- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
"اقتصاد و درآمد پایدار" پاشنه آشیل تهران/ چه کسی شهردار شود؟
دو نفر از اعضای این لیست، رابطه خوبی با دولت یا سایر نهادی اثرگذار ندارند، یکی شان اساساً فاقد رابطه موثر است و دیگری سررشته ای در اقتصاد ندارد.
دو نفر از اعضای این لیست، رابطه خوبی با دولت یا سایر نهادی اثرگذار ندارند، یکی شان اساساً فاقد رابطه موثر است و دیگری سررشته ای در اقتصاد ندارد.
به گزارش عصر ایران، شورای شهر تهران برای سومین بار در دو سال اخیر می خواهد شهردار انتخاب کند، چه آن که محمدعلی نجفی با استعفا از شهرداری رفت و محمدعلی افشانی هم مشمول قانون منع به کار گیری بازنشستگان شد و تا چند روز آینده به خانه باز می گردد.
هم اینک، پنج گزینه برای تصدی شهرداری تهران وجود دارند: رسول کشتپور، عباس آخوندی، پیروز حناچی، سید کامل تقوی نژاد و غلامرضا انصاری.
واقعیت این است که همه این پنج نفر، چهره های موجهی هستند ولی آیا می توانند تهران را با انبوهی از مشکلات و دهها هزار میلیارد تومان بدهی به جای مانده از سالیان گذشته اداره کنند؟
یکی از مهم ترین لازمه های اداره شهر تهران آن است که شهردار پایتخت بتواند ضمن حفظ خاستگاه سیاسی خود، ارتباطات قدرتمندی با دولت و سایر نهادهای حکومتی داشته باشد. تجربه ثابت کرده است هرگاه شهردار تهران توانسته است با دولت و نهادهای دیگر حکومتی تعامل کند، شهر بهتر اداره شده است ولی هر زمان که این روابط گسسته شده، دود آن به چشم شهروندان رفته است.
نگاهی به فهرست پنج نامزد نهایی نشان می دهد که برخی افراد حاضر در لیست، برغم توانمندی های فکری و عملی، نه تنها روابط خوب خود با دولت را تخریب کرده اند، بلکه نهادهای دیگر اثرگذار نیز نسبت به آنها دیدگاه منفی دارند. البته این دیدگاه منفی، به معنای نفی حقانیت این افراد نیست ولی در شهرداری، قرار است برای مردم کار انجام شود و برف روبی و جمع آوری زباله و بهسازی زیرساخت های حمل و نقل و مدیریت ساخت و ساز و فضای سبز و ... محل مناقشه های فکری و سیاسی نیست؛ مردم از شهردار کار می خواهند و نه نظریه پردازی.
بنابر این بدون این که نامی از کسی ببریم می توانیم بگوییم که 2 نفر از این افراد در صورت شهردار شدن، یا با دولت یا با نهادهای اثرگذار دیگر حکومتی یا هر دو، دچار چالش خواهند شد و این یعنی فرصت سوزی بزرگ در دو سال باقی مانده از عمر شورای شهر کنونی. قطعاً اعضای شورای شهر می دانند که این دو کاندیدا چه کسانی هستند.
از بین سه کاندیدای باقی مانده، یکی شان اساساً ارتباطاتی با دولت و نهادهای حکومتی ندارد و این، در کشوری که ارتباطات سیاسی و کاری در پیشبرد امور، جزو "لوازم" است، یعنی یک خلا مهم مدیریتی. یکی دیگر از کاندیداها نیز برغم دارا بودن سوابق سیاسی و دیپلماتیک، صبغه و سابقه اقتصادی ندارد و این در حالی است که بزرگ ترین بحران تهران امروز، معضلات و گره های کور اقتصادی است.
شهرداری که بتواند تهران کنونی را نجات دهد باید چند ویژگی را همزمان داشته باشد:
1 - دارای دانش و تجربه کار اقتصادی باشد. تهران امروز 65 هزار میلیارد تومان بدهی دارد، بیش از یکصدهزار نفر پرسنل (رسمی،قراردادی،شرکتی و پیمانکاری) و انبوه پروژه های نیمه کاره.
جمع کردن چنین تهرانی، کار هر کسی نیست و حتماً و حتماً باید یک چهره اقتصادی، شهردار تهران در سال های پیش رو باشد. او همچنین باید با نهادهای اقتصادی مانند سازمان برنامه و بودجه، سیستم بانکی و بازار سرمایه ارتباط خوبی داشته باشد و بتواند ظرفیت های آنان را به خدمت شهر بیاورد.
منها کردن عنصر اقتصاد از شهردار بعدی تهران، یعنی ندیدن مشکلات اقتصادی که گریبانگیر تهران است و بیش از هر زمان دیگری شهر و شهروندان را می آزارد. اقتصاد، مسأله مهم تهران امروز است.
2 - شهردار جدید تهران باید از یک سو با دولت روابط خوبی داشته باشد و از دیگر سو، حساسیت های منفی نسبت به وی در سایر نهادهای حکومتی وجود نداشته باشد. این حساسیت ها در مرحله عمل، به موانعی برای کار شهرداری تبدیل می شوند.
3 - هنر اغلب مدیران این است که بودجه ای بگیرند و آن را خرج کنند. کمتر مدیری دانش درآمدزایی دارد و بیشترشان چشم به دست دولت اند تا بودجه ای دهد و آنها خرج کنند.
شهرداری، چنین مدیرانی نمی خواهد. شهردار بعدی تهران باید دانش و تجربه تولید درآمد داشته باشد
اگر بخواهیم از بین پنج کاندیدای موجود، یکی را که واجد این ویژگی ها باشد معرفی کنیم، بر سبیل انصاف و تعهد به شهر، باید گفت که سیدکامل تقوی نژاد تا حد زیادی واجد این شرایط است. او هم اکنون رئیس سازمان مالیاتی کشور است و پیشتر مدیرعامل بانک سپه، معاون وزیر امور اقتصادی و دارایی و معاون وزیر تعاون در دولت اصلاحات بود. همچنین در سازمان برنامه و بودجه، وزارت کشور، وزارت جهاد سازندگی و شرکتهای سرمایهگذاری، بازرگانی و تولیدی سابقه مدیریت دارد.
پاشنه آشیل شهرداری تهران، فقدان منابع درآمدی پایدار است. تقوی نژاد به دلیل ریاست سازمان امور مالیاتی، تنها گزینه موجود بین پنج نفر کنونی است که در کار "تولید درآمد" است نه هزینه کرد آن. این ویژگی می تواند بسیار به کار تهران بیاید و شهر را نجات دهد.
او با اعضای هیأت دولت روابط شخصی و کاری خوبی دارد. نهادهای حکومتی حساسیت منفی به او ندارند و این یعنی، روان شدن تعاملات دولت و شهرداری و عدم اصطکاک بین شهرداری و سایر نهادها.
اعضای شورای شهر می دانند که این، آخرین فرصت برای آنهاست. هم برای خودشان و هم برای جریان اصلاحات که در این دو سال نتوانسته است کارنامه قابل قبولی در شهرداری از خود بر جای بگذارد. رأی دادن بر اساس تمایلات حزبی و خدای ناکرده بستن با این و آن، هم ظلم آشکار به شهروندانی است که با هزار امید به اعضای کنونی شورا رأی دادند و هم شلیک به اصلاحات و «تَکرار»ی که شاید دیگر تکرار نشود!
اعضای محترم شورای شهر تهران! لطفاً دلسوزانه تر از همیشه رأی دهید.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.