- ممنوعیت ورود گالانت و نتانیاهو به ۱۲۰ کشور
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- قطعنامه جدید سازمان ملل در حمایت از حق تعیین سرنوشت فلسطینیان
- کرانه باختری کجاست؟
- هواپیمای مسافربری آمریکایی بر فراز پایتخت هائیتی هدف قرار گرفت
- انتخاب نماینده آمریکا در سازمان ملل توسط ترامپ: الیز استفانیک کیست!؟
- قول ترامپ به محمود عباس درباره جنگ غزه
- یک تاریخدان پیروز انتخابات آمریکا را پیشبینی کرد
دنیا در آستانه دورانی بحرانی: پیشبینی کارشناسان از تحولات ماههای آینده
کارشناسان سیاسی رسانهها با رصد کردن اوضاع سیاسی و اقتصادی کشورها و مناطق مختلف جهان بر این باورند که اسناد و شواهد و قراین رسانهای حکایت از این دارند که دنیا در طی ماههای آتی روزهایی ملتهب و پر از کشمکش را پیش رو خواهد داشت.
کارشناسان سیاسی رسانهها با رصد کردن اوضاع سیاسی و اقتصادی کشورها و مناطق مختلف جهان بر این باورند که اسناد و شواهد و قراین رسانهای حکایت از این دارند که دنیا در طی ماههای آتی روزهایی ملتهب و پر از کشمکش را پیش رو خواهد داشت.
بهگزارش شفقنا از مراکز نظرسنجی و آمارگیری چون ویستاژ، و رسانهها و سایتهایی چون کانستراکشن جانکی و البته رسانههای جدیتری چون گاردین، اکونومیست و فارین پالیسی، مخاطبان رسانهها بر اساس اخباری که در ماههای اخیر در رسانهها و فضای مجازی ترند شده بودند، رخدادهایی چون تنشهای سیاسی- اقتصادی آمریکا چین، آمریکا- روسیه، و در کنار تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران، ماجراهای سوریه و…، در ماههای آتی انتظار دنیایی پر از تنش و درگیری را دارند. پیشبینی ترسناکی که در صورت وقوع ناآرامیهای بیشماری را در اقصی نقاط دنیا حاکم خواهد کرد. بهخصوص در نقاطی چون چین، روسیه، سوریه و عربستان که ادامه تنشهای بازمانده از ماههای قبل پتانسیل خوبی از نظر بحرانسازی بهشان بخشیده است.
درواقع بر اساس رخدادهایی چون تحکیم قدرت بشار اسد در سوریه، خروج آمریکا از برجام و تحریمهای جدید علیه ایران، ادامه تلاش بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا، تضعیف موقعیت سیاسی، نظامی و حتی اقتصادی عربستان در خاورمیانه، و مواردی چون این رخدادها، رسانههای دنیا با تفکیک مناطق بحرانی دنیا انتظار تحولاتی را در هر کدام از این نقاط ملتهب میکشند. مطلب زیر نگاهی دارد به این نقاط ملتهب و بحرانهایی که میتوان انتظارشان را در این مناطق کشید.
چین
میگویند چین یکی از پرتنشترین نقاط دنیا در ماههای پیشرو، تا آغاز سال ۲۰۲۰ خواهد بود. نیمسالی پرتنش و البته خطرناک؛ که اگر پیشبینی جنجالی پایگاه نشنال اینترست مبنی بر اینکه «کاهش سرعت رشد اقتصادی چین اجتنابناپذیر است» نیز به واقعیت بدل شود، به این واژههای پرتنش و ملتهب میتوان واژه خطرناک را هم افزود.
در اواخر سال گذشته بود که گفته شد وعدههای دیگر قدرتهای جهان مبنی بر کاهش رشد اقتصادی چین در حال وقوع است. این اتففاق زمانی رخ داد که در سه ماه پایانی سال گذشته رشد تولید ناخالص داخلی چین کاهش آشکاری را نشان داد و به ششونیم درصد رسید. رقمی از سال ۲۰۰۸ بهاینسو، یعنی از زمانیکه بحران مالی جهانی تقریبا تمام قدرتهای اقتصادی و سیاسی دنیا را درگیر کرده بود، پائینترین نرخ رشد را در تولید ناخالص داخلی چین نشان میداد.
درباره دلایل این کاهش ملموس گمانهزنیهای بسیاری انجام شده و دلایل بیشماری بهعنوان دلایل این اتفاق عنوان شدهاند. حالا گفته میشود که تنشهای تجاری این کشور با ایالات متحده و کشورهای اطراف مانند تایوان و تایلند و حتی کره و ژاپن نیز در این قضیه بیتاثیر نبوده و در کند شدن روند رشد اقتصادی چین تاثیر آشکاری داشته است. موضوع دیگر هم تنشهای سیاسی داخل چین است؛ بازداشتهای گسترده فعالان حقوق بشر و وکلای دادگستری، سیاستهای تنشآفرین ژی جی پینگ رئیسجمهور چین، و مسایل و موارد بیشمار دیگری که بر وجود بحران در روابط درونی سیاسی چین گواهی میدهند، دیگر دلایل کاهش نرخ رشد اقتصادی چین عنوان شدهاند. در این بین شماری از کارشناسان نیز روی سیاستهای متناقض دولت چین انگشت گذاشته و گفتهاند که همانگونه که این تناقضات در حوزه سیاست سردرگمی عمومی را موجب شدهاند، در حوزه اقتصاد نیز چنین تناقضاتی میتوانند باعث ایجاد فضایی ناامن در بازار شده و همین هم خود عاملی برای ضعف اقتصادی اخیر چین میتواند باشد. اشاره این کارشناسان به موارد و سیاستهایی چون بزرگداشت جنبش دانشجوئی توسط حاکمیت چین و یا هفتادمین سالگرد قدرت گرفتن حزب کمونیست در چین است (که بهگفته فانگ لیژی فعال سیاسی فقید چین هم مایه امید و هم ناامیدی در چین هستند)؛ که در عین اینکه مورد گرامیداشت حاکمیت چین قرار میگیرند، اما اینها خودشان چالشهای بزرگی پیشروی حاکمیت هستند که در صورت از میان برداشته نشدن این چالشها دشواریهای بیشتری را نیز به دولت تحمیل خواهند کرد.
