- ممنوعیت ورود گالانت و نتانیاهو به ۱۲۰ کشور
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- فیلمی عجیب از گربه ماهیِ رزه دار درحالِ صحرانوردی در جستجوی آب! (ویدئو)
- قطعنامه جدید سازمان ملل در حمایت از حق تعیین سرنوشت فلسطینیان
- کرانه باختری کجاست؟
- هواپیمای مسافربری آمریکایی بر فراز پایتخت هائیتی هدف قرار گرفت
- انتخاب نماینده آمریکا در سازمان ملل توسط ترامپ: الیز استفانیک کیست!؟
- قول ترامپ به محمود عباس درباره جنگ غزه
- یک تاریخدان پیروز انتخابات آمریکا را پیشبینی کرد
گفت وگو با فعال سیاسی زن مسلمان درباره حرکتهای اعتراضی علیه دونالد ترامپ
لیندا سارسور، فعال سیاسی- اجتماعی ۳۸ ساله که در سال ۲۰۱۷ یکی از سازماندهندگان راهپیمایی زنان بود، بهعنوان یکی از اعضای هیئت مدیره سازمان بینالمللی راهپیمایی زنان میگوید که قصد دارند امسال نیز برنامهای مشابه آن راهپیمایی تاریخساز انتقادات و اعتراضاتشان را نسبت به سیاستهای حاکم بر آمریکا علنی کنند.
لیندا سارسور، فعال سیاسی- اجتماعی ۳۸ ساله که در سال ۲۰۱۷ یکی از سازماندهندگان راهپیمایی زنان بود، بهعنوان یکی از اعضای هیئت مدیره سازمان بینالمللی راهپیمایی زنان میگوید که قصد دارند امسال نیز برنامهای مشابه آن راهپیمایی تاریخساز انتقادات و اعتراضاتشان را نسبت به سیاستهای حاکم بر آمریکا علنی کنند.
بهگزارش شفقنا؛ این فعال برجسته مسلمان که یکی از سه زنی است که تظاهرات بزرگ زنان علیه دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب را در سال ۲۰۱۷ یعنی یک روز پس از برگزاری مراسم تحلیف ترامپ برنامه ریزی کردند؛ اخیرا در گفتگو با روزنامه هافتینگتون پست با اشاره به اینکه «دولت دونالد ترامپ به کابوسی تبدیل شده و مهم است که ما زنان نشان دهیم نترسیدهایم» به استقبال روز زن رفته است. او و دیگر زنان فعال بهخصوص زنان مسلمان که در سالهای اخیر در آمریکا به درجات بالایی رسیدهاند، در آستانه روز جهانی زن اعلام کردهاند که «تا زمانیکه زنان به برابری و عدالت در تمام سطوح رهبری جامعه نرسند، آرام نخواهند نشست». سارسور در گفتگوی پیشرو به پرسشهای خبرنگار ارشد واشینگتنپست پاسخ داده است که با هم میخوانیم:
شما چگونه درگیر ماجرای راهپیمایی زنان شدید؟
من جزو آن اولین گروه زنانی بودم که به آن صفحه فیسبوکی پیوستم که توسط زنان سفیدپوست اداره میشد و از تمام زنان میخواستند با انتشار جمله «ما از زنان سیاهپوست حمایت میکنیم» به این حرکت بپیوندند. در آن پست اولین چیزی که دیدم این بود که به مساله زنان سیاهپوست اشاره شده بود و نه به زنان مسلمان. وقتی متوجه این مساله شدم حس کردم: «راستی؟ ما تازه یک انتخاباتی را پشتسر گذاشتهایم که کمپین ابلهانه رئیسجمهور منتخبش روی حمله به مسلمانان و سیبل کردن آنها بنا شده بود». بنابراین نوشتم: «کار شما یک تلاش عالی و درخور تحسین است؛ و اگر زنان مسلمان را نیز به حرکتتان بیفزایید، عالیتر هم خواهد شد». اتفاق مهم اما بعد از این افتاد و ناگهان دیدم که کامنتی که نوشته بودم در یک چشم بههمزدن در سایتها و شبکهها و صفحات گوناگون دستبهدست میشود. فردای آن روز تامیکا مالوری که از گردانندگان آن پیج فیسبوکی بود، باهام تماس گرفت و گفت که ما نام تو را هم در بین گردانندگان این مراسم رد کردهایم و بهتر است این را قبول کنی تا مردم شما هم نمایندهای داشته باشند. من شگفتزده شده بودم: «مردم من؟»؛ و در خودم این پتانسیل را نمیدیدم. بهخصوص که بعد از انتخاب شدن ترامپ احساس میکردم زیر پایم خالی شده و خسته و افسرده شده بودم. اما آنها با گفتن اینکه «اگه تو این کار رو قبول نکنی، ما زن مسلمانی نمیشناسیم که نماینده مردمش تو این حرکت بشه» مرا مجاب به پذیرش این درخواست کردند.
