- حمید رسایی: این یعنی مجلس کشک!
- ۴ کشتی نیروی دریایی سپاه و ارتش عازم امارات می شوند
- ماجرای برهنه شدن یک زن روی خودروی پلیس در مشهد
- سیدعلی خمینی: در این شرایط دشوار، باید تلاش کنیم رضایت مردم خودمان را حفظ کنیم / برای بقای نظام باید با مردم حرف بزنیم و آنها را قانع کنیم
- فاتحه خوانی احمدی نژاد بر سر مزار آیت الله هاشمی رفسنجانی (عکس)
- پزشکیان: ما کسانی را که یک عمر برای این انقلاب زحمت کشیدند ولی یکبار پای آنها لغزیده برای همیشه از میدان خارج می کنیم
- تجمع حجاب مقابل مجلس علیه پزشکیان و ظریف + عکس
- قاضی جواد جاویدنیا مبنای صدور حکم اعدام ظریف را اعلام کرد
- حمله معاون ستاد امر به معروف به مرضیه برومند و رضا بابک: عجوزه طلب خوردن جگر آن عجوز را کرد!
- تصویر از حاشیه دیدار جمیله علم الهدی با همسر رییسجمهور عراق در بغداد (عکس)
جنگ تجاری "آمریکا و چین" و تاثیر احتمالی آن بر ایران
پس از آنکه آمریکا در هفته گذشته مبلغ 34 میلیارد دلار معادل 25.7 میلیارد پوند تعرفه بر کالاهای چینی اعمال کرد، چین در خط مقدم جدید جنگ با رئیس جمهور ترامپ قرار گرفت. با این حال این تمام ماجرا نیست و اتفاقات بیشتری در شرف وقوع است.
نواندیش: پس از آنکه آمریکا در هفته گذشته مبلغ 34 میلیارد دلار معادل 25.7 میلیارد پوند تعرفه بر کالاهای چینی اعمال کرد، چین در خط مقدم جدید جنگ با رئیس جمهور ترامپ قرار گرفت.
به گزارش نواندیش، سرویس جهانی بی بی سی در تحلیلی پیرامون جنگ تجاری آمریکا و چین نوشت: با این حال این تمام ماجرا نیست و اتفاقات بیشتری در شرف وقوع است. به عنوان مثال در حال حاضر جزئیات دیگری در مورد یک قرارداد خط لوله به ارزش 16 میلیارد دلار در دستور کار قرار دارد. به اضافه اینکه رئیس جمهور ترامپ دستور داده دولت لیستی از کالاهای چینی را برای اعمال تعرفه های 200 میلیارد پوندی تهیه نماید.
ترامپ معتقد است که سیاست تجاری چین غیرمنصفانه بوده و فناوری کسب و کارهای آمریکایی را از بین می برد.
موضع ترامپ تا اندازه ای برگرفته از نظرات مشاور امور تجاری او، پیتر ناوارو است. ناوارو چندی پیش در ساخت یک مستند که برگرفته از کتابی با عنوان ((مرگ به وسیله چین)) بود، مشارکت داشت. آقای ناوارو هشدار می دهد که از نظر او چین کاملا منافع آمریکا را تهدید میکند. افزایش قدرت چین به عنوان یک قدرت تجاری مطمئنا قابل توجه است.
از آغاز قرن بیست و یکم این کشور تقریبا هفت برابر واردات خود صادر کرده است. این کشور بزرگترین صادر کننده کالا در جهان است که ارزش آن به بیش از 2 هزار میلیارد دلار در سال میرسد. در کل، چین یک بازار پیشرو برای کشورهای دیگر جهان است. این کشور رتبه دوم در واردات کالا و خدمات بین کشورهای جهان را دارا است.
با این وجود، چین اکنون نسبت به گذشته بیشتر از واردات بر صادرات تمرکز دارد. از این حیث میتوان گفت که این کشور در تجارت خود با سایر نقاط جهان، از عدم تعادل قابل توجهی برخوردار است.