درگیریهای چین با بوداییها و دالایی لاما در تبت در کنار خروج احتمالی آمریکا از افغانستان که میتواند فعالیتهای رادیکال و افراطگرایانه را در مرزهای غربی چین شدت بخشد دیگر پتانسیلهای بحرانآفرینی در ماههای آتی هستند. ماههایی که هم از نظر سیاسی و هم از نظر اقتصادی برای چین میتواند حیاتی و سرنوشتساز باشد.
آمریکا
دیگر حوزه بحرانی دنیا بهخصوص از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ کشور آمریکا بوده. ابرقدرتی که زمانی تلاش داشت از خود تصویر جلوه و مظهر ثبات را منتقل کند، اما در دو سال اخیر تحت تاثیر روحیه پیشبینیناپذیر ترامپ خود نیز ماهیتی پیشبینیناپذیر و مهاجم یافته. بهخصوص در زمینه اقتصادی که با اعلام اینکه هزینههای بیمنطق آمریکا در نقاط مختلف دنیا موجب تمسخر این کشور شده؛ سیاستهای اقتصادی سفت و سختی را لحاظ کرده است. بهخصوص علیه چین، روسیه و اتحادیه اروپا؛ که به این بهانه که این کشورها با صادرات خود به آمریکا با تعرفههای گمرکی پایین، اقتصاد آمریکا را متضرر ساختهاند، علیه آنها اقدامات تندوتیزی را به انجام رسانده است. این علاوه بر تکرار چند باره گفتههای ترامپ درباره چین است که این کشور را بزرگترین تهدید علیه امنیت ملی آمریکا نامیده است.
موضوع دیگر برجام است که تحت عنوان سیاستهای سختگیرانه آمریکا علیه ایران، میتواند بحرانهای پرشماری را برای دنیا به ارمغان آورد. اولین جلوه این بحرانها را در خروج آمریکا از برجام شاهد بودیم که باعث شد اروپاییها که به برجام پایبند مانده بودند، یکجانبه گرایی آمریکا را محکوم کنند. اروپا از این نظر با اذعان به اینکه در مسائل امنیتی خاورمیانه ایران نقش عمدهای دارد، اقدامات رادیکال آمریکا را موجب پیچیده شدن معادله خاورمیانه عنوان کردهاند. اگر این چالش را در کنار روابط لرزان آمریکا با روسیه بر سر موضوعاتی چون اوکراین، ایران، سوریه و … قرار دهیم، اینکه آمریکا در ماههای آتی در متن چه تنشهای عظیمی قرار خواهد داشت، سادهتر از آن است که نیاز به کارشناسی چندانی داشته باشد.
سوریه
حوزه بحرانی دیگر دنیا در ماههای آتی سوریه خواهد بود. کشوری که اکنون هشت سال میشود که در متن درگیریهای قدرتهای بزرگ بر سر سرنگونی یا ابقای بشار اسد بوده؛ و در این فاصله این کشور شاید تنها با حمایتهای ایران و روسیه توانسته سرپا بماند.
حالا در حالی که روشن است که با تحکیم قدرت بشار اسد قدرت و نفوذ منطقهای ایران تقویت خواهد شد؛ خیلیها این را مقدمه اقدامات رادیکالتر آمریکا عنوان کردهاند. بهخصوص که ایران در منطقه با متحدانی چون عراق، سوریه، حزبالله لبنان، حماس و البته جنبش انصار الله در یمن دست بالا را دارد و این عصبانیت رقبای این کشور چون عربستان، اسرائیل و آمریکا را موجب میشود. بهویژه اینکه این رقبا همه در نقطه مقابل بشار اسد صفبندی کرده بودند و حالا در شرایط جدید سوریه از همان اندک جایگاهشان نیز در سوریه بیبهره خواهند شد. شماری از تحلیلگران مستقل غربی بر این نکته نیز انگشت گذاشتهاند که ماههای آتی برای اسرائیل پر از دغدغه امنیتی خواهد بود زیرا عملا در محاصره کشورهای محور مقاومت تحت رهبری ایران قرار خواهد گرفت. کشوری که خود نیز بهواسطه تحریمهای ترامپ از نظر اقتصادی سال سختی خواهد داشت.
از نظر سیاسی هم البته ایران تحت فشار قرار خواهد گرفت. با این حال، این کشور نشان داده در غلبه بر مواردی چنین چندان هم بیتجربه نیست. از همین رو هم هست که فشارها را روی اروپا منتقل میکند تا از طریق راهاندازی کانال مالی با ایران از فشار تحریمها روی ایران کاسته شود، یا اینکه حاشیه امن اروپا که از قبل برجام حاصل آمده دچار خدشه اساسی شود.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.