- استاندار سمنان انتخاب شد: محمد جواد کولیوند کیست!؟
- با این قانون، دختر سردار سلیمانی هم نمی تواند پست بگیرد!
- دادگاه رسیدگی به پرونده چای دبش برگزار شد: اتهامات مقام ارشد دو وزارتخانه دولت رئیسی طرح شد
- 8 نکته درباره سخنان جدید لاریجانی / منتظر " برجام ترامپی " باشیم؟
- نماینده مجلس: بسیجیان بختیاری برای ورود به منزل نتانیاهو و گالانت و بازداشت آنها اعلام آمادگی کردند (ویدئو)
- پس از ۲ سال وقفه در مذاکرات هسته ای؛ ژنو، میزبان هیات های مذاکره کننده ایران و اروپا
- زیدآبادی خطاب به رسایی: عضو تیم مذاکرات بشو تا کسی هم تو را «مای شیخ حمید» صدا بزند!
- اجرای سرود سلام فرمانده توسط جنگ زدگان لبنانی در محفل قرآنی زینبیه دمشق (ویدئو)
- رسایی: فضائلی سخنگوی دفتر رهبری نیست/ قالیباف: صحبتهای او در مورد نقل قول از رهبری مورد تائید است
درخواست متفاوت یک فرمانده ارتشی از توپخانه خودی
این فرمانده پس از صعود به ارتفاعات و مشاهده صحنه، برای قطع درگیری و اجرای ضد کمین، از عناصر جلودار ستون درخواست آتش کرد. در خواست وی توسط توپخانه لشکر، پاسخ داده شد
این فرمانده پس از صعود به ارتفاعات و مشاهده صحنه، برای قطع درگیری و اجرای ضد کمین، از عناصر جلودار ستون درخواست آتش کرد. در خواست وی توسط توپخانه لشکر، پاسخ داده شد
به گزارش ایسنا، «ایرج نصرتزاد» در مرداد ماه سال ۱۳۱۲ متولد شد. پدرش از کارمندان شهربانی و مادرش خانهدار بود. ایرج از همان کودکی، هوش و استعداد خوبی داشت و در پنج سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان عسجدی آغاز کرد. سه سال دوره متوسطه را در دبیرستان شاهپور (شهید بهشتی کنونی) گذراند و سپس وارد دبیرستان نظام رشت شد.
در سال ۱۳۳۲ با ورود به دانشکده افسری مرحله دیگری از زندگیاش را آغاز کرد. او پس از گذراندن دانشکده افسری، خدمت نظامی خود را در استان فارس و شهر کازرون آغاز کرد. مدتی بعد به شیراز منتقل شد و در «تیپ ۵۵ هوابرد» خدمتش را ادامه داد. در آن تیپ از فرماندهی گروهان تا فرماندهی گردانی مسؤولیت داشت و همانجا موفق به اخذ گواهی نامه استادی در رشته چتربازی و دوره رِنجر شد. سپس به آلمان اعزام شد تا برخی فنون عالی نظامی را در آنجا آموزش ببیند.
نصرتزاد در ایام پیروزی انقلاب اسلامی و چند ماه پس از آن در ستاد نیروی زمینی مشغول به کار شد. پس از آن که عوامل تجزیه طلب بیگانه، کردستان را آماج فعالیتها و اهداف شوم خود قرار دادند، او از جمله نیروهای فداکار و شجاع نیروی زمینی بود که داوطلب مبارزه با ضد انقلاب شد.
وی در تاریخ ۱۳۵۸/۱۰/۸ با انتصاب به فرماندهی تیپ یکم لشکر ۲۸ به کردستان اعزام شد و در پادگان سنندج، خدمت خود را آغاز کرد. او در ابتدای ورودش به لشکر، به سازماندهی دوباره تیپ یکم پرداخت و رعایت اصول نظامی، سلسله مراتب، حفظ انضباط و انسجام به واحدهای نظامی را در دستور کار خود قرار داد.
در فروردین ماه سال ۱۳۵۹ نصرت زاد که برای نظارت بر اعزام ستون، به سوی سه راهی سنندج سقزسدقشلاق حرکت کرده بود، از کمین و درگیری ضد انقلاب با نیروهای خودی در یکی از روستاهای منطقه مطلع شد. او بلافاصله با نیروهایی از گردان ۱۱۶ برای تأمین ارتفاعات مشرف بر روستای مذکور حرکت کرد.
این فرمانده پس از صعود به ارتفاعات و مشاهده صحنه، برای قطع درگیری و اجرای ضد کمین، از عناصر جلودار ستون درخواست آتش کرد. در خواست وی توسط توپخانه لشکر، پاسخ داده شد. ضد انقلاب که موقعیت خود را در خطر دید و همچنین متوجه شد نیروهایی از ارتش، ارتفاعات مشرف بر منطقه درگیری را در اختیار دارند، عدهای را مأمور کرد با صعود به ارتفاعات مزبور و محاصره نیروهای ارتش، مانع دیده بانی آنها شوند. طولی نکشید که ضد انقلاب، نیروهای ارتش به فرماندهی سرهنگ نصرت زاد را محاصره و هر لحظه، حلقه محاصره را تنگ تر کردند.
