- اطلاعیه سرکنسولگری ایران خصوص ضرب و شتم و بازداشت دانشجویان ایرانی دانشگاه فدرال کازان روسیه
- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
ناشنيده هايى درباره «مریم میرزاخانی»
مرثیهای برای خودم شادباشی برای میهنم
زهرا گويا.استاد آموزش ریاضی دانشگاه شهید بهشتی
چند وقت پیش در جمع خانواده، مثل تمام چندماهی که گذشته، راجع به مریم میرزاخانی و ویژگیهای منحصربهفردش صحبت میکردیم. عزیزی که اگر هم بخواهی فراموشش کنی، تاریخ اجازه نمیدهد! قبلا شنیده بودم که چهسان، مریم «آرشوار، جان عزیزش را در چله کمان وجود نابغهاش گذاشت، درد استخوانسوز را به جان خرید و ریاضیات نابی تولید کرد که در حقیقت، میتواند رنسانس دیگری را در جهان ریاضی باعث شود» و در همان گفتوگو شنیدم که او، به گفته یکی از دوستان نزدیکش، تا واپسین روزهای عمر، از مصرف داروی مسکن و مورفین خودداری کرد و میگفت «خیلی کارها را باید به سرانجام برسانم و این داروها، روی مغزم تأثیر میگذارند و فرصت را از دست میدهم»! و همان شب که این روایت را شنیدم، در دمدمای صبح، خواب دیدم که مریم را در آغوش کشیدهام! هنوز صدای نفسهایش در گوشم طنینانداز است! با تعجب نگاهش میکردم که مگر میشود مریم برگشته باشد؟ با همان وقار و آرامش! مریم نگاهم میکرد! نگاهی که سراسر حرف بود. مریم آمده بود که باطل کند باز هم افسانه دیگری را! بشکند طلسم کهن را که «آن را که خبر شد، خبری باز نیامد»! مریم از دنیای ماورا، بدون کلام خبر آورد که جایش خوب است، ولی برای چند کار تمامنشده، برگشته است تا به اتمام برساندشان! این خواب عجیب، رؤیای صادق صبح سحر بود که خواب را از چشمانم ربود! به این سبب تصمیم گرفتم برداشت خودم را از مسئولیتی که فکر میکنم بر دوش جامعه علمی است، بیان کنم.
مریم: نماد چهره انسانی ریاضی!
ریاضی به دلیل ماهیت ویژهای که دارد، برای بسیاری از مردم جهان، دستنیافتنی به نظر میرسد. این اقبال ناچیز نسبت به ریاضی و ترس از آن، به آموزش عمومی لطمه زده و بسیاری را از موقعیتهای شغلی مناسب، محروم کرده است. به این سبب سازمان فرهنگی-هنری ملل متحد: یونسکو، در نیمه دهه ٩٠ میلادی، به قصد توسعه عدالت آموزشی و اختصاصدادن یک دهه برای تحقق بیانیه «آموزش برای همه» که در سال ١٩٩٠ در جامپتین صادر شد، سال ٢٠٠٠ را «سال جهانی ریاضی- ٢٠٠٠» نامگذاری و برای آن، سه هدف تبیین کرد. این هدفها شامل «عمومی» یا «مردمیکردن ریاضی»، «ریاضیات، راه توسعه» و «تغییر تصور عمومی نسبت به ریاضی» بود. شعار آخر، به شهادت جامعه جهانی، توسط مریم میرزاخانی، محقق شد! زیرا بیش از هر چیز، چهره انسانی ریاضی را جلوهگر كرد. به نظرم، یکی از دلیلهای اصلی تحیر و تأسف جامعه علمی/ جامعه ریاضی از شنیدن خبر فوت ناباورانه مریم میرزاخانی، خدمات اثرگذار بدون چشمداشتش بود که همگی آن را «ضایعهبار» خواندند.