چین با استفاده از یک معیار وسیعتر که حساب جاری تعادل پرداختها را شامل می شود، دارای تجارت سالیانه 165 میلیارد دلاری است. این میزان اگرچه رقم بزرگی است اما بزرگترین آن نیست. آلمان و ژاپن مازاد بیشتری داشتهاند و رئیس جمهور ترامپ اتفاقا همین مشکل را با آنها نیز دارد.
رئیس جمهور ترامپ اغلب بر این عدم تعادل تجاری بین المللی متمرکز است و آن را به عنوان نشانهای از این می داند که موافقت نامه های تجاری امضا شده توسط پیشینیانش غیرمنصفانه هستند. در واقع به نظر ترامپ دیگر کشورها از آمریکا سوء استفاده میکنند.
اکنون مازاد چین به میزان کمتر از نصف آن در سال 1387 کاهش یافته است. اگر شما به مازاد به عنوان درصدی از درآمد ملی یا تولید ناخالص داخلی توجه کنید، این کاهش حتی بیشتر از 10٪ در سال 1387 به 4.1٪ در سال 1397 خواهد رسید. با این معیار اندازه گیری اکنون میزان ناپایداری درآمدی چین نسبتا متوسط است.
در مقابل آمریکا در مقایسه با سال گذشته، برای تجارت کالاها دارای کسری تجاری بیشتری نسبت به سایر نقاط جهان است. بیشترین کسری دوجانبه این کشور نیز اتفاقا با چین در حدود 375 میلیارد دلار است.
اگر شما تجارت در خدمات مانند امور مالی، خدمات کسب و کار و سفر را در نظر بگیرید، این عدم تعادل به طور قابل توجهی کوچکتر است. در حال حاضر آمریکا بزرگترین صادر کننده خدمات در جهان است، اما رئیس جمهور ترامپ اصولا آن را نادیده می گیرد چراکه تمایل عجیبی به تمرکز بر تجارت کالا دارد.
مساله بحث در مورد این عدم تعادلها و این که آیا آنها در نتیجه سیاست های تجاری کشورها هستند یا خیر، موضوعی مهم است.
اکثر اقتصاددانان به شما می گویند که تعادل کلی تجارت در کشور، نتیجه پس انداز و سرمایه گذاری توسط کسب و کار، خانوارها و سیاست های مالی و هزینه های دولتی است. از نظر آنها این امور توسط سیاستهای تجاری تعیین نمیشود.
کشوري که بيشتر از میزان توليد ميکند، مانند آمريکا کسري تجارتي خواهد داشت.
در این بین کشوری که درآمد بیشتری کسب میکند، مازاد خواهد داشت. چین، با سطوح بسیار بالای پس انداز خانوار، یک مثال بارز در این زمینه است.
البته این بدان معنا نیست که سیاست های دولتی به هیچ عنوان عاملی تاثیرگذار نیست. سیاست های مالیاتی و هزینهها، نرخهای بهره، سیاست های ارزی و سیاست های بازار کار همه میتوانند بر روی پس انداز و سرمایه گذاری و تعادل تجارت تاثیر بگذارند.
با این وجود، اکثر اقتصاددانان همچنان می گویند که اساسا سیاست های تجاری خیلی تاثیرگذار نیستند.
باید گفت که این نظری غیرقابل انعطاف بوده و به دیدگاه ترامپ نزدیک نیست. او تمایل دارد که عدم تعادل را به عنوان نتیجه تجارت و سیاستهای دیگر چین از جمله یارانهها، دستکاری نرخ ارز و دستیابی به تکنولوژی کشورهای دیگر بداند.
دولت او به ویژه از طرح ابتکاری "ساخت چین 1405" به صورت جدی انتقاد کرده است. طبق این طرح پکن قصد دارد کشور را در تعدادی از بخش های مهم پیشرفته صنعتی از جمله محصولات دارویی، هواپیمایی و رباتیک، تقویت کند.
دفتر نماینده تجاری آمریکا این طرح چین را به عنوان بخشی از برنامه تسلط و سلطه اقتصادی بر بخشهای پیشرفته فناوری توصیف کرده است.
