‌تان سوزن سوزن می‌شود احتمالا به این بیماری‌ها دچار شده‌اید!

مجری جنجالی صدا و سیما اخراج شد؟!

تصویری از سردار رادان در اجتماع حمایت از حجاب در اهواز (عکس)

تتلو در جلسه آخر دادگاهش: دنبال ترویج موادمخدر نبودم، می‌خواستم برای مشروبات الکلی جایگزین گیاهی معرفی کنم! +عکس

تغییر چهره شیلا خداداد، «سیتا» سریال مسافری از هند بعد 21 سال (تصاویر)

مسعود مرادی: کوپال ناظمی این پنالتی استقلال را ندید (ویدئو)

زنان استقبال کننده از احمدی نژاد در مجارستان (عکس)

یکی از معلمان زن با تدریس خلاقانه شاهنامه، اینگونه وایرال شد (ویدئو)

اقدام استقلال علیه کوپال ناظمی داور بازی با ذوب آهن! + تصویر

احمدی نژاد به مجارستان رفت (+عکس)

«دونگ‌ یی» در لباس دزدان دریایی جذاب‌تر شد (تصاویر)

هادی کاظمی و همسرش سمانه پاکدل در پشت صحنه بک سریال (عکس)

مرحوم سید اسماعیل نصراللهی و پدرش در دیدار با رهبری (عکس)

سردار مجید ایافت درگذشت / مراسم تشییع برگزار شد + عکس

تصویر جدید از حضور لیلا اوتادی و علیرضا نیکبخت در کنسرت علی زندوکیلی (عکس)

مجری زن پرحاشیه صداوسیما با این پوشش در مسیر بازگشت از آمریکا رویت شد (عکس)

همسر ستاره استقلال بر دستان سیلوا بوسه زد! (عکس)

دختر هوادار پرسپولیس با استایل سرخپوستی / عکس

عکسی لو رفته از عروسی خواهرزاده احمدی‌نژاد در ترکیه

شاهکار بی نظیر هوش مصنوعی؛ ضرب المثل‌های ایرانی به تصویر بدل شدند! (عکس)

تصویری از شهرام لاسمی (قلقلی) در آستانه ۶۰ سالگی (عکس)

نعیمه نظام دوست در برنامه اسکار: دوست دارم با «مهران مدیری» ازدواج کنم! (ویدئو)

شیدا مقصودلو، همسر دهه هفتادی ژوزه مورایس که دل و دین سرمربی سپاهان را برده، کیست!؟ (تصاویر)

پوشش و استایل جذاب گلاره عباسی در جنوب (تصاویر)

تیپ جذاب بازیگر دونگ‌یی به سبک باربی (عکس)

بالگردهای ارتش اسرائیل در حال انتقال بوستر موشک های ایرانی (عکس)

مسابقه عجیب شترسواری زنان در عربستان! (ویدئو)

همسر شهید مصطفی خمینی در قم تشییع شد (تصاویر)

کنایه یک پرسپولیسیِ ارزشی، به لباس رزم طلاب برای حجاب + تصویر

واکنش یک روحانی به ماجرای مسلمان شدن مورایس بعلت ازدواج با شیدا مقصودلو (تصویر)

باشگاه پرسپولیس به حذف از جام حذفی واکنش نشان داد + تصویر

کاظم صدیقی در آغوش وزیر رئیسی (عکس)

گفتگوی پربیننده عادل فردوسی پور با فریدون زندی درباره کلمات و تلفظ آلمانی! (ویدئو)

بهترین صبحانه برای متولد هر ماه چیست! + عکس

اولین تصویر از ترانه علیدوستی پس از ترخیص از بیمارستان (عکس)

دیگر کسی این دولت را گردن نمی‌گیرد، حتی مسعود‌ ده نمکی! (ویدئو)

شوخی هوتن شکیبا با ستاره های هالیوود! (تصاویر)

راهپیمایی برنامه‌ریزی شده، پس از عدم استقبال، خودجوش معرفی شد! (+تصاویر)

ترانه علیدوستی به همراه همسرش و امین حیایی در بیمارستان (عکس)

بیانیه مهم هلدینگ خلیج فارس درباره استقلال + تصویر

بازگشت حمید لولایی بعد از ۲۰ سال به کوچه سریال خانه به دوش ! (ویدئو)

چهرۀ 600 سالۀ «بچه‌جنّ» در توالت یک خانۀ قدیمی! (تصاویر)

اجرای طرح موسوم به نور در فرودگاه کیش (ویدئو)

حضور طناز طباطبایی در فیلم جدید کارگردان یاغی + عکس

ماجرای جنجال عکس یک دختر نیمه برهنه در خیابان های تهران و واقعیت آن (تصاویر)

طعنه پرویز پرستویی به مهران رجبی ؛ کلیددار خودشیفته تلویزیون (عکس)

تیپ و استایل بهنوش طباطبایی در باشگاه ورزشی (عکس)

اولین بوسه زن و شوهری در سریال ایرانی ؛ ساترا سانسور نکرد (عکس)

طنین نوای «هزار دف» در پالنگان (ویدئو)

سخنان زاکانی هم بنر شد! (عکس)

تصاویری از دختر زیبای تام کروز و کتی هولمز در ۱۸سالگی

عذرخواهی سیدحسین حسینی از هواداران استقلال (تصویر)

تصویر وایرال شده از اختلاف قدی ستاره بسکتبال با بازیکن استقلال! (عکس)

تغییر چهره و استایل (غزل شاکری) «آذر گل دره ای» سریال شهرزاد بعد 9 سال + تصاویر

درخواست نکونام از هواداران استقلال (تصویر)

فرودگاه دبی در آب غرق شد (ویدئو)

تصویر وایرال شده از زنان نظامی در رژه ارتش (عکس)

تجمع مقابل سفارت اردن در تهران (عکس)

پیتزا داوود پلمب شد (عکس)

تصویر بارش باران در ساحل سرخ جزیره هرمز (ویدئو)

تیپ جذاب و شیک آزاده صمدی (عکس)

با پادشاه اردن، همسر و فرزندانش آشنا شوید؛ از پرنسس ایمان تا پرنسس سلما

واکنش آرش رضاوند به تغییر نحوه تعیین قهرمان لیگ برتر + تصویر

تصاویر دلبرانه بازیگر دونگ‌ یی در طبیعت کره‌ جنوبی (عکس)

چهره جدید خانم مجری تلویزیون همه را شوکه کرد (عکس)

تصویر همسر واقعی جومونگ (عکس)

صحنهٔ زورگیری در بزرگراه صدر بازسازی شد (ویدئو)

محافظ مسی بالاخره شکست خورد! (ویدئو)

عکس یادگاری یک اسرائیلی با بدنه موشک ایرانی در کنار بحر المیت

بقایای موشک‌های سپاه در اراضی اشغالی (تصاویر)

استایل جدید ستاره استقلالی و همسر خارجی‌اش (عکس)

مدلینگ «دونگ‌ یی» (تصاویر)

واکنش رامین رضاییان به حمله موشکی ایران به اسرائیل (تصویر)

واکنش ملیکا زارعی به حمله ایران به اسرائیل (تصویر)

بمب الکترومغناطیسی چیست و چگونه عمل می کند؟ (+عکس)

تغییر چهره مهتاب کرامتی از «هلن» و «ماری» سریال مردان آنجلس تاکنون (عکس)

تصاویر عصبانیت شدید آل کثیر و اعتراض به کادر فنی پرسپولیس