- قتل سه نفر در کرمان که برای درمان آمده بودند
- پرونده کلثوم اکبری به کجا رسید؟ / پرونده ای که با سریال پایتخت ۷ دوباره باز شد
- همسر منصوره قدیری خبرنگار ایرنا در انتظار چوبه دار/ حکم قصاص با پرداخت ۸۰۰ میلیون تومان انجام می شود
- حادثه هولناک برای پوریا پورمراد، بلاگر مشهور اینستاگرام + عکس
- مرگ مرموز شیلا شهبازیان در کانادا همچنان بازتاب دارد
- دکتر ساسان علی نیائی فرد و دکتر مریم سیفی کلهر به همراه فرزندشان در سانحه رانندگی جان باختند + عکس
- کشف جسد شیلان شهبازیان، دختر کُرد ایرانی در کانادا
- انفجار و تخریب و آسیب به ۱۲ ساختمان در خیابان قزوین در تهران با ۲۱ مصدوم (ویدئو)
- روزهای قمر در عقرب سال ۱۴۰۴ : آغاز سال نو با نحسی! (جدول)
- خودکشی دوباره دختر جوان یاسوجی بعد از ماجرای تجاوز و فیلم سیاه
زن جوانی که دست فرمانش او را به همکاری با سارقان کشاند!
شالش را با مانتو مشکیاش ست کرده؛ حدوداً 30 ساله است؛ به اتهام سرقت لوازم داخل خودرو دستگیر شده؛ لحظه سرقت؛ خودش میگوید: کاری نکردم؛ فقط راننده بودم؛ همه سرقتها با سعید بود که فرار کرد.
شالش را با مانتو مشکیاش ست کرده؛ حدوداً 30 ساله است؛ به اتهام سرقت لوازم داخل خودرو دستگیر شده؛ لحظه سرقت؛ خودش میگوید: کاری نکردم؛ فقط راننده بودم؛ همه سرقتها با سعید بود که فرار کرد.
به گزارش تسنیم، اولش خیلی راغب به صحبت نیست و به زور حرف میزند؛ هر از گاهی به ماموری که کنارش ایستاده نگاه میکند؛ سر صحبت که باز میشود، سفره دلش را پهن میکند و از سیر تا پیاز زندگیش را میگوید. «چند سال قبل از شوهرم جدا شدم؛ 28 سال از خودم بزرگتر بود ولی کارخانه داشت؛ وقتی باهاش آشنا شدم سن و سالی نداشتم؛ توی یک مهمونی با هم آشنا شدیم و بعدش هم ازدواج؛ اوایلش خوب بود ولی بعدتر فهمیدم مشکل اخلاقی دارد؛ رفیق باز بود و ولخرج؛ آنقدر که بعد از 4 سال مجبور شدم طلاق بگیرم»
توی چند دقیقه همه چیز را تعریف میکند؛ از اینکه چطور با پسری که همدستش بود و حالا فراری است آشنا شده تا شیوه سرقتهایشان. میگوید بعد از جدا شدن از همسرش با اسنپ کار میکرده؛ مسافرکشی ولی کارش به همدستی با کاوه کشیده و آخر هم دستگیری.
آشنایی او با کاوه از تعمیرگاهی در جنوب شهر شروع شده بود؛ گاراژی که ماشینش را آنجا میبرده؛ کاوه هم دوست تعمیرکار همان گاراژ بوده؛ بعد از چند باری که همدیگر را دیده بودند کاوه پیشنهاد داده تا با هم همکار شوند؛ البته نه در سرقت؛ خودش میگوید «از من خواست تا چند سرویس وسایلش را جابجا کنم؛ اوایل خیلی سر از کارش در نمیآوردم؛ نمیدونستم چی کار میکنه ولی بعدتر فهمیدم»
وقتی میپرسم «چرا همون موقع که فهمیدی کامی سرقت میکنه ازش جدا نشدی؟» زل زد به چشمهام و گفت: «خب بچهبازی بود بخاطر اینکه دزدی میکنه باهاش قطع رابطه کنم؛ مگه نه؟» سوالش انقدر عجیب است که جوابی برای سوالش ندارم؛ فقط بحث رو عوض میکنم و از سرقتهاشون میپرسم.
میگوید: «دست فرمونم خوب بود و ماشینم هم «ساینا»؛ من فقط پشت فرمان مینشستم؛ او روی صندلی شاگرد مینشست و چشم چشم میکرد توی کوچه پس کوچهها؛ 206 که میدید ازم میخواست تا یه جای خلوت بزنم کنار؛ اون پیاده میشد و بعد از چند دقیقه برمیگشت؛ با وسائل 206»
وسط همه جملههایش میگوید «من فقط کرایه میگرفتم و رانندگی میکردم؛ نه شریک سرقتهاش بودم نه همدستش؛ برای هر سرویس هم 20 تا 25 هزار تومن میگرفتم؛ به عنوان کرایه؛ حتی سابقه هم ندارم» حرفش تمام نشده و گفتنیهاش زیاده ولی خیلی وقت ندارد؛ ماموری که کنارش ایستاده اشاره میکند و راهی دادسرا میشوند.
افسر پروندهاش میگوید بیشتر سرقتهایشان از 206 بوده؛ در خیابانهای خلوت در سمت راننده یا سمت شاگرد 206 را خم میکردند و وسائل داخل خودرو را به سرقت میبردند. اغلب هم در غرب تهران. البته فقط 206 نبوده؛ از خودروهای دیگر هم سرقت کرده بودند؛ اغلب موارد شیشه ماشین را میشکستند و وسائل داخلش را میبردند.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.