- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
روایتی از کشته شدن «داماد صدام» در عملیات باز پس گیری مهران
«صدام معتقد بود ما مهران را نمیتوانیم پس بگیریم برای همین داماد خودش را به آنجا فرستاد، فرماندهی تیپ را به او داد و فکرش را هم نمیکرد که به دست رزمندگان ما به هلاکت برسد».
«صدام معتقد بود ما مهران را نمیتوانیم پس بگیریم برای همین داماد خودش را به آنجا فرستاد، فرماندهی تیپ را به او داد و فکرش را هم نمیکرد که به دست رزمندگان ما به هلاکت برسد».
به گزارش ایرنا، سردار یزدی از جمله فرماندهانی است که خاطراتش درباره دفاع مقدس را با حس و حال خاصی روایت میکند؛ این فرمانده دوران دفاع مقدس که اینک مسئولیت سپاه محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ را دارد در مناطق غرب کشور از اوایل جنگ حضور داشته است.
او میگوید: جوانان ما باید بدانند و بیاموزند که برای رسیدن به اهدافشان باید ایستادگی کنند. حتما جوانان ما در این دوره دیدهاند که ما مورد تحریم، محاسبه یا بیمهری قرار گرفتهایم ولی این ایستادگی هم این اقدامات را نقش بر آب کرده و اجازه نداده است دشمنان، کشور و عزت مردم را از ما بگیرند.
میگوید: دشمن از سوی ابرقدرتها بهخصوص شوروی سابق، آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان و دیگر کشورها حمایت میشد، سلاحها و هواپیماهای پیشرفته و شیمیایی در اختیارش میگذاشتند؛این کشورها و رژیم صهیونیستی عکس و نقشه های هوایی و نیز طرح های عملیاتی را به صدام هدیه داده بودند تا علیه ما به کار گیرد و صدام حسین مغرورانه فکر میکرد میتواند ظرف یک هفته انقلاب ما را از پا درآورد و به تهران برسد، غافل از اینکه طی هشت سال در باتلاقی که خودش ایجاد کرده بود ماند.
وقتی داماد صدام در مهران از پا درآمد
سردار یزدی میافزاید: شهرهای بزرگی مثل خرمشهر، نفتشهر، هویزه، سوسنگرد، سومار، بُستان و امثال آنها در روزهای اول جنگ به تصرف دشمن درآمد ولی بهسرعت باز پسگیری آنها از دست دشمن شروع شد؛ ما در باز پسگیری مهران حضور داشتیم، جایی که صدام حسین داماد خودش را به عنوان فرمانده تیپ در آنجا مستقر کرد برای اینکه معتقد بود مهران را نمیتوانیم پس بگیریم ولی دامادش همانجا به دست بچه های ما به هلاکت رسید و بحمدالله مهران از تصرف دشمن خارج شد.
«در عملیات آزادسازی خرمشهر نیز که آن روزها به خونین شهر تبدیل شده بود، همه رزمندگان ما با هم متعهد شدند تا خونین شهر را دوباره خرمشهر کنند. آن روز ما در دهم اردیبهشت سال ۶۱ عملیات آزاد سازی خرمشهر را آغاز کردیم و پس از نبردی بسیار سنگین در سوم خرداد به دامان کشور اسلامی برگشت. برای آزاد سازی خرمشهر شهدای زیادی را تقدیم کردیم و دشمن ددمنشانه شهر و رزمندگان را بمباران کرد ولی به حمدالله شهر آزاد شد و ما در آن عملیات حدود ۱۹ هزار اسیر از عراقیها گرفتیم. در ادبیات نظامی ۱۹ هزار اسیر معنی بسیار شفافی دارد».
آتشبس و نقشه شومی که نقش بر آب شد
سردار یزدی با اشاره به تلاش رژیم بعثی برای اجرای نقشه آتش بس ادامه میدهد: دشمن آمده بود آنجا (خرمشهر) بماند و حرکت بعدی خودش را شروع کند؛ گفته بود اگر خرمشهر را از من پس گرفتید کلید بصره را به شما میدهم ولی رزمندگان ما با ازخودگذشتگی، اتکا به خدا و پیروی از امام و با عشق به مردم توانستند خرمشهر را پس بگیرند؛ شهرهای دیگر را هم با همین روحیه یکی پس از دیگری از دشمن پس گرفتند ولی دشمن یک اقدام تحریکآمیز انجام داده بود و آن، این بود که در محل های استراتژیک در ارتفاعات و تپه های مهم مستقر شده بود.
«دشمن، توپخانهها و موشکهای خود را مستقر کرده بود و ما نمیتوانستیم به ندای آتشبس دشمن اعتماد کنیم؛ آنها میخواستند ما آتشبس را بپذیریم تا کشور ما را مثل برخی دیگر کشورها در جهان سالها گرفتار یک آتشبس غیرواقعی کند. آنها میخواستند ما را مثل سوریه و رژیمصهیونیستی وارد آتش بس کند که کشور ما روز به روز ضعیفتر شود تا باز اقدام خودشان را عملی کنند».
