- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
به بهانه حضور دو جوان ایرانی در هواپیمای مفقود شده مالزی
"آن ور آب" بهشت در انتظار نیست!
باید به کودک و نوجوان ایرانی عشق به سرزمین و آیین و سنن آن را آموخت و بدون کم و کاست تصویری واقعی از جهان خارج برای او ترسیم کرد که نه از آن نفرت جوید و نه شیفته آن شود، تا جوان ایرانی خود و دنیای برون از خود و دیگر کشورهای جهان را آن گونه که هست و با همه مشکلاتش بشناسد و اسیر توهم " بهشت آن ور آب " نشود.
نواندیش: مساله مهاجرت به "آن ور آب" برای بسیاری از ایرانی ها به ویژه جوانان، تبدیل به یک رویای شیرین شده است و بسیاری از جوانان ایرانی بر این گمانند که در کشور خودشان به هدر می روند و اگر پایشان به آن ور آب (اروپا ، آمریکا ، استرالیا و..) برسد، یک زندگی شیرین توام با سعادت در انتظارشان خواهد بود!
متاسفانه بسیاری از خانواده ها و والدین ایرانی نیز اسیر این توهم اند و بر این باورند که اگر حمایت کنند تا جوانشان از کشور مهاجرت کرده و به سرزمینی دیگر برود ، به فرزند خود خدمت کرده اند.
البته راقم این سطور به طور کلی درستی این فرضیه را زیر سوال نمی برد و چه بسیارند جماعت مهاجر ایرانی که در "آن ور آب" صاحب زندگی شده اند و در مجموع از زندگی خود راضی اند ولی اگر از همین طبقه ایرانی های مهاجر هم پرسیده شود که آیا به طور کامل از زندگی خود رضایت دارند، اکثر آنها دوری از موطن مادری را یک درد همیشگی برای خود می دانند.
به راستی باید چه کرد که این نحوه نگرش تغییر کند و انرژی جوانان و خانواده های ایرانی به جای صرف شدن پای کسب مجوز اقامت یا مهاجرت (قانونی و غیر قانونی) به ورای مرزها صرف توسعه و آبادانی کشور خودشان شود؟
به طور طبیعی " دولت " در این زمینه باید پیشگام شود و در این تردیدی نیست که بسیاری از مسایل و مشکلات در کشور وجود دارد که انگیزه مهاجرت را افزایش می دهد و حل این مشکلات به دست تدبیر حاکمیت و دولت است ؛ اما علاوه بر این تک تک ما شهروندان ایرانی نیز در این زمینه مسئولیت داریم.
تقریبا هفته یا ماهی نیست که خبری متاثر کننده از سرنوشت مهاجران ایرانی در مهاجرت های غیر قانونی برای کسب پناهندگی در دیگر کشورها در رسانه ها منتشر نشود و این مساله برای ملتی که صاحب یکی از ریشه دار ترین تمدن های تاریخ بشر است، مایه شرمساری است.
همین دیروز بود که خبر حضور دو جوان ایرانی با پاسپورت جعلی در پرواز مفقود شده خطوط هوایی مالزی در صدر رسانه های بین المللی قرار گرفت.
پیشتر نیز خبرهایی از بدرفتاری با ایرانیان مهاجر در کمپ های مهاجران استرالیا در "گینه نو" و حتی مرگ یکی از این مهاجران در اثر ضرب و شتم پلیس محلی در رسانه ها و افکار عمومی استرالیا بازتاب گسترده ای یافت و حتی مردم استرالیا با برگزاری تظاهرات به این مساله اعتراض کردند.
در ماه های گذشته نیز در چندین نوبت شاهد غرق شدن کشتی حامل مهاجران غیر قانونی در سواحل استرالیا که بسیاری از آنان ایرانی بودند ، بوده ایم.
برای حل ریشه ای چنین معضلی چه می توان کرد؟
در همه کشورها مشکلات وجود دارد اما آیا راه مقابله با مشکلات مهاجرت از وطن و پاک کردن صورت مساله است؟
کشور ما ایران با همه مشکلاتش یکی از زیباترین و متنعم ترین کشورهای جهان است و طبیعت چهار فصل ، مردم خون گرم و مهربان، فرهنگ ها و سنت های زیبا، تکثر اقوام مختلف ایرانی و موقعیت ژئوپلتیکی و نعمت های سرشار خدادادی از مزایای کشور ما است که شاید کمتر کشوری در جهان دارای چنین مزیت هایی باشد.
به طور طبیعی مشکلاتی نیز وجود دارد، اما به گمان راقم این سطور مساله اصلی در مهاجرت علاوه بر مشکلات اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی موجود در کشور ما، مساله فرهنگی است.
از دیر باز نگاه بسیاری از ایرانیان به مساله مهاجرت به عنوان کسب یک فرصت فردی و فرار از مشکلات کشور مادر بوده است ، در حالی که نگاه غالب به مساله مهاجرت باید کسب فرصت و علم و ثروت برای زندگی بهتر در کشور مادر و خدمت بیشتر و بهتر به کشور باشد.
یک ایرانی موفق باید در کنار تلاش برای ارتقای جایگاه فردی خود در جامعه ، نسبت به مساله پیشرفت و عظمت کشور خود نیز متعهد باشد و فرهنگ سازی در این زمینه باید از خانواده ها و مدارس گرفته تا رسانه ها و صداوسیما و منابر و هیئات مذهبی و به طور کلی همه نهادهای آموزشی و عمومی صورت بگیرد.
باید به کودک و نوجوان ایرانی عشق به سرزمین و آیین و سنن آن را آموخت و بدون کم و کاست تصویری واقعی از جهان خارج برای او ترسیم کرد که نه از آن نفرت جوید و نه شیفته آن شود، تا جوان ایرانی خود و دنیای برون از خود و دیگر کشورهای جهان را آن گونه که هست و با همه مشکلاتش بشناسد و اسیر توهم " بهشت آن ور آب " نشود.
