اسطوره پرسپولیسی: حجازی سال 62 به من گفت بیا "استقلال"

احمدرضا عابدزاده در خصوص اسطوره باشگاه استقلال گفت: ناصرخان فوق‌العاده باشخصیت و قابل احترام بودند. من چهارم خرداد سال 90 تازه از آمریکا به ایران رسیده بودم که شنیدم ایشان چشم از دنیا فروبسته است.

به گزارش خبرورزشی، احمدرضا عابدزاده همواره رابطه خوبی با ناصر حجازی داشت و احترام خاصی برای پیشکسوت خود قائل بود. گفت‌وگوی کوتاهی در همین خصوص با عابدزاده انجام دادیم.

* اولین بار ناصر حجازی در حالی که دروازه‌بان استقلال بود به شما پیشنهاد داد به این تیم بروید؟

فکر کنم سال 62 بود که من دروازه‌بان تام بودم و در اصفهان میزبان استقلال بودیم، هنوز وارد 18 سالگی نشده بودم و آخر بازی ناصرخان از توانایی‌های من تعریف کرد و پیشنهاد داد به تیم‌شان بروم. می‌گفت باید در تیمی مثل استقلال بیشتر دیده شوم.

* در آن سال طرح 27 ساله‌ها اجرا شده بود؟

بله، سال 62 ناصرخان 34 سال سن داشت؛ دقیقاً دو برابر من.

* بازی‌هایش را در ذهن داری؟

بازی‌های جام جهانی آرژانتین را دیده‌ام. من تمام پیشکسوتان را دوست داشته و دارم. آقای کربکندی هم دروازه‌بان خوب و مربی من بوده‌اند.

* سال 89 شما و آقای حجازی در دفتر خبرورزشی ساعتی را کنار ما سپری کردید، آنچه در ذهن‌مان مانده، نحوه احترام گذاشتن شما به ناصرخان بود.

من به تمام پیشکسوتان فوتبال و آنهایی که سن‌شان از من بیشتر باشد، احترام می‌گذارم. این را یک وظیفه می‌دانم، باید به بزرگتر احترام گذاشت تا کوچکتر ببیند و احترام شما را حفظ کند. همین دیروز جایی بودم و آقای پروین وارد شد سریع از جایم بلند شدم، باید این‌طور باشد.

* ولی این نسل جوان خیلی اهل رعایت احترام بزرگتر نیستند.

نسل بعد از آن، احترام خود این‌ها را نگه نمی‌دارد. احترام گذاشتن بیانگر شخصیت آدم‌هاست. جوانی که به بزرگتر احترام نگذارد، خودش را بی‌شخصیت می‌کند.

* شما از آقای حجازی خاطره خاصی دارید؟

ناصرخان فوق‌العاده باشخصیت و قابل احترام بودند. من چهارم خرداد سال 90 تازه از آمریکا به ایران رسیده بودم که شنیدم ایشان چشم از دنیا فروبسته است. همان روز مراسم تشییع ایشان در استادیوم آزادی بود و خودم را به مراسم رساندم و در کنار هزاران نفر از دوستداران ناصرخان با پیکر ایشان خداحافظی کردم. واقعاً حیف بود این مرد خوب و خوش‌‌تیپ در 62 سالگی از دنیا برود. متأسفانه آقای حجازی در زندگی خیلی سختی کشید، برخی هم به هر طریقی ایشان را اذیت کردند و به اصطلاح چوب لای چرخ گذاشتند.

* از طرفی ناصرخان شخصیت محکمی داشت.

بله ولی هر انسانی ظرفیتی دارد. دیروز شنیدم در آبادان یک مرد تحت فشار اقتصادی رفته داخل خانه‌اش و خودش را آتش زده تا از دست زندگی عذاب‌آور راحت شود. هر آدمی صبری دارد. من ناراحت می‌شوم که می‌بینم و می‌شنوم بسیاری از هموطنانم با مشکلات عدیده مالی زندگی می‌کنند. تورم و کاهش ارزش پولی هم ناراحت‌کننده است.

گزارش خطا