وی میافزاید: آنچه دشمن میگفت دروغ و نقشهای بود که درست کرده بود تا ما را متوقف کند. آنها هنوز زمینهای زیادی و چند شهر ما را از جمله سومار و بخشی از قصرشیرین در اختیار داشتند که دم از آتشبس میزدند. توپهایشان هنوز به سمت ما بود، لشکرهایشان در مرز استقرار داشت و جایی بودند که میتوانستند هروقت اراده کنند شهرهای ما را زیر آتش بگیرند اما دم از آتشبس هم میزدند.
سپاه محمد و اقدامات متوسلیان
سردار یزدی در ادامه با اشاره به نقش حاج احمد متوسلیان در آزادسازی مناطق اشغال شده و کمک به مردم مناطق غربی کشور میگوید: روزهای ابتدایی جنگ حاج احمد متوسلیان در غرب کشور و مریوان بود؛ ما هم اوایل سال ۶۰ در مریوان بودیم و در عملیات آزادسازی بخشی از ارتفاعات مشرف به مریوان شرکت داشتیم. یکی از افتخارات بزرگ سپاه تهران حضور نیروهایی مثل حاج احمد بود. در مریوان حضور وی معنوی و برادرانه بود، مردم کُرد در آنجا عاشق حاج احمد بودند، ایشان علاوه بر اینکه جلو حرکت عراقیها را گرفته و ارتفاعات مشرف به شهر را آزاد کرده بود برای محرومیت زدایی، کمک به کسانی که در مریوان تحت بمباران یا محل اصابت توپ و خمپاره بودند نیز فعالیت های زیادی میکرد. مردم حاج احمد را علاوه بر فرماندهی سپاه یک برادر و یک دوست میدانستند.
«روزی حاج احمد میخواست به سمت جنوب بیاید برای آزادسازی دشت عباس، مردم کُرد گریه میکردند و ناراحت بودند. در جنوب از زمانی که شهید همت در دوکوهه، کسانی که در اندیمشک و دزفول بودند و مردمی که در مسیر دهلران حضور داشتند معمولا" میدیدند که چگونه رزمندگان ما مثل شهید همت و سایر فرماندهان با آنها رابطه برادرانه دارند و از خانه و کاشانه خود کیلومترها دور شدهاند تا از آنان دفاع کنند».
حاج احمد متوسلیان متولد ١۵ فروردین ۱۳۳۲ در تهران فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله در دوران دفاع مقدس بود؛ وی یکی از ربودهشدگان ایران در لبنان در سال ۱۳۶۱ است.
به گزارش ایرنا، سردار یزدی از جمله فرماندهانی است که خاطراتش درباره دفاع مقدس را با حس و حال خاصی روایت میکند؛ این فرمانده دوران دفاع مقدس که اینک مسئولیت سپاه محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ را دارد در مناطق غرب کشور از اوایل جنگ حضور داشته است.
او میگوید: جوانان ما باید بدانند و بیاموزند که برای رسیدن به اهدافشان باید ایستادگی کنند. حتما جوانان ما در این دوره دیدهاند که ما مورد تحریم، محاسبه یا بیمهری قرار گرفتهایم ولی این ایستادگی هم این اقدامات را نقش بر آب کرده و اجازه نداده است دشمنان، کشور و عزت مردم را از ما بگیرند.
میگوید: دشمن از سوی ابرقدرتها بهخصوص شوروی سابق، آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان و دیگر کشورها حمایت میشد، سلاحها و هواپیماهای پیشرفته و شیمیایی در اختیارش میگذاشتند؛این کشورها و رژیم صهیونیستی عکس و نقشه های هوایی و نیز طرح های عملیاتی را به صدام هدیه داده بودند تا علیه ما به کار گیرد و صدام حسین مغرورانه فکر میکرد میتواند ظرف یک هفته انقلاب ما را از پا درآورد و به تهران برسد، غافل از اینکه طی هشت سال در باتلاقی که خودش ایجاد کرده بود ماند.
وقتی داماد صدام در مهران از پا درآمد
سردار یزدی میافزاید: شهرهای بزرگی مثل خرمشهر، نفتشهر، هویزه، سوسنگرد، سومار، بُستان و امثال آنها در روزهای اول جنگ به تصرف دشمن درآمد ولی بهسرعت باز پسگیری آنها از دست دشمن شروع شد؛ ما در باز پسگیری مهران حضور داشتیم، جایی که صدام حسین داماد خودش را به عنوان فرمانده تیپ در آنجا مستقر کرد برای اینکه معتقد بود مهران را نمیتوانیم پس بگیریم ولی دامادش همانجا به دست بچه های ما به هلاکت رسید و بحمدالله مهران از تصرف دشمن خارج شد.
