- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
واکنش سیدمحمدبهشتی به مستند احمدشاملو: توصیه ام این است که تلویزیون نبینید!
پخش یک مستند در مورد مرحوم احمد شاملو از شبکه سوم سیما سبب به وجود آمدن حرف و حدیثهایی شد؛ مستندی که با اعمال ممیزیهایی پخش شد و کارگردانش را بر آن داشت که رسما اعلام کند فیلمش توسط شبکه سوم سیما ابتدا سلاخی شده و آنچه روی آنتن رفته با آنچه او ساخته فاصلهای فاحش داشته است.
پخش یک مستند در مورد مرحوم احمد شاملو از شبکه سوم سیما سبب به وجود آمدن حرف و حدیثهایی شد؛ مستندی که با اعمال ممیزیهایی پخش شد و کارگردانش را بر آن داشت که رسما اعلام کند فیلمش توسط شبکه سوم سیما ابتدا سلاخی شده و آنچه روی آنتن رفته با آنچه او ساخته فاصلهای فاحش داشته است.
سیدمحمد بهشتی در روزنامه اعتماد نوشت: برای من عجیبتر از این کار صدا و سیما، توقعی است که بعضیها از تلویزیون دارند. به نظر من اگر رفتاری غیر از این در قبال مقولات و مسائل فرهنگی از تلویزیون ببینیم، عجیب است. کسانی که میپرسند چرا تلویزیون چنین رفتاری کرده و فیلم را تا حد تحریف حرفش در مورد مرحوم شاملو ممیزی کرده، به نظرم آگاهی چندانی از وضعیت سازمان صدا و سیما و سیاستهای آن ندارند.
حالا پرسش من این است: کسانی که این رفتار تلویزیون برایشان محل سوال است، چطور طی اینهمه سال متوجه سیاستها و عملکرد این سازمان نشدند و هنوز از چنین رفتارهایی تعجب میکنند؟
با اینکه دوست ندارم با لحن تهی از امیدواری در مورد تلویزیون حرف بزنم اما به این پرسش که با چنین تلویزیونی چه باید کرد، پاسخی ندارم جز توصیه به ندیدن برنامههای آن. به نظر من تنها راه خلاص شدن از گزند تلویزیون ایران، ندیدن برنامههای آن است. سالهاست از هر طیف، جناح و صنفی که بخواهید به صدا و سیما انتقاد میشود و «آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.»
صدا و سیما دچار ساختاری شده است که در آن مخاطب و کارفرما یکی تلقی شدهاند. ما سالهای متمادی است که از رسانه ملی محروم هستیم. مواضعی که صدا و سیما در هر حوزهای اعم از سیاست، فرهنگ، اقتصاد، مسائل اجتماعی و ... در تمام این سالها از خود نشان داده، مواضعی کاملا جانبدارانه بوده است. منظور از جانبداری این نیست که صدا و سیما علیه امریکا، اسراییل و... بوده؛ منظور این است که علیه همهچیز بوده جز خودش. حتی من میتوانم بگویم که صدا و سیما علیه نظام و دولت هم عمل میکند و این را با مصداقهای زیادی میتوان تحلیل و اثبات کرد.
غیر از اقلیت کوچکی که «خودی» محسوب میشوند و از اشرافیتی «کاستی» برخوردارند، مابقی مدام در معرض اتهام، دروغ و دغل، نفرتپراکنی یا نگاه تحقیرآمیز و از بالا به پایین صدا و سیما هستند. طبعا مرحوم شاملو هم مانند هر هنرمند و نویسنده یا هر انسانی جای نقد دارد اما با وضعیتی که در صدا و سیما میبینیم و شناختی که از سیاستها و تواناییهای آن داریم، صراحتا میگویم که این سازمان شایستگی لازم را برای «نقد» ندارد؛ یعنی در مقامی نیست که بتواند نسبت به کسی نقد داشته باشد.
به هر حال نقد هم ملزومات و ملاحظات خودش را دارد و این ملزومات و ملاحظات به هیچ رو در مختصاتی که از وضعیت امروز این سازمان سراغ داریم، نمیگنجد. من کارگردان مستند مورد مناقشه را نمیشناسم؛ اما اگر ایشان اهل منطق و نقد و تحلیل است، امیدوارم درس گرفته باشد و این تجربه باعث شده باشد که دیگر برای ادا شدن حق مطلب در مورد اثرش، دل به رفتار مناسبی از سوی صدا و سیما نبندد. شاید بعضیها بپرسند که پس نهادهای نظارتی در این میان چه میکنند؟ مثلا مجلس یا شورای نظارت بر صدا و سیما. راستش من امیدی به هیچکدام از اینها ندارم. به صراحت میگویم که مجلس زورش به صداوسیما نمیرسد. شورای نظارت بر صدا و سیما که متشکل از نمایندگان سه قوه است هم همینطور. نهایتش این است که تذکری بدهند و لاغیر. بنابراین به شخصه تا اطلاع ثانوی تنها راه رهایی از گزند رفتارهای این سازمان را دوری جستن از آن و ندیدن و نشنیدن برنامههایش میدانم.
