- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
آقای احمدینژاد! شما نقشی نداشتید؟
صادق زيباكلام
زیباکلام در ايران نوشت: محمود احمدینژاد در گذشته هم نشان داده که هیچ ابایی ندارد که سوار امواج پوپولیستی شود. هرجا که چنین امواجی را دید، وسوسه شده و حاضر نیست از خیر رویکرد پوپولیستی خود بگذرد.
شاید بتوان گفت که او به درستی تشخیص داد که از محبوبیت دولت- به معنای قوه مجریه-، قوه مقننه و قوه قضائیه کم شده است اما مسأله این است که آقای احمدینژاد فقط روی سه قوه نمیایستد بلکه جلوتر آمده و مسأله نظام را هم مطرح میکند و مدعی افت محبوبیت آن می شود و آن را همردیف سه قوه قرار میدهد.
منتها آقای احمدینژاد دو مسأله اساسی و سرنوشتساز را در این نوار ویدئویی بدون پاسخ گذاشت. نکته اول اینکه؛ آقای احمدینژاد! عملکرد خود شما در آن هشت سال، چقدر در عدم محبوبیتی که سیستم به آن دچار شده، دخیل بوده؟ سهم شما چقدر است؟
به عنوان رئیس جمهوری بسیار با نفوذ و به مراتب قدرتمندتر از آقای روحانی، آقای خاتمی و مرحوم هاشمی- البته در دوره دوم ریاست جمهوری خود- سهم شما در این فقدان محبوبیتی که پیش آمده، چقدر بوده است؟ شما هیچ نقشی نداشتید؟
نکته دوم که به نظر من شاهبیت مسأله است، این است که آقای احمدینژاد پاسخ شما به سؤال «چه باید کرد؟» چیست؟ اگر فرض بگیریم که مردم نسبت به نظام بدبین هستند و نسبت به قوای سهگانه هم بیاعتماد شدهاند، حالا چه باید بکنیم؟ اعلام رفراندوم کنیم؟ بدیل و آلترناتیو شما برای این نظام چیست؟
اینجاست که آقای احمدینژاد از پاسخ میماند اما براندازان و سلطنتطلبان پاسخ روشنی برایش دارند و آن، براندازی نظام است. البته آقای احمدینژاد و براندازان، در حقیقت یک وجه اشتراک و یک وجه افتراق با یکدیگر دارند. وجه اشتراک آنان این است که هر دو میگویند براندازی نظام، که احمدینژاد به صورت دیپلماتیک این براندازی را مطرح میکند.
و براندازان رسماً و علناً در کف خیابان شعار میدهند و میگویند که این نظام نباید باشد. وجه افتراق این دو اما این است که یک عده از براندازان میگویند به سلطنت بازگردیم، عدهای دم از جمهوری دموکراتیک میزنند و برخی هم از سلطنت ملی میگویند اما آقای احمدینژاد هیچی نمیگوید. فقط میگوید نظام نباشد.
آقای احمدینژاد؛ نظام نباشد، به جایش چه باشد؟ فکر کنید 80 میلیون نفر ایرانی به شما وکالت دادهاند تا به نمایندگی از آنها نظام دیگری را روی کار بیاورید. چه نظامی را روی کار میآوری؟ چه میخواهی بکنی؟
اینجاست که ایشان متوقف میشوند و چیزی نمیگویند. به گمان من آقای احمدینژاد باید لفاظی و سوار شدن بر امواج پوپولیسم را کنار بگذارد و جدی بحث کند و بگوید که «چه باید کردش» چیست؟
مخاطبان گرامی : به شما عزیزان پيشنهاد مى كنيم "مطالب پیشنهادی" زير را هم مطالعه كنيد:
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.