آیا از دشواریهای فعالیت اجتماعی- سیاسی در این حد آگاهی داشتید؟
نه در این حد. در این چند سال من بهعنوان یک فعال مسلمان آمریکایی بهشکل خطرناکی توسط جناح راست هدف قرار گرفتهام. تنها کاری هم که در قبال آن توانستهام بکنم این است که از کودکانم حمایت کنم و آنها را پناه دهم. روزی دخترم از من پرسید «مامان، یعنی ممکنه بهت شلیک کنن؟»؛ که این جمله خیلی ناراحتم کرد. البته حق با او بود و من میدانستم این اتفاق ممکن است رخ دهد. اما ناچار بودم بهش پاسخ دهم که «نه عزیزم، چنین اتفاقی در آمریکا هرگز رخ نمیدهد».
آیا این باعث نشد درباره کاری که میکنی بیشتر فکر کنی؟
من تاکنون خیلی به این قضیه فکر کردهام. اما همیشه به این نتیجه رسیدهام که «اگر من دیگر این کار را نکنم، چه اتفاقی رخ میدهد؟ تنها اتفاقی که میافتد این است که مردم جامعه من بیشتر از پیش حس میکنند که اوضاع امن نیست. تا حالا بارها به این نتیجه رسیدهام که ظاهرا قرار نیست آزادی کامل اینجا در این کشور حکمفرما شود؛ و این کشور قرار نیست ما را بهعنوان یک واقعیت موجود به رسمیت بشناسد». من هیچوقت دلم نمیخواهد چنین پیامی به مردم بدهم. من به پتانسیلها و قانون اساسی این کشور باور دارم. به این باور دارم که این کشور قرار بوده سرزمین آزادیهای مذهبی باشد و این را میدانم که قرار بوده این آزادیها شامل مسلمانان نیز باشد. و حالا اگر قرار است کاری که من انجام میدهم باعث شود مسلمانان نیز بتوانند از این آزادیها بهرهمند شوند، خب چرا نباید این کار را بکنم؟
علاوه بر حملات و هجمههای جناح راست، شما همواره از سوی جناح چپ نیز مورد انتقاد واقع شدهاید و البته بعد از گفتن اینکه «در این جنبش زنانه جایی برای صهیونیستها نیست» از سوی فعالان جنبشهای زنان نیز به شما اعتراض شده…
این جملهای که از من نقل شده درواقع یک تیتری بوده که یکی از رسانهها از گفتههای من اقتباس کرده. تیتر دقیقی هم نبود؛ و این کاری است که رسانهها اغلب برای اینکه تعداد کلیکها را بالا ببرند، انجام میدهند. یادم است یکی از دوستان یهودیم که از روحانیون یهود هم بود به من گفت که «دیگر نمیتوانم از تو دفاع کنم». من گیج شده بودم و نمیدانستم درباره چه چیزی دارد حرف میزند. همین را از او پرسیدم و او هم گفت که با این حرفهایی که درباره صهیونیسم زدهای دیگر فعالان جنبشهای زنان قبولت ندارند و نمیخواهند نام تو در بین فمینیستها بیاید. از او پرسیدم که آیا تمام حرفهای مرا خوانده؛ که نخوانده بود. اما من اینجا به خوانندگان شما میگویم که تمام حرفی که من زدهام این بوده که «نمیشود ادعای فعال اجتماعی بودن کرد یا ادعای فمینیست بودن؛ اما وقتی خبری منتشر میشود با این مضمون که در غزه یا هر جای دیگر فلسطین اغلب زنان از مراقبتهای بهداشتی و تغذیهای محرومند، به آن واکنش نشان نداد». این تمام چیزی بود که من گفته بودم.