سیدمحمد بهشتی در روزنامه اعتماد نوشت: برای من عجیبتر از این کار صدا و سیما، توقعی است که بعضیها از تلویزیون دارند. به نظر من اگر رفتاری غیر از این در قبال مقولات و مسائل فرهنگی از تلویزیون ببینیم، عجیب است. کسانی که میپرسند چرا تلویزیون چنین رفتاری کرده و فیلم را تا حد تحریف حرفش در مورد مرحوم شاملو ممیزی کرده، به نظرم آگاهی چندانی از وضعیت سازمان صدا و سیما و سیاستهای آن ندارند.
حالا پرسش من این است: کسانی که این رفتار تلویزیون برایشان محل سوال است، چطور طی اینهمه سال متوجه سیاستها و عملکرد این سازمان نشدند و هنوز از چنین رفتارهایی تعجب میکنند؟
با اینکه دوست ندارم با لحن تهی از امیدواری در مورد تلویزیون حرف بزنم اما به این پرسش که با چنین تلویزیونی چه باید کرد، پاسخی ندارم جز توصیه به ندیدن برنامههای آن. به نظر من تنها راه خلاص شدن از گزند تلویزیون ایران، ندیدن برنامههای آن است. سالهاست از هر طیف، جناح و صنفی که بخواهید به صدا و سیما انتقاد میشود و «آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.»
صدا و سیما دچار ساختاری شده است که در آن مخاطب و کارفرما یکی تلقی شدهاند. ما سالهای متمادی است که از رسانه ملی محروم هستیم. مواضعی که صدا و سیما در هر حوزهای اعم از سیاست، فرهنگ، اقتصاد، مسائل اجتماعی و ... در تمام این سالها از خود نشان داده، مواضعی کاملا جانبدارانه بوده است. منظور از جانبداری این نیست که صدا و سیما علیه امریکا، اسراییل و... بوده؛ منظور این است که علیه همهچیز بوده جز خودش. حتی من میتوانم بگویم که صدا و سیما علیه نظام و دولت هم عمل میکند و این را با مصداقهای زیادی میتوان تحلیل و اثبات کرد.
غیر از اقلیت کوچکی که «خودی» محسوب میشوند و از اشرافیتی «کاستی» برخوردارند، مابقی مدام در معرض اتهام، دروغ و دغل، نفرتپراکنی یا نگاه تحقیرآمیز و از بالا به پایین صدا و سیما هستند. طبعا مرحوم شاملو هم مانند هر هنرمند و نویسنده یا هر انسانی جای نقد دارد اما با وضعیتی که در صدا و سیما میبینیم و شناختی که از سیاستها و تواناییهای آن داریم، صراحتا میگویم که این سازمان شایستگی لازم را برای «نقد» ندارد؛ یعنی در مقامی نیست که بتواند نسبت به کسی نقد داشته باشد.
به هر حال نقد هم ملزومات و ملاحظات خودش را دارد و این ملزومات و ملاحظات به هیچ رو در مختصاتی که از وضعیت امروز این سازمان سراغ داریم، نمیگنجد. من کارگردان مستند مورد مناقشه را نمیشناسم؛ اما اگر ایشان اهل منطق و نقد و تحلیل است، امیدوارم درس گرفته باشد و این تجربه باعث شده باشد که دیگر برای ادا شدن حق مطلب در مورد اثرش، دل به رفتار مناسبی از سوی صدا و سیما نبندد. شاید بعضیها بپرسند که پس نهادهای نظارتی در این میان چه میکنند؟ مثلا مجلس یا شورای نظارت بر صدا و سیما. راستش من امیدی به هیچکدام از اینها ندارم. به صراحت میگویم که مجلس زورش به صداوسیما نمیرسد. شورای نظارت بر صدا و سیما که متشکل از نمایندگان سه قوه است هم همینطور. نهایتش این است که تذکری بدهند و لاغیر. بنابراین به شخصه تا اطلاع ثانوی تنها راه رهایی از گزند رفتارهای این سازمان را دوری جستن از آن و ندیدن و نشنیدن برنامههایش میدانم.
مخاطبان گرامی : به شما عزیزان پيشنهاد مى كنيم "مطالب پیشنهادی" زير را هم مطالعه كنيد:
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.