- سرقت مبالغ کمک به لبنان توسط طلبه ای بنام شمقدری صحت دارد!؟
- مراسم تشییع حجت الاسلام شوشتری وزیر دادگستری هاشمی و خاتمی (عکس)
- ارشدترین شخصیت نظامی حزب الله ترور شد: محمد ابوحیدر کیست؟
- فرماندار بندرانزلی بخاطر این حرف عزل شد
- همسر معاون شهردار تهران و همدستش به قصاص محکوم شدند
- آخرین اخبار از وضعیت اعتراضات معلمان به گزینش / ملاکهای ارزیابی: شرکت در نماز جمعه، راهپیمایی ها، داشتن دوستان مناسب و…
- حسن روحانی: آقای خاتمی را زیر بالم گرفتم و او را بردم به بالا، به آسمان!
- مهدی زندیه وکیلی استاندار مرکزی تصادف کرد
- حجم ویرانی حمله اسرائیل به محله البساطه بیروت با بمب های سنگرشکن: نعیم قاسم ترور شده یا طلال حمیه!؟ (ویدئو)
- جزئیاتی از توافق احتمالی لبنان و اسرائیل
دست بالای اصولگرایان در انتخابات یا اعتماد مردم به اصلاحطلبان؟
در میزگرد انتخابات مجلس شورای اسلامی و جریانهای سیاسی که با حضور محمد مهاجری فعال رسانهای اصولگرا و حجت الاسلام والمسلمین محسن رهامی فعال سیاسی اصلاحطلب برگزار شد، وضعیت جریانهای سیاسی در ماههای منتهی به برگزاری انتخابات بررسی شد.
در میزگرد انتخابات مجلس شورای اسلامی و جریانهای سیاسی که با حضور محمد مهاجری فعال رسانهای اصولگرا و حجت الاسلام والمسلمین محسن رهامی فعال سیاسی اصلاحطلب برگزار شد، وضعیت جریانهای سیاسی در ماههای منتهی به برگزاری انتخابات بررسی شد.
به گزارش ایسنا، مهاجری در جریان این میزگرد اشاره کرد که بعید است اصولگرایان به اجماع برسند ولی آنها در انتخابات دست بالا را دارند. این فعال رسانهای اصولگرا معتقد است که دیدگاههای مختلف اصلاحطلبان درباره انتخابات یک جنگ زرگری است و آنها در انتخابات شرکت خواهند کرد.
رهامی نیز اظهار کرد که مردم به اصلاحطلبان اعتماد دارند و این جریان به اجماع خواهد رسید. وی تصریح می کند که تحریم انتخابات با اصول اصلاح طلبی منافات دارد اما ارائه لیست در سراسر کشور لوازم و مقدماتی میخواهد یعنی اگر ما نامزد تایید صلاحیت شده به تعداد لازم نداشته باشیم، نمیتوانیم لیست بدهیم.
در این میزگرد دلایل فعالیت کم جریانهای سیاسی برای انتخابات، دلایل افول جایگاه مجلس، امکان ظهور جریان پوپولیستی، رویکرد اصلاحطلبان نسبت به انتخابات، نقش شورای نگهبان در شکلگیری مجلس، عوامل تشویق مردم برای مشارکت در انتخابات و تفاوت مشارکت در تهران و شهرستانها بررسی شد.
متن کامل میزگرد انتخابات و جریانهای سیاسی با حضور محمد مهاجری و محسن رهامی به شرح زیر است:
حدود پنج ماه تا برگزاری انتخابات یازدهیمن دوره مجلس شورای اسلامی باقی مانده است اما به نظر میرسد که اصولگرایان و اصلاحطلبان مانند دورههای قبلی انتخابات فعال نیستند. تحلیل شما از فعالیت انتخاباتی جریان اصلاحطلب و اصولگرا چیست و آیا میزان فعالیت این دو جناح تناسبی با زمان باقی مانده تا انتخابات دارد؟
رهامی-فعالیت اصلاحطلبان برای انتخابات این دوره نسبت به دورههای گذشته و حتی انتخابات مجلس دهم کمتر است. ما فعالیتهای انتخاباتی خود را در دورههای گذشته زودتر آغاز کرده بودیم. سفرهای استانی و انتخاباتی در فاصله انتخابات 92 تا 94 تعطیل نشده بود اما حالا که پنج ماه بیشتر تا انتخابات نمانده است، شور و شوقی برای انتخابات مشاهده نمیشود و فضای انتخابات سرد بوده و حتی با قدری بیتفاوتی مواجه است و مشخص نیست این سردی تا چه زمانی ادامه پیدا میکند و آیا حرکت و امید جدیدی از سوی دولت یا مجموعه نظام برای از بین بردن این فضا انجام می شود یا خیر.
مهاجری- ویژگی یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی این است که تقریبا هر دو جریان سیاسی به شدت متشتت هستند. در میان اصولگرایان دست کم سه گرایش و در بین اصلاحطلبان سه یا چهار گرایش وجود دارد و احتمال اینکه این گرایشها بتوانند با هم به توافق مبنایی برسند خیلی زیاد نیست گرچه اصلاحطلبان نشان دادهاند در دقیقه نود عملگراتر از اصولگرایان بوده و بنابراین راحتتر از اصولگرایان به لیست مشترک میرسند. این پیشفرض هم برای خود اصولگرایان وجود دارد که نتیجه انتخابات به نفع آنها بوده و مجلس بعدی در اختیار این جریان خواهد بود و آنها دست کم 65 درصد رای برای خود پیشبینی می کنند.
مهاجری: این پیشفرض برای خود اصولگرایان وجود دارد که نتیجه انتخابات به نفع آنها بوده و مجلس بعدی در اختیار این جریان خواهد بود و آنها دست کم 65 درصد رای برای خود پیشبینی میکننداین واقعیت وجود دارد که فضای سیاسی جامعه در حال حاضر خیلی با نشاط نیست اما تفاوت خیلی محسوس و معناداری هم با دورههای قبل انتخابات مجلس ندارد. معمولا فضای جامعه در این فاصله تا انتخابات پرحرارت نیست اما در دورههای قبل احتمال اینکه فضا پرحرارت شود زیاد بود اما در این دوره تا الان به دو دلیل اقبال مردم به انتخابات زیاد نیست. اول مشکلات معیشتی جامعه و دوم ناکامی اصلاحطلبان در تهران و برخی شهرهای بزرگ. گرچه ممکن است که اصلاحطلبان تقصیر را به گردن شورای نگهبان بیندازند و بگویند با تیم اصلی بازی نمیکنیم ولی این دلیل تغییری در شرایط ایجاد شده در ذهن مردم ایجاد نمی کند. من معتقدم که اگر اتفاق خیلی خوبی به لحاظ معیشت مردم و ایجاد شور و نشاط سیاسی بوجود نیاید، نباید خیلی منتظر انتخابات پرشوری باشیم.