رسالت مریم: شکستن طلسمهای ناروا
در سانحه فراموشنشدنی واژگونی اتوبوس دانشجویان ریاضی شریف که از مسابقه و سمینار ریاضی دانشجویی در اهواز بازمیگشتند، مریم میرزاخانی، تقریبا هیچ آسیبی ندید. انگار که رسالتی بر دوش مریم بود که باید در آن حادثه حفظ میشد! پس بر ماست که با شناختن و شناساندن ابعاد متنوع انسانی و علمی او، نسلهای آینده را از برکت وجودش بهرهمند کنیم. مریم زنده ماند تا تاریخ نوینی را برای ریاضی در ایران و جهان، رقم بزند. او ماند تا طلسم نابرابری جنسیتی زنان را با مردان در ریاضی و به تبع آن در سایر علوم بشکند و چه زیبا آن را شکست بدون آنکه خود بشکند! این نابغه بینظیر جهان ریاضی و کسی که طلسم ناتواني زنان را در صعود به بالاترین قلههای ریاضی باطل كرد، مریم میرزاخانی بود، نه کم و نه بیش! همان شیشه عطری که به قول استاد شفیعیکدکنی، «سربسته شکست، همگان بو بردند که چه چیزی را، دادند از دست»! مریم میرزاخانی با قَدَرترینهای عرصه ریاضی در جهان، مصاف داد و پیروز میدان شد و راه را برای سایر ریاضیدانهای زن باز کرد. در حقیقت، مریم نباید تنها به عنوان ریاضیدان زن، در ذهنهای ایرانیان زنده بماند، در حالی که بهحق، الگوی زنان ایران و جهان در ریاضی و علوم است.
مریم ریاضیدان
بعد از اهدای جایزه فیلدز به مریم میرزاخانی در سال ٢٠١٤، دانشگاه استنفورد گزارشی از کارهای وی منتشر کرد. در این گزارش آمده بود که «در مجموع، بهترین توصیف کارهای مریم میرزاخانی، ریاضیات محض است، به این معنا که وی، مفاهیم کاملا انتزاعی طبیعت را مطالعه میکند که ممکن است کاربرد بلافاصله آشکاری نداشته باشند». به قول «رالف کوهن»، استاد ریاضی و معاون دانشکده علوم و علوم انسانی دانشگاه استنفورد در آن موقع، «البته، اغلب اوقات، تحقیق در این حوزهها، کاربردهای غیرمنتظره دارد، اما انگیزه ریاضیدانهایی مانند مریم برای تحقیق، این چیزها نیست. در عوض، انگیزه آنها، درک هرچه عمیقتر این ساختارهای پایهای ریاضی است». وی در ادامه، توضیح داد که «کارهای مریم، حقیقتا یک مثال برجسته از تحقیق مبتنی بر کنجکاوی است». به گفته کوهن، «با وجود وسعت کاربردهای تحقیقات میرزاخانی، وی اظهار کرده است که از ریاضیات محض، به خاطر ظرافت و دیرپایی سؤالهایی که در جستوجوی آنهاست، لذت میبرد». نکته جالب دیگری که در این گزارش آمده بود، نظر میرزاخانی در مورد «اثبات» بود. او در پاسخ به این سؤال که رویکردش به تولید اثباتهای جدید چیست، گفته بود «من یک دستورالعمل خاص ندارم و این دلیلی است که چرا تحقیق، هم چالشبرانگیز و هم جذاب است. مثل اینکه در جنگلی گم شده باشید و تلاش کنید از هر دانشی که دارید، استفاده کنید تا ترفندهای جدیدی بیابید. آن وقت با کمی شانس، ممکن است راهی برای خروج بیابید». از طرف دیگر، پروفسور «ایمی ویلکنسون»، استاد ریاضی دانشگاه نورت وسترن، پس از درگذشت زودهنگام مریم، در مقالهای که در ٧ آگوست ٢٠١٧ در نیویورکتایمز با عنوان «برفدانهها و تکشاخها، مارینا راتنِر و مریم میرزاخانی، جهانی را در حرکت، کشف کردند»، به تشابه کارهای آنان و تفاوت شخصیتیشان پرداخت. وی پس از نشاندادن اشتراک کارهای ریاضی این دو ریاضیدان شهیر، یکی ٧٠ساله و دیگری ٤٠ساله، اشاره كرد که وقتی ماریا راتنر فوت کرد، دانشگاه برکلی حتی خبر فوت او را اعلام نکرد. در صورتی که بلافاصله پس از اعلام رسمی فوت مریم