«در عملیات آزادسازی خرمشهر نیز که آن روزها به خونین شهر تبدیل شده بود، همه رزمندگان ما با هم متعهد شدند تا خونین شهر را دوباره خرمشهر کنند. آن روز ما در دهم اردیبهشت سال ۶۱ عملیات آزاد سازی خرمشهر را آغاز کردیم و پس از نبردی بسیار سنگین در سوم خرداد به دامان کشور اسلامی برگشت. برای آزاد سازی خرمشهر شهدای زیادی را تقدیم کردیم و دشمن ددمنشانه شهر و رزمندگان را بمباران کرد ولی به حمدالله شهر آزاد شد و ما در آن عملیات حدود ۱۹ هزار اسیر از عراقیها گرفتیم. در ادبیات نظامی ۱۹ هزار اسیر معنی بسیار شفافی دارد».
آتشبس و نقشه شومی که نقش بر آب شد
سردار یزدی با اشاره به تلاش رژیم بعثی برای اجرای نقشه آتش بس ادامه میدهد: دشمن آمده بود آنجا (خرمشهر) بماند و حرکت بعدی خودش را شروع کند؛ گفته بود اگر خرمشهر را از من پس گرفتید کلید بصره را به شما میدهم ولی رزمندگان ما با ازخودگذشتگی، اتکا به خدا و پیروی از امام و با عشق به مردم توانستند خرمشهر را پس بگیرند؛ شهرهای دیگر را هم با همین روحیه یکی پس از دیگری از دشمن پس گرفتند ولی دشمن یک اقدام تحریکآمیز انجام داده بود و آن، این بود که در محل های استراتژیک در ارتفاعات و تپه های مهم مستقر شده بود.
«دشمن، توپخانهها و موشکهای خود را مستقر کرده بود و ما نمیتوانستیم به ندای آتشبس دشمن اعتماد کنیم؛ آنها میخواستند ما آتشبس را بپذیریم تا کشور ما را مثل برخی دیگر کشورها در جهان سالها گرفتار یک آتشبس غیرواقعی کند. آنها میخواستند ما را مثل سوریه و رژیمصهیونیستی وارد آتش بس کند که کشور ما روز به روز ضعیفتر شود تا باز اقدام خودشان را عملی کنند».
وی میافزاید: آنچه دشمن میگفت دروغ و نقشهای بود که درست کرده بود تا ما را متوقف کند. آنها هنوز زمینهای زیادی و چند شهر ما را از جمله سومار و بخشی از قصرشیرین در اختیار داشتند که دم از آتشبس میزدند. توپهایشان هنوز به سمت ما بود، لشکرهایشان در مرز استقرار داشت و جایی بودند که میتوانستند هروقت اراده کنند شهرهای ما را زیر آتش بگیرند اما دم از آتشبس هم میزدند.
سپاه محمد و اقدامات متوسلیان
سردار یزدی در ادامه با اشاره به نقش حاج احمد متوسلیان در آزادسازی مناطق اشغال شده و کمک به مردم مناطق غربی کشور میگوید: روزهای ابتدایی جنگ حاج احمد متوسلیان در غرب کشور و مریوان بود؛ ما هم اوایل سال ۶۰ در مریوان بودیم و در عملیات آزادسازی بخشی از ارتفاعات مشرف به مریوان شرکت داشتیم. یکی از افتخارات بزرگ سپاه تهران حضور نیروهایی مثل حاج احمد بود. در مریوان حضور وی معنوی و برادرانه بود، مردم کُرد در آنجا عاشق حاج احمد بودند، ایشان علاوه بر اینکه جلو حرکت عراقیها را گرفته و ارتفاعات مشرف به شهر را آزاد کرده بود برای محرومیت زدایی، کمک به کسانی که در مریوان تحت بمباران یا محل اصابت توپ و خمپاره بودند نیز فعالیت های زیادی میکرد. مردم حاج احمد را علاوه بر فرماندهی سپاه یک برادر و یک دوست میدانستند.
«روزی حاج احمد میخواست به سمت جنوب بیاید برای آزادسازی دشت عباس، مردم کُرد گریه میکردند و ناراحت بودند. در جنوب از زمانی که شهید همت در دوکوهه، کسانی که در اندیمشک و دزفول بودند و مردمی که در مسیر دهلران حضور داشتند معمولا" میدیدند که چگونه رزمندگان ما مثل شهید همت و سایر فرماندهان با آنها رابطه برادرانه دارند و از خانه و کاشانه خود کیلومترها دور شدهاند تا از آنان دفاع کنند».
حاج احمد متوسلیان متولد ١۵ فروردین ۱۳۳۲ در تهران فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله در دوران دفاع مقدس بود؛ وی یکی از ربودهشدگان ایران در لبنان در سال ۱۳۶۱ است.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.