باید اشاره هم کرد که معدل مشارکت در انتخابات مجلس در کل کشور بالای پنجاه درصد است اما در شهرهای بزرگ این رقم زیاد نیست و در تهران حتی مشارکت زیر چهل درصد را هم تجربه کردهایم و من بعید نمی دانم همین رقم دوباره در تهران تکرار شود ولی در شهرستانها مشارکت بیشتر از تهران خواهد بود زیرا مردم در شهرستانها نماینده مجلس یعنی قانونگذار و ناظر بر اجرای قانون انتخاب نکرده بلکه تدارکاتچی انتخاب میکنند و در این شرایط هرکسی بهتر بتواند کلنگ پروژههای عمرانی بزند، بیشتر رای می آورد.
آقای مهاجری اشاره کردند که اصلاحطلبان یکی از دلایل ناکامی خود را در نحوه تایید صلاحیت نامزدهای خود توسط شورای نگهبان میدانند. در عمل هم مشاهده کردهایم که اصلاحطلبان سعی در برجستهکردن نقش شورای نگهبان دارند اما نقش واقعی شورای نگهبان در عدم تحقق وعدههای اصلاح طلبان چقدر است؟
مهاجری-به کلی این حرف اصلاحطلبان غلط نیست اما آنها باید پاسخ دهند که به جای این افرادی که انتخاب شدند اگر افراد درجه یک آنها انتخاب میشدند، چه دلیلی وجود دارد که بهتر عمل میکردند؟ عارف که شخصیت درجه یک اصلاحطلب است اما او چه کار توانسته است انجام دهد؟ او حتی در حد برخی نمایندههای اصولگرا که صدایشان در مجلس بلند است، عمل نکرد. حتی اگر شورای نگهبان بعضی نامزدهای اصلاحطلبان را تایید میکرد، بعید میدانم که در شرایط سیاسی سالهای اخیر کاری از دست آنها بر میآمد.
رهامی-وعدههایی که باید محقق شود خیلی ربطی به مجلس ندارد و مربوط به کلیت نظام است. اول باید ببینیم اختیارات مجلس چقدر است مثلا اگر سرنوشت لوایح FATF که مجلس تصویب کرد را بررسی کنیم، به میزان اختیارات مجلس پی میبریم. از سویی تحقق وعده هایی مثل کاهش تورم یا ایجاد شغل که فقط در اختیار مجلس نیست بلکه این مسائل به روابط خارجی کشور، میزان سرمایهگذاری خارجی و بازگشت تحریمها بستگی دارد. مجلس قرار نیست کار مستقل انجام دهد بلکه بخشی از کلیت نظام است . از سوی دیگر من معتقدم جایگاه قانونگذاری مجلس نسبت به دورههای اول و دوم تنزل پیدا کرده است و نهادهای موازی به موازات مجلس عمل و قانونگذاری کرده اند. مثال دیگر درباره شورای عالی انقلاب فرهنگی است که قرار بود به عنوان یک ستاد دانشگاه را سروسامان دهد اما اکنون مثل مجلس قانونگذاری می کند یا اینکه وزیر نمی تواند حتی رئیس سازمان سمت را انتخاب کند. در واقع نهادهای موازی در عدم کارایی دولت و مجلس موثر بوده است.
رهامی: جایگاه قانونگذاری مجلس نسبت به دورههای اول و دوم تنزل پیدا کرده است و نهادهای موازی به موازات مجلس قانونگذاری کردهاند
اما در ارتباط با نقش شورای نگهبان باید اشاره کنم که من خدمت مرحوم آیت الله مومن هم رسیدم و نقش شورای نگهبان در انتخابات مجلس و جایگاه فعلی مجلس دهم را به یادآوری کردم. ما در تهران نزدیک 90 نفر که سابقه نمایندگی مجلس، وزارت، معاون وزیر و استانداری را داشتند را برای انتخابات 94 معرفی کردیم که سابقه محکومیتی و مانع قانونی برای حضور در انتخابات را نداشتند اما به دلیل عدم التزام به اسلام و قانون اساسی ردصلاحیت شدند. من نه سابقه محکومیت کیفری دارم نه مرتکب اختلاس و دزدی شده ام ولی در دوره قبلی در انتخابات مجلس تایید نشدم. بحث من این نیست که اگر مجلس قویتر میشد معجزه می کرد یا نه ولی تفسیر شورای نگهبان از نظارت بر انتخابات منجر به تضعیف شدن مجلس شده است. نبود سیستم حزبی هم در تضعیف مجلس نقش دارد.
با این حال ما می خواستیم دوباره اصلاحطلبان وارد مجلس شوند و رابطه اصلاحطلبان با حاکمیت بهبود یابد. از این نظر، عارف و سایر دوستان موفق شدند. بخشی از ماموریت اصلاح طلبان برای نمایندگان این جریان در مجلس مثل آقای عارف و سایر دوستان بهبود روابط با بدنه حاکمیت بود که این ماموریت موفق شد. مجلس نهم محلی برای تنش و سردادن شعارهای تند بود ولی در مجلس دهم این مسائل تکرار نشد و نمایندگان تندرو به این مجلس راه نیافتند. اصلاحطلبان 65 درصد از رای جامعه را در انتخابات مجلس دهم به بدنه حاکمیت وصل کردند و این مجلس، شکاف اجتماعی که از سال 88 ایجاد شده بود را تا حد زیادی پر کرد.