فراتر از اینها بحث مطرح شدن چین به عنوان غول بزرگ اقتصادی است. یک لحظه کلیدی در افزایش قدرت اقتصادی چین در اوایل قرن حاضر پیوستن این کشور به سازمان تجارت جهانی بوده است.
این بدان معنی است که دسترسی چین به بازارهای خارج از کشور مانند سطح تعرفه هایی که با آن روبرو شد، تحت قانون سازمان تجارت جهانی کنترل شده است.
رئیس جمهور ترامپ معتقد است که کمک آمریکا برای بازشدن بازارهای چین یک اشتباه بوده است.
نماینده کنگره آمریکا در گزارش اخیر خود در سال جاری نوشت: به نظر می رسد و واضح است که آمریکا در حمایت از ورود چین به سازمان تجارت جهانی و تأمین امنیت این کشور در چارچوب رژیم تجارتی باز و برون مرزی نقشی موثر ایفا نموده است.
در حال حاضر به نظر میرسد که آمریکا با توجه به اعلامیه های منتشر شده در هفته جاری و اعمال تعرفه های گسترده در هفتهی گذشته به دنبال گسترش تعرفههای موجود بر واردات فولاد و آلومینیوم چین است.
ظرفیت جهانی بیش از حدی که در مورد این دو فلز وجود دارد به نوعی نشان دهنده سرمایه گذاری چین است. از اوایل قرن گذشته، تولید فولاد چین، شش برابر افزایش داشته، اما در چند سال گذشته کمی کاهش یافته است. تولید آلومینیوم در چین نیز در حال افزایش است.
نگرانی های آمریکا در مورد تولید فلزات چین و رویکرد پکن برای به دست آوردن فناوری خارجی، نزد تعدادی از دیگر قدرت های تجاری عمده از جمله اتحادیه اروپا و دولت های قبلی آمریکا نیز وجود داشته است.
اتحادیه اروپا اغلب فشار چین را برای مقابله با آنچه که ظرفیت فولاد و آلومینیوم آن در نظر می گیرد، تحت فشار قرار داده و به سازمان تجارت جهانی نسبت به مسائل مربوط به مالکیت معنوی و فناوری شکایتهای بسیاری داشته است. جورج مگنوس از دانشگاه آکسفورد می گوید که تصمیم تازه رئیس جمهور ترامپ در رابطه با سیاستهای صنعتی و تجاری چین خواهد بود.
شرکت های خارجی که مایل به فعالیت در چین هستند، باید با یک شریک چینی کار کنند تا بدین وسیله بتوانند تکنولوژی خود را انتقال بدهند.او پیشرفت چین در وسایل نقلیه با سرعت بالا و راه آهن را برجسته میداند.
اتحادیه اروپا و برخی دیگر از کشورها در شور و شوق ترامپ برای اعمال یک جانبه موانع تجارت اضافی به چین سهیم هستند. البته نیازی به گفتن نیست که متحدان آمریکا نسبت به تعرفه های فولاد و آلومینیوم کمتر مشتاق هستند.
اتهام دیگری که اغلب در چین مطرح می شود این است که دستکاری نرخ ارز برای به دست آوردن مزیت رقابتی است. یک ارز ارزان تر، این کشور را برای فروش کالاهای خود به خارج از کشور کمک میکند.
این یک نگرانی گسترده در دهه گذشته بوده، هرچند که نرخ ارز چین از آن زمان افزایش یافته و برخی از این مزیت رقابتی را از دست داده است. به گفته کارشناسان، این پایین نگه داشتن نرخ ارز سلاحی است که چین احتمالا میتواند به وسیله آن با سیاست اعمال تعرفه آمریکا مقابله کند.
اما از طرفی تشدید این جنگ می تواند تا اندازه ای و بیش از همه بر ایران تاثرگذار باشد و دست چین را برای همکاری با این کشور باز بگذارد تا چینی ها بدون توجه به تحریم های آمریکا و حتی برای دهن کجی به آن وارد مبادلات با ایران شوند.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.