- سرقت مبالغ کمک به لبنان توسط طلبه ای بنام شمقدری صحت دارد!؟
- مراسم تشییع حجت الاسلام شوشتری وزیر دادگستری هاشمی و خاتمی (عکس)
- ارشدترین شخصیت نظامی حزب الله ترور شد: محمد ابوحیدر کیست؟
- فرماندار بندرانزلی بخاطر این حرف عزل شد
- همسر معاون شهردار تهران و همدستش به قصاص محکوم شدند
- آخرین اخبار از وضعیت اعتراضات معلمان به گزینش / ملاکهای ارزیابی: شرکت در نماز جمعه، راهپیمایی ها، داشتن دوستان مناسب و…
- حسن روحانی: آقای خاتمی را زیر بالم گرفتم و او را بردم به بالا، به آسمان!
- مهدی زندیه وکیلی استاندار مرکزی تصادف کرد
- حجم ویرانی حمله اسرائیل به محله البساطه بیروت با بمب های سنگرشکن: نعیم قاسم ترور شده یا طلال حمیه!؟ (ویدئو)
- جزئیاتی از توافق احتمالی لبنان و اسرائیل
هندوستان؛ همسايه کهن / عباس ملکي
جواهر لعل نهرو، از رهبران جنبش استقلال هند و نخستوزير اين کشور، از ١٩٤٧ تا ١٩٦٤ در مدت زماني که در زندانهاي هند در دوره استعمار انگليس محبوس بود، براي دخترش، اينديرا، نامههايي مينوشت. نهرو که حقوقداني زبردست و فارغالتحصيل دانشگاه آکسفورد بود، در مجموعه اين نامهها که بعدا در کتابي چندجلدي به نام «نگاهي به تاريخ جهان» منتشر شد، درباره نقاط مختلف جهان، تمدنها و حکومتها سخن ميگويد. او درباره سرزمين و تمدن ايران اينچنين نامه خود را شروع ميکند: «اکنون به ايران، به سرزميني که گفته ميشود روحش به هند آمده و در بناي تاجمحل کالبد و جسم متناسبي براي خود يافته است، برويم». او سپس به هنر و سنتهاي ايراني و سير تطور و مداومت و تکامل آنها پرداخته است. او از فردوسي و عمر خيام ياد کرده و ادامه ميدهد: «به دنبال آنان شيخ سعدي شيرازي آمد که يکي از بزرگترين شاعران ايران است و شاگردان مدارس هند در چندين نسل گذشته کتابهاي گلستان و بوستان او را ميآموختند و در خاطر حفظ ميکردند». او از تأثير زبان فارسي در شبهقاره هند آگاه است: «زبان فارسي در دربار امپراتوران مغول هند و بهطورکلي در آسياي غربي زبان فرهنگ شمرده ميشود و مانند زبان فرانسوي در اروپاست».
سفر يک خانم گاندي به تهران
در سال ١٩٦٦ ميلادي اينديرا، دختر نهرو، حکومت را از طريق نخستوزيري به دست گرفت و توانست سياستمدارانه و با اقتدار دولت را اداره کرده و هند را بهعنوان يک کشور آسيايي در صحنه بينالمللي مطرح کند. او با فيروز گاندي، يک ايراني حقوقدان، ازدواج کرد. اينديرا از ابتدا به صحنه سياست روي آورد و نهايتا پس از چند بار نخستوزيري در ١٩٨٤ در يک انفجار تروريستي کشته شد. دو پسرش سانجاي و راجيو هم به صحنه سياست در هند روي آوردند. سانجاي در حادثه هواپيما در ١٩٨٠ کشته شد و راجيو که در يک دوره به نخستوزيري رسيده بود، در ١٩٩٤ در مبارزات انتخاباتي در يک انفجار تروريستي به قتل رسيد. آخرين سفر راجيو گاندي به خارج از کشور، سفر او و همسرش، سونيا گاندي، به تهران بود. بعدها در جريان اجلاس کشورهاي حاشيه اقيانوس هند در دهلي نو، بر سر ميز شام، خانم گاندي با اشتياق از خاطرات شيرين سفر به تهران همراه با راجيو سخن ميگفت. در زمان سفر، راجيو هيچگونه سمت دولتيای نداشت و وزارت خارجه ايران بهدليل احترام به خانواده