شما به احتمال استقبال کم جامعه از انتخابات اشاره کردید ولی چه شرایطی باید برای جامعه فراهم شود تا شاهد برگزاری انتخابات مشارکتی و استقبال مردم از انتخابات مجلس باشیم؟ تحقق مطالبات زنان از جمله حضور در ورزشگاهها، پرهیز از صدور احکام سنگین برای فعالان مدنی و رسانهای یا کاهش فشارهای اقتصادی می تواند مردم را برای حضور در انتخابات تشویق کند؟
مهاجری-من معتقدم این مسائلی که در ارتباط با زنان مطرح می شود، برای خود زنان هم خیلی مسائل اصلی نبوده و بیشتر بهانه است. اگر ورود زنان به ورزشگاه آزاد شود بعید می دانم بیشتر از پنج هزار نفر در تهران به ورزشگاه بروند بنابراین اصلی کردن مسائل فرعی به ایجاد نشاط کمک نمی کند.
با این حال ارتقای شان مجلس و بازگرداندن وظایف مجلس به این نهاد برای جذب مشارکت اهمیت زیادی دارد. الان کمیتهای در مجمع تشخیص مصلحت نظام تشکیل شده است که ده پانزده نفر عضو این کمیته می توانند فوق قوه قضاییه، مقننه و مجریه تصمیمگیری کنند. این کار اشتباه است اما علت اینکه این نهادها رشد کرده اند این است که مجلس دهم نتوانسته است جایگاه مجلس اول را احیا کند. حضور افراد و چهرههای موثر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به ارتقای جایگاه مجلس کمک می کند. در مجلس اول شاید حداقل صد نماینده موثر وجود داشته است. در مجلس دوم این تعداد به هشتاد نفر رسیده و در مجلس دهم قطعا به زیر ده نفر می رسد. من امسال از افراد معتبری پرسیدهام که آیا میخواهند به مجلس بروند که پاسخ آنها منفی بوده است. من به آنها گفتم اگر وارد انتخابات شوید ممکن است رای بیاورید ولی میگویند مجلس دیگر جایگاهی ندارد که وارد آن شویم. در این شرایط مردمی که رای سیاسی میدهند، وقتی ببینند مجلس جایگاه واقعی خود را ندارد، برای رای دادن ترغیب نخواهند شد. من معتقدم که هرچه سطح نامزدهای انتخابات مجلس را به هر دلیلی از جمله ردصلاحیت، معرفی نکردن توسط جناحهای سیاسی یا نیامدن خود افرادباتجربه و شناخته شده کاهش یابد، در آینده یکی از قوای نظام عملا از حیّز انتفاع خارج شود.
رهامی-برای جذب مشارکت باید تهران و شهرهای بزرگ را از شهرهای کوچک تفکیک کنیم. مسائل قومی و قبیلگی در شهرهای کوچک در مشارکت تاثیر زیادی دارد و اگر تعداد بیشتری نامزد انتخابات تایید صلاحیت شوند، مشارکت هم بیشتر میشود. در شهرستانها خیلی افت حضور نخواهیم داشت و چون مثل دورههای قبل رای اکثریت مطلق هم نیاز نیست، نامزدها تمام توان خود را به صحنه می آورند تا رای کسب کنند و این تلاش به جذب مشارکت کمک می کند.
اما در تهران شرایط متفاوت است. وقتی اصلاحطلبان به شکلی جدی در صحنه انتخابات دوره چهارم شورای شهر نبودند، چمران با 500-400 هزار رای رئیس شورای شهر شد. در دوره پنجم انتخابات شورای شهر تهران که اصلاحطلبان جدی به صحنه آمدند رای چمران به 500 هزار رای رسید ولی رای اصلاحطلبان به 2 میلیون و 400 هزار رسید. این آمار بیان می کند که وقتی اصلاحطلبان به صحنه بیایند، عقبه رای خود و همچنین رای خاکستری را به صحنه میآورند و مشارکت افزایش مییابد.
از سویی حل شدن مسائل خارجی و برجام، افزایش قدرت خرید مردم، فعال شدن کارخانجات و راه اندازی اشتغال می تواند به جلب مشارکت کمک کند هرچند مشکلات اقتصادی در کوتاه مدت و این پنج ماه تا انتخابات کاملا قابل حل شدن نیست. البته اصلاحطلبان منتظر فراهم شدن شرایط برای انتخابات نیستند. ما در حال ترمیم سازوکارهای انتخاباتی خود، گفتمانسازی و برگزاری جلسه با اعضای شورای نگهبان هستیم و تلاش میکنیم سازوکاری که منجر به موفقیت ما در مجلس دهم شد را اصلاح کرده و با آن سازوکار مردم را برای انتخابات یازدهم مجلس پای صندوق رای بیاوریم.
در حال حاضر جایگاه جریانهای سیاسی کشور در افکار عمومی به دلیل محقق نشدن وعدههایشان تا حدودی کاهش پیدا کرده است و شاید دیگر جامعه به نظر بزرگان اصلاحطلبان و اصولگرایان توجه نکنند. آیا در این شرایط امکان ظهور بروز جریانهای یک شبه و شخصیتهای پوپولیستی برای کسب رای فراهم است؟
مهاجری-این اتفاق بسیار بدی است که بزرگان یک جریان اوتوریته خود را از دست بدهند که تا حدودی این اتفاق افتاده است. من در خوشبینانهترین دید معتقدم که تا صد سال آینده حزب فراگیر در ایران تشکیل نمی شود. تا وقتی اصولگرایان چیزی به عنوان تکلیف شرعی در ادبیات سیاسی خود داشته باشند، لحظه آخر براساس تکلیف شرعی خود رای میدهند نه براساس تصمیم جمعی جریان خود. سال 84 افراد معون جریان اصولگرایی به جای آنکه به نامزد معرفی شده از سوی اصولگرایان رای دهند، براساس تکلیف شرعی خود به فرد دیگری رای دادند. در بین اصلاحطلبان هم جنگ بین اندیشه و عمل به نتیجه نرسیده است و این جریان هنوز تعریفی از اصلاحطلبی ارائه نداده است. به نظر من در بین اصلاحطلب هم در کوتاهمدت تحزب جا نمیافتد.