شاید یکی از دلایل " مشکل فرهنگی مهاجرت " در این حقیقت نهفته باشد که ما ایرانی ها هنوز خودمان را نیز به درستی نشناخته ایم! و از این رو در ارایه تصویری واقعی از جهان به فرزندان و شهروندان مان عاجزیم.
متاسفانه بسیاری از خانواده ها و والدین ایرانی نیز اسیر این توهم اند و بر این باورند که اگر حمایت کنند تا جوانشان از کشور مهاجرت کرده و به سرزمینی دیگر برود ، به فرزند خود خدمت کرده اند.
البته راقم این سطور به طور کلی درستی این فرضیه را زیر سوال نمی برد و چه بسیارند جماعت مهاجر ایرانی که در "آن ور آب" صاحب زندگی شده اند و در مجموع از زندگی خود راضی اند ولی اگر از همین طبقه ایرانی های مهاجر هم پرسیده شود که آیا به طور کامل از زندگی خود رضایت دارند، اکثر آنها دوری از موطن مادری را یک درد همیشگی برای خود می دانند.
به راستی باید چه کرد که این نحوه نگرش تغییر کند و انرژی جوانان و خانواده های ایرانی به جای صرف شدن پای کسب مجوز اقامت یا مهاجرت (قانونی و غیر قانونی) به ورای مرزها صرف توسعه و آبادانی کشور خودشان شود؟
به طور طبیعی " دولت " در این زمینه باید پیشگام شود و در این تردیدی نیست که بسیاری از مسایل و مشکلات در کشور وجود دارد که انگیزه مهاجرت را افزایش می دهد و حل این مشکلات به دست تدبیر حاکمیت و دولت است ؛ اما علاوه بر این تک تک ما شهروندان ایرانی نیز در این زمینه مسئولیت داریم.
تقریبا هفته یا ماهی نیست که خبری متاثر کننده از سرنوشت مهاجران ایرانی در مهاجرت های غیر قانونی برای کسب پناهندگی در دیگر کشورها در رسانه ها منتشر نشود و این مساله برای ملتی که صاحب یکی از ریشه دار ترین تمدن های تاریخ بشر است، مایه شرمساری است.
همین دیروز بود که خبر حضور دو جوان ایرانی با پاسپورت جعلی در پرواز مفقود شده خطوط هوایی مالزی در صدر رسانه های بین المللی قرار گرفت.
پیشتر نیز خبرهایی از بدرفتاری با ایرانیان مهاجر در کمپ های مهاجران استرالیا در "گینه نو" و حتی مرگ یکی از این مهاجران در اثر ضرب و شتم پلیس محلی در رسانه ها و افکار عمومی استرالیا بازتاب گسترده ای یافت و حتی مردم استرالیا با برگزاری تظاهرات به این مساله اعتراض کردند.
در ماه های گذشته نیز در چندین نوبت شاهد غرق شدن کشتی حامل مهاجران غیر قانونی در سواحل استرالیا که بسیاری از آنان ایرانی بودند ، بوده ایم.
برای حل ریشه ای چنین معضلی چه می توان کرد؟
در همه کشورها مشکلات وجود دارد اما آیا راه مقابله با مشکلات مهاجرت از وطن و پاک کردن صورت مساله است؟
کشور ما ایران با همه مشکلاتش یکی از زیباترین و متنعم ترین کشورهای جهان است و طبیعت چهار فصل ، مردم خون گرم و مهربان، فرهنگ ها و سنت های زیبا، تکثر اقوام مختلف ایرانی و موقعیت ژئوپلتیکی و نعمت های سرشار خدادادی از مزایای کشور ما است که شاید کمتر کشوری در جهان دارای چنین مزیت هایی باشد.
به طور طبیعی مشکلاتی نیز وجود دارد، اما به گمان راقم این سطور مساله اصلی در مهاجرت علاوه بر مشکلات اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی موجود در کشور ما، مساله فرهنگی است.
از دیر باز نگاه بسیاری از ایرانیان به مساله مهاجرت به عنوان کسب یک فرصت فردی و فرار از مشکلات کشور مادر بوده است ، در حالی که نگاه غالب به مساله مهاجرت باید کسب فرصت و علم و ثروت برای زندگی بهتر در کشور مادر و خدمت بیشتر و بهتر به کشور باشد.
یک ایرانی موفق باید در کنار تلاش برای ارتقای جایگاه فردی خود در جامعه ، نسبت به مساله پیشرفت و عظمت کشور خود نیز متعهد باشد و فرهنگ سازی در این زمینه باید از خانواده ها و مدارس گرفته تا رسانه ها و صداوسیما و منابر و هیئات مذهبی و به طور کلی همه نهادهای آموزشی و عمومی صورت بگیرد.
باید به کودک و نوجوان ایرانی عشق به سرزمین و آیین و سنن آن را آموخت و بدون کم و کاست تصویری واقعی از جهان خارج برای او ترسیم کرد که نه از آن نفرت جوید و نه شیفته آن شود، تا جوان ایرانی خود و دنیای برون از خود و دیگر کشورهای جهان را آن گونه که هست و با همه مشکلاتش بشناسد و اسیر توهم " بهشت آن ور آب " نشود.
شاید یکی از دلایل " مشکل فرهنگی مهاجرت " در این حقیقت نهفته باشد که ما ایرانی ها هنوز خودمان را نیز به درستی نشناخته ایم! و از این رو در ارایه تصویری واقعی از جهان به فرزندان و شهروندان مان عاجزیم.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.