- ماجرای یک قتل عام خانوادگی در ولنجک تهران
- آخرین جزئیات سقوط بالگرد در لرستان؛ خلبان جان باخت / عملیات نجات ادامه دارد
- سقوط احتمالی بالگرد هلالاحمر در اشترانکوه لرستان
- مرگ ۴ نفر در حادثه سقوط اتوبوس به دره در جاده دماوند
- تصادف مرگبار موتورسوار زن در اصفهان / دختر ۲۰ ساله اولین قربانی موتورسواری شد + عکس
- ماجرای فوت یک دانشآموز ۱۴ ساله زنجانی در مدرسه
- مرگ مشکوک دختر جوان؛ خودکشی یا قتل توسط مادر؟
- صدور حکم ۱۰ بار قصاص برای کلثوم اکبری
- جزئیات قتل هولناک پزشک سرشناس تهرانی توسط برادرش پس از رد صلاحیت در انتخابات؛ جسد را تکه تکه و گوشتاش را کباب کردند!
- مرگ هولناک دختر جوان زیر شکنجه دوستانش
قتل، پایان رابطه شیطانی دختر جوان با مرد متاهل
رکنا نوشت: مردی که در صحنه قتل همسرش بازداشت شده است در بازجویی ها گفت:چند ماه بود که در کارخانه ای استخدام شده بودم و از این که شغلی داشتم در پوست خودم نمی گنجیدم.
وی افزود:مدتی بعد یکی از زنان جوانی که در همین بخش کارخانه مشغول کار بود توجهم را به خود جلب کرد. با آن که متوجه شده بودم آن زن ازدواج کرده است ولی سعی کردم به او نزدیک شوم و بدین ترتیب آشنایی من و ناهید به ارتباط های عاشقانه خیابانی کشید.
«ناهید» چند سال با همسرش زندگی کرده بود اما به خاطر این که فرزندی نداشت با شوهرش دچار اختلاف بود و من هم از همین نقطه ضعف آن ها استفاده کردم تا هرچه بیشتر به او نزدیک شوم. بی ایمانی و بی تقوایی در تمام وجودم رسوخ کرده بود و حلال و حرام برایم معنی نداشت تا این که روزی همسر ناهید متوجه ماجرا شد و دیگر نتوانست این وضعیت را تحمل کند او به ناچار با درخواست طلاق «ناهید» موافقت کرد و آن ها از یکدیگر جدا شدند.
اگرچه او ۵ سال از من بزرگ تر بود ولی من اهمیتی نمی دادم و فقط می خواستم با او ازدواج کنم. پس از گذشت مدتی از این ماجرا، با آن که همه اعضای خانواده ام مخالف این ازدواج بودند من با «ناهید» ازدواج کردم و زندگی خود را آغاز کردیم. او چند بار باردار شد ولی بنا به دلایل مختلفی فرزندان مان سقط شدند تا این که در چهارمین بارداری متوجه شدیم که فرزندمان «پسر» است .
من باز هم به چشم چرانی هایم ادامه می دادم و هیچ وابستگی خاصی نسبت به همسرم نداشتم. در این اثنا با دختر ۲۵ ساله ای که در همسایگی ما زندگی می کرد رابطه دوستی برقرار کردم و چنین عنوان می کردم که «مجرد» هستم و قصد ازدواج با او را دارم. آن دختر هم به راحتی فریب خورد و روابط ما ادامه یافت.
جوان ۳۰ ساله در ادامه اظهاراتش گفت: روابط ما آن قدر نزدیک شد که یک روز برادر «فریده» او را ترک موتورسیکلت من دید و این گونه ماجرای روابط ما لو رفت. دیگر نمی دانستم به آن دختر چه بگویم . او هم متوجه شده بود که من متاهل هستم و به هر طریقی سعی می کرد همسرم را طلاق بدهم اما من به بهانه های مختلف او را از خودم می راندم. یک روز وقتی به منزلم بازگشتم با جسد غرق به خون همسر باردارم مواجه شدم و فهمیدم که «فریده» دست به این جنایت هولناک زده است.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.