بنابراین در این شرایط من معتقدم که باید به سراغ افراد باعنوان رفت. وقتی در جریان اصلاحات یک نفر می گوید به فلان لیست مورد تایید رای دهید یعنی آنها هم متوجه شدهاند که کار حزبی در کشور ما فعلا جواب نمی دهد. حالا اگر افرادی پیدا شوند که چهرههای اصلی دو جریان را تخریب کنند و بگویند که فلانی رهبر ما نیست و فلانی در جریان ما کاره ای نیست، در واقع سیگنالی به مردم میفرستند که ما با هم متحد نیستیم. مردم هم فکر می کنند اینها که همدیگر را قبول ندارند، بعدا می خواهند برای ما چه کار کنند؟
مهاجری: اگر افرادی پیدا شوند که چهرههای اصلی دو جریان را تخریب کنند و بگویند که فلانی رهبر ما و کاره ای نیست، در واقع سیگنالی به مردم میفرستند که ما با هم متحد نیستیمزمانی که مرحوم مهدوی کنی و عسکراولادی در جریان اصولگرا حرفی می زدند، دست کم هشتاد درصد اصولگرایان روی حرف آنها حرف نمیزدند یا اگر کسی حرف جامعه روحانیت را هم قبول نداشت، بخاطر شیخوخیت و ریشسفیدی جامعه روحانیت، در مقابل آنها نمیایستاد اما از سال 84 به طور مشخص جریان تندوریی در میان اصولگرایان بوجود آمد که وظیفه اصلیاش بیاعتبار کردن چهرههای باعنوان سیاسی اصولگراست. من نمی گویم چهرههای با عنوان اشتباه نمیکنند ولی بین تذکر دادن با تخریب و پرتاب کفش تفاوت وجود دارد. این جریان در انتخابات اخیر هم فعال خواهد بود و جریان اصولگرا هم تا حد زیادی تحت تاثیر فعالیت این جریان خواهد بود. این جریان تا شب انتخابات مساله فساد را به صورت شایعه و دروغ زیاد مطرح و در بیان مقدار فساد بزرگنمایی کرده و هجمهها علیه چهرههای دو جریان خیلی زیاد میشود. در این شرایط پوپولیستهای جریان اصلاح طلب و اصولگرا میتوانند سوار بر موجی شوند که تندروها ایجاد می کنند و وقتی حاکم شوند نه جریان اصلاحطلب حریف آنها خواهد بود نه جریان اصولگرا.
رهامی-فعلا حالتی که جریان پوپولیستی از دل اصلاحات خارج شده و میداندار شود، فراهم نیست. ما یک تشکیلات حزبی- ریشسفیدی را در قالب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و بعد شورای عالی سیاستگذاری ایجاد کرده و برای چندین انتخابات بوسیله این تشکیلات لیست ارائه کردیم. مجمع روحانیون مبارز، مجمع محققین و مدرسین، احزاب سیاسی و چهرههای حقیقی را دعوت کرده و کار تشکیلاتی داریم و این سازوکار که رنگ و بویی از دموکراسی دارد، مانع شده که افرادی از دل جریان اصلاحات خارج شده و علیه این جریان شورش کنند. البته در انتخابات 94 افرادی تحت لوای لیست اصلاحات وارد مجلس دهم شدند. ما در شهرهایی که نامزد نداشتیم، افرادی که نزدیک اصلاحات بودند ولی اصلاحطلب نبودند را در لیست گذاشتیم ولی آنها در مجلس دهم با اصولگرایان، جریان مستقل را تشکیل دادند. آنها جریان سیاسی عقبهداری نبوده و فرصت طلبی کردند.
به نظر من آنچه نگران کننده است آن است که از سال 84 افرادی تحت عنوان دولت مهروز سر کار آمدند که به اصول و مبانی اصولگرایی و اصلاح طلب معتقد نبودند. مفاسد با روی کار آمدن همین جریان بیشتر شد. در فضایی که جریانهای اصیل نتوانند سر کار آمده و میدانداری کنند، افراد و جریانی میداندار میشوند که عقبه سیاسی ندارند. این احتمال وجود دارد که با ردصلاحیت افراد مطرح، پایین آوردن سطح مجلس و ایجاد نهادهای موازی و بالادستی مجلس، صحنه انتخابات از حضور افراد شناخته شده، باتجربه، کاردان، متخصص و سالم خالی شده و زمینه برای میدانداری این افراد بدون عقبه سیاسی فراهم شود. در ادامه همین افراد جریان بیریشه، فرصت طلب و منفعتطلبی را ایجاد می کنند.
اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو دغدغه ردصلاحیت نامزدهای خود را دارند و براساس همین دغدغه راهبردهای مختلفی از جمله مشارکت مشروط، مشارکت بدون قید وشرط و سکوت را مطرح کردهاند. به نظر شما کدام راهبرد به نفع این جریان خواهد بود؟
مهاجری-من معتقدم بین اصلاحطلبان جنگ زرگری رخ داده و عده ای از مشارکت مشروط، عدهای از مشارکت بدون قید وشرط صحبت کرده و برخی هم میگویند اگر نامزدهای ما ردصلاحیت شوند، به انتخابات نمی آییم ولی بیشتر از اینکه این ادعاها واقعی باشد، جنگ زرگری است تا شورای نگهبان یا فضای سیاسی کشور را محک بزنند. حتی تندروهای اصلاحات هم گفتهاند اگر نامزدهای آنها تایید صلاحیت نشوند، به انتخابات نمی آیند، در دورههای گذشته هم این حرفها را زدهاند ولی پای صندوق رای آمدهاند.
با این حال شورای نگهبان میگوید ما کاری نداریم افرادی که نامزد میشوند چه کسی هستند بلکه براساس قانون نظارت استصوابی باید درباره صلاحیت این افراد به قطعیت برسیم. شورای نگهبان میگوید هرکسی هم که تایید نشد، به این معنی نیست که صلاحیت ورود به مجلس ندارد بلکه ما به احراز صلاحیت وی نرسیدیم. اما به نظر من شورای نگهبان در چهل سال گذشته براحتی میتوانست مجلس را متقاعد کند که اینقدر تعداد نامزدهای انتخابات زیاد نباشد. کار سختی نبود. الان مگر در دنیا انتخابات اینگونه برگزار می شود؟ تا ما میگوییم برای نامزدشدن در انتخابات موانع بگذارید، شورای نگهبان می گوید موانعی نباید باشد.