گاندي، بهویژه خانم اينديرا گاندي و نقشي که در لغو ميزباني عراق براي اجلاس وزرا و رهبران کشورهاي عدمتعهد در عراق به دعوت صدام حسين در ١٩٨٥ داشت، اين سفر را تدارک ديده بود. دفتر مطالعات سياسي وزارت خارجه مسئول پذيرايي از خانم راجيو و همسرش بود. ما يک خودرو و يک راننده در اختيار اين زوج گذاشتيم و آنها تهران را حسابي گشتند. خانم سونيا گاندي ميگفت: «با راجيو به بازار تهران رفتيم. من يک لباس ساري هندي پوشيده بودم که به حجاب زنان ايراني نزديکتر بود. همينطور که راه ميرفتم و به فرشها نگاه ميکردم، يکباره پايم در چالهای وسط بازار فرو رفت. راجيو جلوتر از من حرکت ميکرد و متوجه نشد. به زمين افتادم. يکي از جوانهايي که در جلوي يکي از حجرههاي نزديک من نشسته بود، از جا پريد و آمد دست من را گرفت و همينطور که داشت من را از روي زمين بلند ميکرد، جملهاي به زبان فارسي بهاين مضمون گفت که آيا سلامت هستيد خانم گاندي؟ من فقط دو کلمه خانم و گاندي را متوجه شدم. بعد راجيو هم آمد و به دعوت آن جوان ايراني رفتيم داخل حجره روي صندلي نشستيم. من به مچ پايم دست ميکشيدم که مبادا استخوانش شکسته باشد. برايمان چاي آورد. من از اين همه محبت و ميزباني شگفتزده شده بودم. با خودم فکر کردم که شايد وزارت خارجه ايران از قبل برنامه ديدار ما از بازار تهران را هماهنگ کرده، زيرا اين مرد من را ميشناخت و من را به نام صدا کرد. وقتي که درد پايم بهتر شد و ميخواستيم از حجره خارج شويم، از جوان تشکر کردم و گفتم که يک سؤال از شما دارم؛ شما از کجا در اين ازدحام بازار من را شناختيد و به نام صدا کرديد؟ جوان کمي تأمل کرد و گفت مگر شما هندي نيستيد؟ گفتم چرا. جوان خيلي عادي پاسخ داد خوب همه زنان هندي خانم گاندي هستند ديگر».
روابط ايران و هند ريشه در تاريخ دارد. واقعيت اين است که هند درعينحال که يک لحاف چهلتکه است و مکاتب فکري و گرايشها و مذاهب مختلف با مردماني با نژادهاي متفاوت در کنار يکديگر بهصورت مسالمتآميز زندگي ميکنند، اما تأثير ايران و زبان فارسي بر شبه قاره هند انکارناپذير است. همسايگي ايران و هند در آسياي جنوبي و آسياي جنوبغربي، اين روابط را تعميق بخشيده است. در طول تاريخ كمتر ملتي به اندازه ايرانيان و هنديان با هم ارتباط ديرينه و تنگاتنگ داشتهاند. پس از اسلام، اين تعاملات توسعه بيشتري يافته و فرهنگ اسلام از سرزمين ايران به هند رفت و سرگذشت و سرنوشت اين ملت، در مقاطع متعددي از تاريخ ورود اسلام به هند، به يكديگر گره خورد؛ تا جايي كه در زمان صفويه، امپراتوري بابريان با حمايت ايشان قدرت يافت و زبان و هنر و معماري ايراني، بر شئون فرهنگي هند حاكم شد. امروزه تعداد كتب خطي فارسي و آثار نقاشي مكتبهاي قزوين و اصفهان در هند، بيش از ايران است و چشم سياحان خارجي در هند به شاهكارهاي معماران ايراني همچون تاج محل روشن ميشود. فرهيختگان هند، همواره ايران را به عنوان مهد تمدني كه تعاملاتش با هند تأثيرات فراواني بر آن گذاشته، محسوب کردهاند. نمونههايي از اين نگرش را در آثار جواهر لعلنهرو مانند نگاهي به تاريخ جهان ، كشف هند از عظمت فرهنگ ايرانيان و سخنان و مقالات رابيندرانات تاگور درباره حافظ ميتوان ديد.