میرزاخانی، اکثر رسانههای پرمخاطب جهان، صدر اخبار خود را به آن اختصاص دادند. ویلکنسون، علت اصلی این اتفاق را، شخصیت چندبعدی مریم میرزاخانی و روحیه مشارکتی و انسانی وی دانسته است. او با بیان خاطره اولین برخورد خود با مریم، راز شهرهبودن او را در جامعه علمی جهانی، بیان كرده است. به گفته پروفسور ویلکنسون، وقتی در سال ٢٠٠٤، برای اولینبار مریم را در کنفرانسی ملاقات کرد، او با چاپ رسالهاش، به اندازه کافی مشهور شده بود و دیگران کنجکاو بودند که او را ببینند و با وی همصحبت شوند. «انتظار داشتم با یک جنگنده بیپروا با ذهنیتی متمرکز و تکبعدی، ملاقات کنم. ولی کاملا خلعِ سلاح شدم! زیرا وقتی مریم من را دید، من فرزند دومم را باردار بودم. او به طرفم آمد، دستش را دراز کرد و با صمیمیت گفت که چگونه میتوانم از عهده هر دو کار برآیم؟» و این برخورد غیرمنتظره، برای ایمی ویلکنسون ناباورانه بود! زیرا تمرکز گفتوگوی آنها، بر این شده بود که هر دو، هم ریاضیدان و هم مادر بودند و تجربههای مادربودن و ریاضیدانحرفهایبودن خود را، با هم به اشتراک گذاشتند. این رفتار، در تقابل با کلیشههایی است که عامدانه یا نابخردانه، از زنان حرفهای در رسانهها نشان میدهند؛ به این معنا که زنان نمیتوانند همزمان، همسر و مادر شایسته باشند و ریاضی و علوم ناب نیز تولید کنند. مریم میرزاخانی، از شهودی خارقالعاده و انتزاعی پیچیده برخوردار بود که همراه با هوش سرشار، تخیل و تجسم قوی، دانش وسیع راجع به حوزههای مختلف ریاضی و شوق و علاقه وافر به یافتن ناشناختهها، از وی پدیدهای یگانه در جهان ریاضی آفرید و او را یکی از جاودانههای ریاضی جهان کرد. در انواع مراسمی که برای بزرگداشت مریم میرزاخانی برگزار شد و در سخنرانیها و نوشتههای افراد صاحبنظر، از وی با صفاتی مانند «بیباکی»، «خلاقیت»، «قدرتمندی علمی»، «تواضع»، «فروتنی»، «لطافت» و از همه مهمتر، «انسانیت»، یاد و برای هرکدام، مصداقهای روشني ارائه شد. به گفته یکی از ریاضیدانهای معروف، «اکثر ریاضیدانها، تنها ذرهای (پرتوی) از آنچه را مریم دید، توانستند ببینند».
مریم از زبان استادش
پروفسور «كورتيس مکمولن» استاد راهنمای مریم میرزاخانی، که خود ریاضیدانی برجسته و برنده جایزه فیلدز است، در مراسمهای متعددی که برای بزرگداشت یاد و خاطره مریم در شهرهای مختلف آمریکا برگزار شد، تمرکزش را بر بیان وجوه برجسته شخصیت علمی و انسانی وی گذاشت. مکمولن در یکی از این مراسمها، گفت «وقتی مریم یک موضوع جدید ریاضی را برایم توضیح میداد، طوری با حرارت و شعف صحبت میکرد که گویی، من آنها را میفهمم»! وی توضیح داد که مریم از کودکی، رؤیایش نویسندهشدن و هیجانانگیزترین سرگرمیاش خواندن رمان بود. او هرچه پیدا میکرد، میخواند و هرگز گمان نمیکرد که ریاضیدان شود. به نظر مکمولن، همین علاقه به داستان و تجربه عمیقی که مریم به دست آورده بود، باعث شده بود که در ذهنش، اشیای ریاضی مانند شخصیتهای یک داستان باشند که همگی، برایش زنده و محسوس بودند و انگار که برای ریاضیاتش، سناریو مینوشت! مکمولن، مریم را بازیگر اصلی صحنه ریاضی معرفی کرد که قدرت مرتبطکردن تمام شاخههای ریاضی و علوم را به یکدیگر داشت و از قدرت بصری منحصربهفردی برخوردار بود. مکمولن معتقد است که همینها، به مریم کمک کرد تا بتواند الگوی جامع (عمومی) را در سیستمهای دینامیکی آشکار و نظریه زلزلهها را تبیین كند.