برای افزایش مشارکت در انتخابات شورای نگهبان در تایید صلاحیتها باید شفافتر عمل کند در حالیکه متر شورای نگهبان روشن و واضح نیست. آقای رهامی را بخاطر عدم التزام به اسلام رد صلاحیت میکنند و ممکن است فردی را هم که به صورت ظاهری تقیدی به احکام دین ندارد را بخاطر عدم التزام به اسلام رد کنند. در این حالت در افکار عمومی یک روحانی که سابقه بازداشت و اختلاس ندارد با فردی که تقیدی به دین ندارد، در دو کفه ترازو قرار میگیرند بنابراین متر شورای نگهبان باید برای من معلوم باشد. الان نمیدانم چه باید بکنم که توسط شورای نگهبان تایید شوم. شورای نگهبان میگوید اگر دلیل ردصلاحیت افراد را بگوییم با آبروی آنها بازی می شود که این حرف درستی است اما من از کجا بدانم اگر نامزد شوم چه کاری باید کرده یا نکرده باشم تا تایید صلاحیت شوم؟
شورای نگهبان بالاخره ناگزیر میشود تا متر برای تایید صلاحیت انتخاب کند. وقتی شورای نگهبان میگوید استعلام از قوه قضاییه، نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات برایم کفایت نمیکند، من به عنوان یک شهروند میگویم شورای نگهبان اصلا این نهادهای حاکمیتی را قبول ندارد و من شهروند حق دارم بگویم که شورای نگهبان را قبول ندارم یا نه این حق را ندارم؟ در ضمن اگر قوه قضاییه اشتباهی کرد شما میتوانید اعتراض کنید ولی هیچ نهاد بالادستی شورای نگهبان وجود ندارد که اگر اعتراض داشت به این نهاد مراجعه کند. کدخدایی میگوید در خیلی از کشورهای دنیا نهاد انتخابات نهاد بالادستی است که من این را قبول دارم اما به کدخدایی گفتم اگر به افرادی که برای شورای نگهبان کار میکنند اعتراض کنیم، شما آنها را هم تراز خود میدانید که وی در پاسخ من گفت که ما همه حرف های آنها را قبول نداریم. و من در پاسخ گفتم آنها چه میگویند که شما گوش میدهید یا گوش نمی دهید؟ متر، تقوا سنج و اسلامسنج آنها کجاست؟
من معتقدم این مسائل نه در فضای داغ سیاسی بلکه در محیطهای علمی دوستانه باید حل و فصل شود به هر حال هیچ نهاد سیاسی در ابتدای عمر خود بدون اشکال نیست و این مسائل در نظام جمهوری اسلامی باید در محیطهای علمی مورد بحث قرار گیرد و طرفین هم گوش شنوا داشته باشند. باید آنقدر بحث نظارت استصوابی مورد بررسی قرار گرفته و چکشکاری شود تا در مقطع انتخابات اصلاحطلبان نظارت استصوابی را به عنوان چماق علیه شورای نگهبان استفاده نکنند البته شاید هم به خود حق بدهند که این کار را انجام دهندو در مقابل هم جریان اصولگرا مجبور نشود که بر عملکرد شواری نگهبان ماله بکشد.
رهامی-حرف ما اصلاحطلبان درباره نحوه حضور در انتخابات یکی است ولی با بیان مختلف توضیح داده میشود. کسی از اصلاحطلبان نگفته است ما رای نخواهیم داد. در انتخابات مجلس نهم ما نتوانستیم لیست بدهیم ولی آقای خاتمی در دماوند رای داد. ما انتخابات را تحریم نکرده بلکه همیشه در انتخابات شرکت کرده و رای دادهایم. تحریم انتخابات با اصول اصلاح طلبی منافات دارد اما ارائه لیست در سراسر کشور لوازم و مقدماتی میخواهد یعنی ما اگر نامزد تایید صلاحیت شده به تعداد لازم نداشته باشیم، نمیتوانیم لیست بدهیم. مشارکت مشروط به این معنا است که باید نامزد تایید صلاحیت شده قابل قبول داشته باشیم تا قادر به ارائه لیست باشیم. بحث دیگر این است که در همه حوزهها لیست ارائه نکنیم بلکه در هر حوزهای که نامزد داشته باشیم، لیست ارائه کنیم.
در هر صورت ما از انتخابات کنار نکشیدهایم ولی به هر قیمتی هم لیست نمیدهیم. وقتی در حوزهای نامزد نداشته باشیم مثلا حدادعادل را در لیست خود نمیگذاریم. به هر حال ما باید در حد مجلس دهم نامزد داشته باشیم اما اگر نامزدهای اصلی ما ردصلاحیت شد، ما در خانه می نشینیم و در روز رای گیری، رای می دهیم. در این شرایط نظام نباید انتظار داشته باشد که ما سه میلیون نفر را در تهران پای صندوق بیاوریم چون قادر به این کار نیستیم. ما در هر صورت قهر نمیکنیم یا انتخابات را به حاشیه نمیبریم زیرا فکر می کنیم مردم هنوز به ما اعتماد دارند اما برای اینکه مردم را پای صندوق رای بیاوریم، باید لیست داشته باشیم و دسته جمعی در انتخابات شرکت کنیم.
رهامی: وقتی در حوزهای نامزد نداشته باشیم، حدادعادل را در لیست خود نمیگذاریم. اگر نامزدهای اصلی ما ردصلاحیت شدند، در خانه مینشینیم و در روز رای گیری، رای میدهیمدرباره رویکرد شورای نگهبان در خصوص تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس باشد اشاره کرد که نظارت در قانون تعریف شده است و همه معنای نظارت را متوجه می شوند. اصول حقوقی و مبانی فهم قانون اساسی انحصارا در اختیار شورای نگهبان نیست. حقوق در تخصص و انحصار کسی نیست. شورای نگهبان قوه مستقلی نیست بلکه نهاد نظارتی قوه مقننه و حامی حقوق مردم است است. شورای نگهبان باید از تعدی سایر قوا و نهادهای حکومتی از حقوق مردم جلوگیری کند اما اکنون اینگونه نیست و شورای نگهبان با نپذیرفتن استعلام وزارت اطلاعات، قوه قضاییه و نیروی انتظامی که زیر نظر رهبری هستند، در تضعیف جایگاه مجلس نقش دارد. وقتی این نهادها اعلام کردند فردی محکومیتی که موجب محرومیت از حقوق اجتماعی بشود ندارد، چرا شورای نگهبان نظر آنها را قبول نمیکند؟ شورای نگهبان مدام متر خود را پایین می آورد به گونهای که دانه درشتها نمیتوانند از این متر عبور کنند.