هند امروز
هند بزرگترين دموکراسي جهان و دومين کشور از لحاظ تعداد جمعيت با جمعيتي حدود يک ميليارد و ٣٠٠ ميليون نفر است و بدون شك، نقش مهمي در سازمانهاي بينالمللي دارد. حدود ٤٠ درصد از کارکنان سازمانهاي تخصصي ملل متحد هندي هستند. اگر قرار باشد که به کشورهاي عضو دائم شوراي امنيت ملل متحد، کشوري اضافه شود، هند از اولين انتخابها خواهد بود. جنبش غيرمتعهدها از زمان جواهر لعل نهرو در هند شروع شد. امروزه هند يکي از دارندگان سلاح هستهاي در جهان است. هند از نمونههاي موفق در خودکفايي صنعتي و کشاورزي است که جايگاه ويژهاي را در جهان از لحاظ اقتصادي کسب کرده است.
ايران و هند پس از انقلاب اسلامي ايران در ١٩٧٩ روابط خود را توسعه دادند. ايران تا قبل از انقلاب عضو سازمان پيمان مرکزي بود که به نوعي در برابر کشورهاي بلوک شرق مانند اتحاد شوروي و کشورهاي نزديک به مسکو مانند هند صفآرايي کرده بود. ايران و هند جزء گروه ٧٧ و همچنين گروه ١٥ هستند. در قالب همکاريهاي آسيايي هند در کنار روسيه، چين و ژاپن، ايران ميتواند يکي از قطبهاي اساسي را در چارچوب منطقهگرايي شکل دهد. همکاريهاي ايران و هند در زمينههاي انرژي، فرهنگ و ديالوگ تمدني براي ديگر کشورها ميتواند نمونهاي قابل قبول باشد. هر دو کشور در سازمان همکاريهاي شانگهاي يکي بهصورت عضو و يکي بهصورت ناظر هستند.در صحنه جهاني نيز ايران و هند همچون دو همسايه نزديک با يکديگر همکاري ميكنند. در فعاليتهاي منطقهاي با پتانسيل بالا براي رسيدن به منافع مشترک در گسترش همکاريهاي اقتصادي، سياسي و تجارت، مبارزه با مواد مخدر و مبارزه با تروريسم تلاش ميورزند تا از اين رهگذر به صلح و ثبات منطقهاي و جهاني دست يابند.رهبران سنتي هند مانند خانم اينديرا گاندي، راجيو گاندي و ناراسيمها رائو به ايران نگاه مثبت تاريخي و استراتژيک منطقهاي داشتند. اما نگاه رهبران جديد هند به ايران مانند گذشته نيست. نخستوزير مودي با ديدگاه اصلاحات اقتصادي خود در فکر توسعه همهجانبه هند است و افرادي مانند او شايد به زندگي با ارزشهاي غربي بيشتر از ايران اهميت ميدهند. گرچه در همين چارچوب مجددا نيازهاي انرژي هند، آنان را به داشتن رابطه نزديک با ايران ملزم ميکند.
منافع و نگرانيهاي مشترک
در سالهاي اخير هند تحولات چندجانبهاي را پشتسر گذاشته است. از اوايل ١٩٩٠ در دولت حزب کنگره به رهبري مان موهان سينگ که خود از اقتصاددانان صاحبنام است، هند به آزادسازي اقتصادي روي آورد. خروج نيروهاي شوروي از افغانستان و سپس فروپاشي شوروي، هند را از وضعيت دوقطبي رها کرد. شوروي و هند از يکسو و آمريکا و پاکستان از سوي ديگر در مسائل ژئوپلیتيک منطقه بازيگر بودند. از سوي ديگر هند و چين داراي اختلافات مرزي هستند و چين از پاکستان براي فشارآوردن بر هند استفاده ميکند. دوري هند از سوسياليسم و نزديکي به نظام بازار آزاد به هند اختيار عمل بيشتري داد. به نوعي که روابط خود را با کشورهاي غربي نزديکتر کرد. در ١٩٩٨ هند با آزمايش موشک هستهاي باعث تحريمهاي گسترده آمريکا عليه اين کشور شد. اما ديري نپاييد که با توجه به حادثه ١١ سپتامبر و وزن فوقالعاده هند در مسائل بينالمللي و آسيايي، سياست خارجي آمريکا از تکيهکردن به پاکستان به سمت هند چرخيد و دو کشور پيمان استراتژيک را در ٢٠٠٣ امضا کردند.