مریم از زبان همسرش
همسر مریم در مراسمی که برای وی در دانشگاه استنفورد برگزار شد، حرفهایی زد که شنیدنشان، ابهت وجه انسانی وی را، بیشتر نمایان کرد و بر زوایای پنهان زندگی ساکت و بیصدای او، نور خیرهکنندهای تاباند. به گفته وی، وقتی مریم خبر بیماریاش را شنید، گفت «زندگی منصفانه نیست! همانطور که وقتی من در یک خانواده دوستداشتنی به دنیا آمدم، بسیاری از مردم، چنان شانسی نداشتند»! داشتن چنین نگاه ژرفی، حيرتآور است و نشان میدهد که واقعا، مریم کسی بود که مثل هیچکس نبود! همسرش در ادامه، تأکید كرد که «مریم، هیچ وقت دوست نداشت به عنوان قربانی دیده شود» و به این سبب بود که تا آخرین ماههای عمر پربارش نگذاشت کسی، راجع به بیماریاش چیزی بداند. همسر مریم، از او به عنوان «عاشق داستانهای زندگی سایر مردم» یاد کرد که ناشی از علاقه کودکی وی به داستان و داستاننویسی و تجلی بعد انسانی شخصیت وی بود. همسر مریم نیز مانند پدرش، مهندس میرزاخانی، معتقد بود که وی، دوست نداشت اسطوره شود و دوست داشت الگو باشد! اما نه الگویی که از وی تبعیت شود، بلکه الگویی که نشان دهد هر کس باید راه خود را بیابد و به این دلیل، علاقه داشت به دیگران کمک کند تا راه خود را بیابند. در پایان، همسرش بیان كرد که در هر موردی، اگر ابهامی پیش میآمد، مریم در رفع آن میکوشید و در ایجاد ارتباط، توانا بود و در هیچ موردی، شکایتی از وضع پیشآمده نداشت.
آناهیتا در آغوش مادر
به گفته نزدیکانش، مریم مادری وارسته و بانشاط بود و همیشه، آناهیتای نازنینش در اولویت کارهایش قرار داشت، به طوری که تا قبل از رویصحنهرفتن برای دریافت مدال فیلدز، دخترش در بغلش بود و از روی صحنه نیز، با چشمان دریاییاش، دخترش را که در آغوش پدرش بود، مینگریست. او با حوصله، برای فرزندش وقت میگذاشت، اغلب بعدازظهرها، آناهیتا را به پارک یا جای دیگری در طبیعت میبرد و زمان زیادی را صرف بازی با وی میکرد و در همان حال در ذهنش، در دنیای ریاضی سیر میکرد و جستوجوگرانه، دنبال ناشناختهها بود! وقتی هم روی مسائل ریاضی کار میکرد، فرزندش یا در آغوشش بود یا کنارش پرسه میزد و با کنجکاوی، به «نقاشیهای مامان» مینگریست!
دیدگاه مریم درباره یادگیری ریاضی
مریم میرزاخانی گفته بود که «از دید من، بسیار جالب است که بتوانید یک مسئله را از زاویههای مختلف ببینید و با استفاده از روشهای متفاوت، برای حل آن اقدام کنید». البته از نظر او، ارزشمندترین بخش کار، لحظه «آها» است! ذوق کشف و لذت فهمیدن چیزی جدید، احساس ایستادن بر فراز یک بلندی و رسیدن به دیدی شفاف و واضح است. وی سپس به دو نکته اشاره کرده بود که یکی، جسارت ورود به دنیای ریاضی برای «یک پیادهروی طولانی، بیهیچ مسیر مشخص یا پایانی قابل تصور است». دوم اهمیت مشارکت فکری و انجام «مباحثات ریاضی با همکارانی است که زمینههای کاری متفاوتی دارند» که این، «یکی از پربارترین راههای پیشرفت است». مریم، خود را ریاضیدانی «کُند» توصیف کرده بود که برای درک عمیق موضوعی که روی آن کار میکند، نیاز به وقت کافی برای فکرکردن دارد تا به وضوح کاملی از ایدههایش برای ادامه کار، دست یابد. به این سبب، از اینکه مجبور نبود در دانشگاه پرینستون، کارهایش را شتابزده بنويسد و آماده کند، سپاسگزار بود. وی در پاسخ به این سؤال که «چه توصیهای برای افراد غیرمتخصصی دارید که میخواهند درباره ریاضی بیشتر بدانند؟ اینکه ریاضی چیست و نقش آن در جامعه کدام است؟ چه چیزی باید بخوانند؟ چه مسیری را باید طی کنند؟ و نظایر آن»، گفته بود که «سؤال سختی است. فکر نمیکنم همه باید ریاضیدان شوند. اما باور دارم بسیاری از دانشآموزان (دانشجویان)، فرصتی را که باید، به ریاضی نمیدهند. در دوران تحصیل در مدرسه، چندسالی ریاضی من ضعیف بود. در آن دوران، فکرکردن به ریاضی را دوست نداشتم. من به چشم خود دیدم که ریاضی، بدون اشتیاق و علاقه، سرد و بیهدف به نظر میرسد. زیبایی ریاضی، خود را تنها به شاگردان صبور نشان میدهد».