در حال حاضر شورای نگهبان به یک قوه دیگری تبدیل شده و مجلس را با شیوه تایید صلاحیتها تضعیف میکند. شورای نگهبان افراد باتجربه و متخصص که سابقه نمایندگی در مجلس یا وزارت داشته و جمهوری اسلامی سی سال برای آنها هزینه کرده است و به لحاظ قانونی هم منعی برای حضور در مجلس نداشتند را تایید نکرده است و مثلا یک نفر را تایید کرده است که مدیر مدرسه بوده و سابقه فرمانداری هم ندارد. این فرد آدم سالمی است اما آیا میتواند مشکلات کلان کشور که حاصل فشارهای بینالمللی و سیاستهای گذشته است را حل کند؟
از سویی همه اعضای شورای نگهبان هم اصولگرا هستند و این شورا در اختیار این جریان هستند در حالیکه آیا در کل کشور یک حقوقدان خانم یا اصلاحطلب نداریم که بتواند عضو این شورا شود؟ شورای نگهبان صددرصد در اختیار اصولگرایان است.
آقای رهامی شما اشاره کردید که مردم همچنان به جریان اصلاحات اعتماد دارند. پس از آخرین انتخابات برگزار شده، جریان اصلاحات چه کاری برای مردم انجام داده است تا مردم به این جریان اعتماد داشته باشند؟
رهامی-در انتخابات اخیر مجلس، ریاست جمهوری و شورای شهر مردم به ما اعتماد کردند و نفر اول لیست اصلاحطلبان در انتخابات شوراها حدود 2 میلیون و پانصد هزار رای آورد در حالیکه در انتخابات قبلی نفر اول که از اصولگرایان بود چهارصد هزار رای آورد. اینکه عده ای در جریان اعتراضات دی 96 علیه اصلاحطلبان رای دادند نباید مبنای موضع کل جامعه در برابر این جناح باشد زیرا این شعارها توسط عده کمی داده شده بود و فراگیر نبود.
دلیل دیگر اعتماد مردم به اصلاحات این است که جریان قویتر که حرفها و عملکرد بهتری از ما داشته باشد وجود ندارد. عامل سوم این است که انسجام اصلاحطلبان بهتر است و ما حرف بزرگترهای خود را می پذیریم. با علی لاریجانی در قم یا ناطق نوری در مشهد برخورد شد ولی در اصلاحات موردی نداشتیم که به بزرگان خود مهر یا کفش پرتاب کنیم. ما به برخی تصمیمات بزرگترهای خود انتقاد داریم اما آنها را تخریب نمیکنیم بلکه دنبال اصلاح سازوکارها و تصمیمات هستیم. اصولگرایان هنوز به سازوکاری مثل شورای هماهنگی جبهه اصلاحات یا شورای عالی سیاستگذاری نرسیده اند و بین خودشان تشتت دارند البته وضع ما هم خیلی خوب نیست ولی نسبت به اصولگرایان بهتر است. در حال حاضر فردی در تراز مرحوم مهدی کنی یا عسکراولادی در جریان اصولگرا وجود ندارد.
اخیرا هجمهها از تریبونهای رسمی و مذهبی به اصلاحطلبان، مجلس و دولت زیاد شده است. اگر آنها میدانستند که خودمان از صحنه خارج می شویم این سطح از هجمهها انجام نمیدادند و به بهانه دو نماینده که تخلف کردهاند کل مجلس را زیر سوال نمی بردند. در ضمن این دو نماینده ربطی به اصلاحطلبان ندارند. اینها نشان میدهد که در پشت پرده به این نتیجه رسیدهاند که اصلاحطلبان میتوانند به انسجام برسند.
مهاجری-بخشی از جریان اصلاحطلب برای اینکه رای بیاورند، حمله به دولت را آغاز کرده است و من احتمال میدهم جریان اصلاحات هرچه به انتخابات نزدیکتر شود، انتقاد بیشتری از دولت می کنند. به لحاظ عمل سیاسی هم نمیشود خیلی این کار را محکوم کرد به هر حال آنها می خواهند رای بیاورند.
از سویی نقاط ضعف افرادی که در قدرت هستند، بیشتر هویدا می شود و اپوزیسیون راحتتر شعار می دهد و چیزی هم برای از دست دادن ندارند بنابراین اصولگرایان در انتخابات هم به دلیل عملکرد لیست امید و هم عملکرد دولت، دست برتر را دارند. در دعوا هم کسی خیلی کُنه مطالب را نمیگردد. مثلا در قبال انتقاد از دولت بابت که مشکلات معیشتی مردم، مدافعان دولت ممکن است بگویند که این مشکلات به تحریمها مرتبط است و اگر برجام را نمی پذیرفتیم وضع ما خیلی بدتر می شد اما به نظر من جامعه خیلی دنبال تحلیل ریز و دقیق این موضوعات نیست و به این دفاعیات خیلی گوش نمیدهد بنابراین با انتقاداتی که با نزدیک شدن به انتخابات شکل می گیرد، جریان اصولگرا را در موضع برتر قرار می دهد.
حضور احمدی نژاد یا جریانی که او آن را هدایت کند، میتواند برای اصولگرایان و حتی اصلاحطلبان در انتخابات خطری محسوب شود؟
مهاجری-شخص احمدینژاد دیگر برای کشور هیچ خطری ندارد. وی یک شومن سیاسی و عاشق مطرح شدن است. در انتخابات 88 در بالای شهر دیدم چند خانم که تیپ شان نمیخورد حامی احمدی نژاد باشند در حال توزیع پوسترهای او بودند و اصرار داشتند پوستر را بر ماشین من نصب کنند. وقتی از آنها پرسیدم چرا از احمدی نژاد حمایت میکنید جوابی دادند که هنوز در گوش من زنگ می زند. گفتند ندیدید پریشب در مناظره چگونه حال آخوندها را گرفت؟ منظور آنها مناظره احمدی نژاد با کروبی بود. احمدی نژاد از همان موقع دنبال جذب کسانی بود که علاقهای به نظام نداشتند. نمی خواهم بگویم که همه مدافعان او ضدانقلاب هستند ولی او دنبال جذب کسانی است که گرایشی به نظام ندارند.