دو کشور ايران و هند درباره نگرانيهاي منطقهاي در آسياي جنوبي بهویژه امنيت و ثبات منطقهاي داراي تناقض جدي نيستند، بلکه منافع و نگرانيهاي مشترک دارند. علاوه بر قرابت جغرافيايي، ايران و هند داراي منافع مشترک نیز هستند. همچنين دو کشور داراي منافع در آسياي مرکزي هستند. اين منطقه وسيع که در گذشته در تسلط روسيه و اتحاد شوروي بوده، اکنون به دنبال مدلي براي توسعه همهجانبه و رشد اقتصادي است. هند چندان با پروژه بزرگ چين با نام «يک کمربند، يک جاده» همراه نيست. با توجه به عدم دسترسي مستقيم هند به آسياي مرکزي و افغانستان، نقش بندر چابهار تنها بندر اقيانوسي ايران آشکار ميشود. هند ايران را بهعنوان شاهراه اصلي رسيدن هند به آسياي مرکزي و قفقاز تلقي ميکند و مايل است که از اين مسير ترانزيت هرچه بيشتر استفاده كند. مسئله افغانستان يکي از آن نگرانيهاي مشترک است. به لحاظ همکاريهاي دفاعي نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي با نيروي دريايي هند ميتوانند مانورهاي مشترک برگزار کنند. مسئله کشمير يکي از نقاط افتراق بين ايران و هند است.درباره افغانستان دو کشور ايران و هند عقيده دارند منافع ملي آنان ايجاب ميکند که شاهد افغانستانی امن، قوي و مستقل، عاري از مداخله خارجي و باظرفيت در مقابله با نيروهاي خارجي، توانا در حکومت با مبناي وسيع اجتماعي منعکسکننده تکثر جامعه افغانستان و باثبات از طريق اجماع ملي فراگير که از سوی افغانها و نه نيروهاي خارجي انجام پذيرفته، باشند.
در گذشته بهدليل نزديکي مواضع هند و اتحاد شوروي، ايران و هند در موضوع افغانستان با يکديگر تفاوت نظر داشتند. اما با خروج نيروهاي شوروي از افغانستان در ١٩٨٨ و سپس فروپاشي اتحاد شوروي در ١٩٩١ و بهویژه از ١٩٩٦ که کنترل کابل به دست طالبان افتاد، ايران و هند مواضع خود را به يکديگر نزديک کردند. آنها از حکومت برهانالدين رباني که در نقاط محدودي در شمال افغانستان مستقر بود، حمايت کردند. اين حمايت در ابتدا سياسي، سپس مالي، آنگاه لجستيک و نهايتا نظامي شد. در ٩ سپتامبر ٢٠٠١ احمد شاه مسعود به دست دو نفر از عناصر القاعده ترور شد و در ١١ سپتامبر ٢٠٠١ برج تجارت جهاني در نيويورک مورد حمله قرار گرفت. همکاريهاي چهارجانبه ايران، هند، روسيه و تاجيکستان در پشتيباني از نيروهاي ائتلاف شمال به رهبري همرزمان مسعود ادامه يافت. در پي قصد نيروهاي آمريکايی براي ورود نظامي به افغانستان، نيروهاي ائتلاف شمال با طراحي و رايزني با گروه کشورهاي چهارگانه از شمال به سمت کابل روانه شدند و پس از فتح کابل و استقرار در بگرام، نيروهاي آمريکايي توانستند که در افغانستان به زمين بنشينند. در تحولات اخير در افغانستان مجددا هند و ايران منافع مشترک خود را باز مييابند. گرايش آمريکا و دولت غني در مذاکره و نزديکشدن به طالبان و تقسيم آنان به طالبان خوب و طالبان بد، با مخالفت هند و ايران مواجه شده است. به صورت کلي ايران و هند از جريانات افراطي در منطقه بهویژه افراطگرايي اسلامي در پاکستان و افغانستان خود را مبرا و مخالف ميدانند.