سرهنگ نصرت زاد که زخمی شده بود، وضعیت خود را با بی سیم به لشکر مخابره کرد. این نظامی فداکار درخواست اجرای آتش برای محل استقرار شخصی خود کرد تا بدین وسیله در آخرین لحظات هم باعث نابودی بیشتر ضد انقلاب شود.
سرانجام همراهان شجاعش، به دست مزدوران به شرف شهادت نائل آمدند، در حالی که در آخرین پیام خود که با بی سیم به مرکز لشکر مخابره کرده چنین گفته است: «من سرهنگ ستاد، ایرج نصرت زاد، به علت زخمی شدن و جراحات وارده در آخرین لحظات عمر سربازی خویش نکاتی را برای همرزمان بازگو میکنم: جانم فدای ایران، درود بر رهبر انقلاب، زنده باد فرماندهان گردان تیپ یک.»
به گزارش ایسنا، «ایرج نصرتزاد» در مرداد ماه سال ۱۳۱۲ متولد شد. پدرش از کارمندان شهربانی و مادرش خانهدار بود. ایرج از همان کودکی، هوش و استعداد خوبی داشت و در پنج سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان عسجدی آغاز کرد. سه سال دوره متوسطه را در دبیرستان شاهپور (شهید بهشتی کنونی) گذراند و سپس وارد دبیرستان نظام رشت شد.
در سال ۱۳۳۲ با ورود به دانشکده افسری مرحله دیگری از زندگیاش را آغاز کرد. او پس از گذراندن دانشکده افسری، خدمت نظامی خود را در استان فارس و شهر کازرون آغاز کرد. مدتی بعد به شیراز منتقل شد و در «تیپ ۵۵ هوابرد» خدمتش را ادامه داد. در آن تیپ از فرماندهی گروهان تا فرماندهی گردانی مسؤولیت داشت و همانجا موفق به اخذ گواهی نامه استادی در رشته چتربازی و دوره رِنجر شد. سپس به آلمان اعزام شد تا برخی فنون عالی نظامی را در آنجا آموزش ببیند.
نصرتزاد در ایام پیروزی انقلاب اسلامی و چند ماه پس از آن در ستاد نیروی زمینی مشغول به کار شد. پس از آن که عوامل تجزیه طلب بیگانه، کردستان را آماج فعالیتها و اهداف شوم خود قرار دادند، او از جمله نیروهای فداکار و شجاع نیروی زمینی بود که داوطلب مبارزه با ضد انقلاب شد.
وی در تاریخ ۱۳۵۸/۱۰/۸ با انتصاب به فرماندهی تیپ یکم لشکر ۲۸ به کردستان اعزام شد و در پادگان سنندج، خدمت خود را آغاز کرد. او در ابتدای ورودش به لشکر، به سازماندهی دوباره تیپ یکم پرداخت و رعایت اصول نظامی، سلسله مراتب، حفظ انضباط و انسجام به واحدهای نظامی را در دستور کار خود قرار داد.
در فروردین ماه سال ۱۳۵۹ نصرت زاد که برای نظارت بر اعزام ستون، به سوی سه راهی سنندج سقزسدقشلاق حرکت کرده بود، از کمین و درگیری ضد انقلاب با نیروهای خودی در یکی از روستاهای منطقه مطلع شد. او بلافاصله با نیروهایی از گردان ۱۱۶ برای تأمین ارتفاعات مشرف بر روستای مذکور حرکت کرد.
این فرمانده پس از صعود به ارتفاعات و مشاهده صحنه، برای قطع درگیری و اجرای ضد کمین، از عناصر جلودار ستون درخواست آتش کرد. در خواست وی توسط توپخانه لشکر، پاسخ داده شد. ضد انقلاب که موقعیت خود را در خطر دید و همچنین متوجه شد نیروهایی از ارتش، ارتفاعات مشرف بر منطقه درگیری را در اختیار دارند، عدهای را مأمور کرد با صعود به ارتفاعات مزبور و محاصره نیروهای ارتش، مانع دیده بانی آنها شوند. طولی نکشید که ضد انقلاب، نیروهای ارتش به فرماندهی سرهنگ نصرت زاد را محاصره و هر لحظه، حلقه محاصره را تنگ تر کردند.
سرهنگ نصرت زاد که زخمی شده بود، وضعیت خود را با بی سیم به لشکر مخابره کرد. این نظامی فداکار درخواست اجرای آتش برای محل استقرار شخصی خود کرد تا بدین وسیله در آخرین لحظات هم باعث نابودی بیشتر ضد انقلاب شود.
سرانجام همراهان شجاعش، به دست مزدوران به شرف شهادت نائل آمدند، در حالی که در آخرین پیام خود که با بی سیم به مرکز لشکر مخابره کرده چنین گفته است: «من سرهنگ ستاد، ایرج نصرت زاد، به علت زخمی شدن و جراحات وارده در آخرین لحظات عمر سربازی خویش نکاتی را برای همرزمان بازگو میکنم: جانم فدای ایران، درود بر رهبر انقلاب، زنده باد فرماندهان گردان تیپ یک.»
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.