من معتقدم او اگر هم بتواند جریانی را منسجم کند، آن جریان پوپولیستی خواهد بود. یقین دارم احمدی نژاد مثل من چیزی از موسیقی نمیداند ولی آهنگ مایکل جکسون را منتشر میکند. او متن موسیقی این خواننده را هم نمیفهمد ولی چون عاشق سلبریتی شدن است این کار را می کند. خود احمدی نژاد خطری ندارد اما خطر در تفکری است که دنبال جذب افراد بیهویت یا ضدانقلاب باشد. شورای نگهبان نباید اجازه دهد افراد بیهویت وارد انتخابات شود. با همه انتقادی که ممکن است به شورای نگهبان داشته باشم، معتقدم که اگر شورای نگهبان افراد بیهویت را ردصلاحیت کند، باید به این شورا حق بدهیم.
اصولگرایان و اصلاحطلبان قادر هستند برای انتخابات مجلس به اجماع برسند؟
مهاجری-با وضعیتی که الان از اصولگرایان دیده می شود قطعا نه.
رهامی-تلاش می کنیم به اجماع برسیم و فکر میکنم به اجماع هم برسیم. ما در حال جمع آوری نقدهای جدی اصلاحطلبان به لیستهای انتخاباتی قبلی هستیم. در این پنج ماه تا انتخابات نقدها را بررسی کرده و تلاش میکنیم در تهران و شهرستانها لیست ارائه کنیم به شرطی که لیست قابل قبولی داشته باشیم. بحثی در جریان است که ما سطح نامزدهای خود را برای تایید شورای نگهبان پایین نیاوریم و اگر شواری نگهبان نامزدهای ما را تایید نکرد، لیست ارائه نمی کنیم. در مقابل برخی معتقد هستند برای کنار نرفتن از حاکمیت حتی اگر شده لیست ضعیف هم بدهیم. این بحثها در جریان اصلاحات مطرح است که اگر قرار است سطح نامزدها پایین بیاید، تا چه سطحی باید پایین بیاید و چه متر و معیاری در این زمینه وجود دارد؟ از سویی تلاش هم میکنیم تا جایی که امکان دارد تعامل و ارتباط خود را با شورای نگهبان افزایش دهیم.
به گزارش ایسنا، مهاجری در جریان این میزگرد اشاره کرد که بعید است اصولگرایان به اجماع برسند ولی آنها در انتخابات دست بالا را دارند. این فعال رسانهای اصولگرا معتقد است که دیدگاههای مختلف اصلاحطلبان درباره انتخابات یک جنگ زرگری است و آنها در انتخابات شرکت خواهند کرد.
رهامی نیز اظهار کرد که مردم به اصلاحطلبان اعتماد دارند و این جریان به اجماع خواهد رسید. وی تصریح می کند که تحریم انتخابات با اصول اصلاح طلبی منافات دارد اما ارائه لیست در سراسر کشور لوازم و مقدماتی میخواهد یعنی اگر ما نامزد تایید صلاحیت شده به تعداد لازم نداشته باشیم، نمیتوانیم لیست بدهیم.
در این میزگرد دلایل فعالیت کم جریانهای سیاسی برای انتخابات، دلایل افول جایگاه مجلس، امکان ظهور جریان پوپولیستی، رویکرد اصلاحطلبان نسبت به انتخابات، نقش شورای نگهبان در شکلگیری مجلس، عوامل تشویق مردم برای مشارکت در انتخابات و تفاوت مشارکت در تهران و شهرستانها بررسی شد.
متن کامل میزگرد انتخابات و جریانهای سیاسی با حضور محمد مهاجری و محسن رهامی به شرح زیر است:
حدود پنج ماه تا برگزاری انتخابات یازدهیمن دوره مجلس شورای اسلامی باقی مانده است اما به نظر میرسد که اصولگرایان و اصلاحطلبان مانند دورههای قبلی انتخابات فعال نیستند. تحلیل شما از فعالیت انتخاباتی جریان اصلاحطلب و اصولگرا چیست و آیا میزان فعالیت این دو جناح تناسبی با زمان باقی مانده تا انتخابات دارد؟
رهامی-فعالیت اصلاحطلبان برای انتخابات این دوره نسبت به دورههای گذشته و حتی انتخابات مجلس دهم کمتر است. ما فعالیتهای انتخاباتی خود را در دورههای گذشته زودتر آغاز کرده بودیم. سفرهای استانی و انتخاباتی در فاصله انتخابات 92 تا 94 تعطیل نشده بود اما حالا که پنج ماه بیشتر تا انتخابات نمانده است، شور و شوقی برای انتخابات مشاهده نمیشود و فضای انتخابات سرد بوده و حتی با قدری بیتفاوتی مواجه است و مشخص نیست این سردی تا چه زمانی ادامه پیدا میکند و آیا حرکت و امید جدیدی از سوی دولت یا مجموعه نظام برای از بین بردن این فضا انجام می شود یا خیر.
مهاجری- ویژگی یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی این است که تقریبا هر دو جریان سیاسی به شدت متشتت هستند. در میان اصولگرایان دست کم سه گرایش و در بین اصلاحطلبان سه یا چهار گرایش وجود دارد و احتمال اینکه این گرایشها بتوانند با هم به توافق مبنایی برسند خیلی زیاد نیست گرچه اصلاحطلبان نشان دادهاند در دقیقه نود عملگراتر از اصولگرایان بوده و بنابراین راحتتر از اصولگرایان به لیست مشترک میرسند. این پیشفرض هم برای خود اصولگرایان وجود دارد که نتیجه انتخابات به نفع آنها بوده و مجلس بعدی در اختیار این جریان خواهد بود و آنها دست کم 65 درصد رای برای خود پیشبینی می کنند.