اقتصاد هند
هند در سالهاي گذشته رشد درخورتوجهي را تجربه كرده است. از ١٩٩٠ تاکنون به صورت متوسط رشد اقتصادي هند هفت درصد بوده است که با توجه به جمعيت يکميلياردو ٣٠٠ميليوني اين کشور رشد درخورتوجهي است. پيشبيني ميشود که جمعيت هند در ٢٠١٨ يکميلياردو ٣٥٠ ميليون شود که به جمعيت چين نزديک است. در ٢٠٢٠ هند چهارمين اقتصاد دنيا خواهد شد. رشد بالا و نرخ رشد جمعيت، نياز به انرژي را دوچندان ميکند. وضعيت محيط زيست نيز در هند و بهویژه در شهرهاي بزرگ مناسب نيست و استفاده از زغالسنگ، آلودگي هواي هند را دوچندان كرده است. استفاده از گاز طبيعي در هند بهتدريج در حال افزايش است. در آيندهاي نزديک هند ششمين مصرفکننده انرژي در جهان خواهد بود؛ بااينحال هند از لحاظ منابع داخلي انرژي ذخاير کوچکي از نفت و گاز اما منابع بزرگي از زغال سنگ دارد. هند درحالحاضر نياز شديدي به افزايش توليد الکتريسيته دارد. چيزي در حدود هفت درصد به صورت سالانه؛ اگر بخواهد رشد اقتصادي هفتدرصدي خود را حفظ کند. منابع تغذيه هند از لحاظ انرژي چندان متنوع نيست. خط لوله گاز ايران-پاکستان-هند از طرف هند در سالهاي گذشته نپذیرفتنی اعلام شد. در خط لوله ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند (تاپي) توافقات بين چهار کشور نهايي شده؛ اما اجرائي نشده است. هند در پي خط لوله گاز از ميانمار به هند بود که با توجه به قراردادهاي جديد مابين ميانمار و چين امکان اقتصاديبودن اين خط لوله جديد کمتر ميشود. بنگلادش در گذشته مايل به فروش گاز به هند بود که با توجه به افزايش مصرف اين کشور، اين کار هم امکانپذير نيست. هند درحالحاضر بيشتر نياز خود را از طريق دريافت گاز مايعشده (الانجي) از طريق دريا از قطر و استراليا انجام ميدهد. در بخش نفت خام، هند ٨٠ درصد مصرف خود را از خارج از کشور وارد ميكند. صادرات نفت خام ايران به هند ادامه دارد؛ اما براي صادرات گاز طبيعي بايد راهي انديشيده شود. ايران اگر بتواند به کشورهاي همسايه گاز بفروشد، با افزايش وابستگي متقابل، امنيت خود را افزايش داده است. سرمايهگذاري هند در ايران چندان درخورتوجه نبوده است. در سالهاي اخير هند حدود ١٠ ميليارد دلار در ايران سرمايهگذاري کرده است. همکاريهاي ايران و هند درحالحاضر در زمينههاي انرژي، سياست، فرهنگ، اقتصاد و ديالوگ تمدني توسعه مييابد. توصيههايي که براي ايران در رابطه با هند ميتوان انجام داد، عبارتاند از:
١. آشنايي با اصلاحات اداري و دولتي در هند و روشهاي اصلاح مقررات و ضوابط برای تسهيل کسبوکار
٢. راهاندازي مجدد ديپلماسي «هويت آسيايي»
٣. هماهنگي بيشتر با هند در سياستهاي مربوط به افغانستان
٤. تشويق و تقويت همکاريهاي تجاري با هند از طريق بندر چابهار در چارچوب کريدور شمال-جنوب
٥. ايجاد ابتکار براي همکاريهاي مربوط به انرژي بدون واسطه
٦. ارتقای امنيت مسيرهاي کشتيراني در اقيانوس هند با همکاري هند
٧. توجه به همکاريهاي آموزش عالي با هند و تبادل محقق و پژوهشگر در زمينه علوم پيشرفته بهویژه علوم کامپيوتري
٨. پيگيري ديالوگ فرهنگي بين ايران و هند ازجمله تقويت کرسيهاي زبان فارسي در دانشگاههاي هند
٩. آشنايي با سياستهاي هند در زمينه هنديان خارج از شبهقاره، چگونگي هماهنگي با آنها و چگونگی این موضوع که ٤٠ درصد از کارکنان سازمانهاي تخصصي ملل متحد هندي هستند.
شرق
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.