مریم تابوشکن!
مریم میرزاخانی؛ دانشآموز ظریف و لطیف مدرسه فرزانگان تهران، به گفته خودش، بیش از هر چیز علاقهمند به خواندن کتاب و داستان بود. مریم با همین روح لطیف و خیالپرداز، تحصیلات خود را در آن مدرسه به پایان رساند و در همان جا بود که دو بار برای دختران جهان و جامعه ایرانی، افتخار کسب كرد. فروتنی، تواضع و رفتار بیپیرایه و شخصیت چندبعدی مریم در دانشکده ریاضی دانشگاه صنعتی شریف، باعث شد تا برای بسیاری، دوستی باارزش شود و همین ویژگیها، به شکستن تابوهایی که درباره ریاضیدان و ریاضیخوان رایج است، کمک کرد. مریم به گفته دوستانش، همیشه انسانی چندبعدی بود؛ اهل شعر، داستان، ورزش، تحقیق، تدریس، مسافرت و مادری! وقتی مریم از آن سانحه جانسوز، به خواست خدا جان سالم به در برد، کسی نمیدانست که چه آیندهای در انتظار اوست. مریم ماند تا به سربلندی زنان ایران و جهان و باطلكردن سحر مرتبهدومبودن زنان در ریاضی نسبت به مردان، کمک کند.
کلام آخر: تجربه شخصی
زمانی که برای شرکت در یک همایش با خانم دکتر شیوا زمانی و خانم مریم میرزاخانی به زنجان میرفتیم، برای اولینبار در قطار دیدمش. مریم آرام و بیتظاهر، کتاب داستان میخواند و زمانی که در سال ١٣٧٦ از او دعوت کردم تا رمز موفقیتش را برای «شکوفههای ریاضی» که از مدارس تهران به دانشگاه شهید بهشتی آمده بودند، بازگو کند، او پذیرفت و یکی از تجربههای خود را چنین بیان کرد: «تنها در گیرودار حل مسئله است که به ریاضی علاقهمند میشویم و حتی در صورت نرسیدن به جواب مسئله، به تازههای دیگری میرسیم. تا زمانی که درگیر حل مسئله نشویم، به ریاضی نزدیک نمیشویم و آن را از خود دور میبینیم». به شهادت همه منابع موثق و استادان و همکاران مریم در ایران و جهان، وی ذهنی بسیار خلاق، مسئلهیاب و تلفیقی داشت و همینها، دیدی عمیق به او داد تا بتواند در مرز شاخههای متنوع ریاضی، نقشهای ماندگار بیافریند. مریم میرزاخانی به طور حتم، به ارتقای چهره ایران در جهان معاصر، کمک شایانی كرد. میرزاخانی، هم پیشداوریهای عوامانه ولی رایج جهانی را نسبت به زن و ریاضی تغییر داد و هم، چهره زن ایرانی را به برجستگی در خاطره جهانیان به تصویر کشید. به این سبب مریم، نهتنها اولین زن برنده جایزه فیلدز از زمان تأسیس این جایزه از سال ١٩٣٦ در جهان بود، بلکه به دنیا ثابت کرد که زن ایرانی، کلیشهای نیست که به دلیل کماطلاعی، بسیاری از مردم جهان، تصور میکنند. از همه مهمتر اینکه مریم میرزاخانی، دختر عزیز ایرانزمین بوده و خواهد بود و همیشه، مایه سرافرازی زنان ریاضیدان در جهان است.
پينوشت:
١ . Ignotofsky, Rachel. (٢٠١٦). Women in Science: ٥٠ Fearless Pioneers who changed the World
سالنامه شرق
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.