درباره انتقادهایی که بهدلیل محکوم نکردن لوییز فراخان (رهبر جنبش آفریقایی- آمریکایی امت اسلام) بهدلیل اظهارات ضد یهودی اش از شما و تامیکا مالوری بهعمل آمد، چه میگویید؟
نکته کودکانه این انتقادات این است که من هرگز لوییز فراخان را ندیدهام، هیچگاه با او در یک جا نبودهام، هیچگه با او از یک هوا نفس نکشیدهایم. دلیل اینکه من دچار این دردسر شدم این بود که من اعتقاد دارم که هیچکس را نباید محکوم کرد. حداقل اینکه من خودم کسی را محکوم نمیکنم. من حتی ترامپ را هم محکوم نکردهام و نمیکنم. به من از کودکی آموختهاند که ما باید به نیروهای شیطانی حمله کنیم، نه به افرادی که گاهی مرتکب کارهای اشتباهی میشوند.
وقتی از من خواستند که اعمال او را محکوم کنم، یادم است که با تامیکا از آنجا بیرون آمدیم و من گفتم که من تاکنون از هر گونه اظهارنظرهای ضد یهودی دوری کردهام و الان هم تغییری در من بهوجود نیامده. گفتم که من فقط میتوانم درباره گفتهها و رفتار خودم حرف بزنم و نمیتوانم درباره شخصی که کمترین شناختی از او ندارم صحبتی بکنم. من درباره خودم میتوانم بگویم که من در سازمان خودمان همکارانی از مذاهب گوناگون دارم، از جمله زنان یهودی. خودتان هم بهتر میدانید که بودن در کنار ۵۰ زن از جوامع و فرهنگهای گوناگون و تلاش کردن برای نادیده گرفتن اختلافات و برجسته کردن مشابهتها کار راحتی نیست. ما اینجا همیشه با هم موافق نیستیم. اما این را هم میدانیم که اتحاد به معنای پوشیدن یک یونیفرم همشکل نیست. بنابراین اختلافات را در جهت پیشرفت، در خودمان حل میکنیم. ولی در سطح رسانهای، چون رسانهها برخورد و منازعه را میپسندند، موضوعی به این بیاهمیتی را بزرگ کرده و از آن یک موضوع بزرگ ساختند.
یعنی خودتان را بیتقصیر میدانید؟
نه. من خودم را رهبر یا مدیری بیایراد نمیدانم. من هم اشتباه کردهام و در آینده نیز خواهم کرد. من هم ممکن است کارهایی کرده باشم که به مردم آسیب رسانده باشند. اما در عوض همیشه به مردم گفتهام که ارتباطشان را با من حفظ کنند، چون میخواهم از آنها چیزهای زیادی یاد بگیرم. دوست دارم مردم مرا دوست داشته باشند و البته متوجه این نکته باشند که اگر ما تک تک تغییر کنیم و تبدیل به آدمهای بهتری شویم، در نهایت خیر این تغییر به همه میرسد و در پایان ما یک اجتماع بهتر خواهیم داشت.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.