مهاجری: این پیشفرض برای خود اصولگرایان وجود دارد که نتیجه انتخابات به نفع آنها بوده و مجلس بعدی در اختیار این جریان خواهد بود و آنها دست کم 65 درصد رای برای خود پیشبینی میکننداین واقعیت وجود دارد که فضای سیاسی جامعه در حال حاضر خیلی با نشاط نیست اما تفاوت خیلی محسوس و معناداری هم با دورههای قبل انتخابات مجلس ندارد. معمولا فضای جامعه در این فاصله تا انتخابات پرحرارت نیست اما در دورههای قبل احتمال اینکه فضا پرحرارت شود زیاد بود اما در این دوره تا الان به دو دلیل اقبال مردم به انتخابات زیاد نیست. اول مشکلات معیشتی جامعه و دوم ناکامی اصلاحطلبان در تهران و برخی شهرهای بزرگ. گرچه ممکن است که اصلاحطلبان تقصیر را به گردن شورای نگهبان بیندازند و بگویند با تیم اصلی بازی نمیکنیم ولی این دلیل تغییری در شرایط ایجاد شده در ذهن مردم ایجاد نمی کند. من معتقدم که اگر اتفاق خیلی خوبی به لحاظ معیشت مردم و ایجاد شور و نشاط سیاسی بوجود نیاید، نباید خیلی منتظر انتخابات پرشوری باشیم.
باید اشاره هم کرد که معدل مشارکت در انتخابات مجلس در کل کشور بالای پنجاه درصد است اما در شهرهای بزرگ این رقم زیاد نیست و در تهران حتی مشارکت زیر چهل درصد را هم تجربه کردهایم و من بعید نمی دانم همین رقم دوباره در تهران تکرار شود ولی در شهرستانها مشارکت بیشتر از تهران خواهد بود زیرا مردم در شهرستانها نماینده مجلس یعنی قانونگذار و ناظر بر اجرای قانون انتخاب نکرده بلکه تدارکاتچی انتخاب میکنند و در این شرایط هرکسی بهتر بتواند کلنگ پروژههای عمرانی بزند، بیشتر رای می آورد.
آقای مهاجری اشاره کردند که اصلاحطلبان یکی از دلایل ناکامی خود را در نحوه تایید صلاحیت نامزدهای خود توسط شورای نگهبان میدانند. در عمل هم مشاهده کردهایم که اصلاحطلبان سعی در برجستهکردن نقش شورای نگهبان دارند اما نقش واقعی شورای نگهبان در عدم تحقق وعدههای اصلاح طلبان چقدر است؟
مهاجری-به کلی این حرف اصلاحطلبان غلط نیست اما آنها باید پاسخ دهند که به جای این افرادی که انتخاب شدند اگر افراد درجه یک آنها انتخاب میشدند، چه دلیلی وجود دارد که بهتر عمل میکردند؟ عارف که شخصیت درجه یک اصلاحطلب است اما او چه کار توانسته است انجام دهد؟ او حتی در حد برخی نمایندههای اصولگرا که صدایشان در مجلس بلند است، عمل نکرد. حتی اگر شورای نگهبان بعضی نامزدهای اصلاحطلبان را تایید میکرد، بعید میدانم که در شرایط سیاسی سالهای اخیر کاری از دست آنها بر میآمد.
رهامی-وعدههایی که باید محقق شود خیلی ربطی به مجلس ندارد و مربوط به کلیت نظام است. اول باید ببینیم اختیارات مجلس چقدر است مثلا اگر سرنوشت لوایح FATF که مجلس تصویب کرد را بررسی کنیم، به میزان اختیارات مجلس پی میبریم. از سویی تحقق وعده هایی مثل کاهش تورم یا ایجاد شغل که فقط در اختیار مجلس نیست بلکه این مسائل به روابط خارجی کشور، میزان سرمایهگذاری خارجی و بازگشت تحریمها بستگی دارد. مجلس قرار نیست کار مستقل انجام دهد بلکه بخشی از کلیت نظام است . از سوی دیگر من معتقدم جایگاه قانونگذاری مجلس نسبت به دورههای اول و دوم تنزل پیدا کرده است و نهادهای موازی به موازات مجلس عمل و قانونگذاری کرده اند. مثال دیگر درباره شورای عالی انقلاب فرهنگی است که قرار بود به عنوان یک ستاد دانشگاه را سروسامان دهد اما اکنون مثل مجلس قانونگذاری می کند یا اینکه وزیر نمی تواند حتی رئیس سازمان سمت را انتخاب کند. در واقع نهادهای موازی در عدم کارایی دولت و مجلس موثر بوده است.
رهامی: جایگاه قانونگذاری مجلس نسبت به دورههای اول و دوم تنزل پیدا کرده است و نهادهای موازی به موازات مجلس قانونگذاری کردهاند
اما در ارتباط با نقش شورای نگهبان باید اشاره کنم که من خدمت مرحوم آیت الله مومن هم رسیدم و نقش شورای نگهبان در انتخابات مجلس و جایگاه فعلی مجلس دهم را به یادآوری کردم. ما در تهران نزدیک 90 نفر که سابقه نمایندگی مجلس، وزارت، معاون وزیر و استانداری را داشتند را برای انتخابات 94 معرفی کردیم که سابقه محکومیتی و مانع قانونی برای حضور در انتخابات را نداشتند اما به دلیل عدم التزام به اسلام و قانون اساسی ردصلاحیت شدند. من نه سابقه محکومیت کیفری دارم نه مرتکب اختلاس و دزدی شده ام ولی در دوره قبلی در انتخابات مجلس تایید نشدم. بحث من این نیست که اگر مجلس قویتر میشد معجزه می کرد یا نه ولی تفسیر شورای نگهبان از نظارت بر انتخابات منجر به تضعیف شدن مجلس شده است. نبود سیستم حزبی هم در تضعیف مجلس نقش دارد.
با این حال ما می خواستیم دوباره اصلاحطلبان وارد مجلس شوند و رابطه اصلاحطلبان با حاکمیت بهبود یابد. از این نظر، عارف و سایر دوستان موفق شدند. بخشی از ماموریت اصلاح طلبان برای نمایندگان این جریان در مجلس مثل آقای عارف و سایر دوستان بهبود روابط با بدنه حاکمیت بود که این ماموریت موفق شد. مجلس نهم محلی برای تنش و سردادن شعارهای تند بود ولی در مجلس دهم این مسائل تکرار نشد و نمایندگان تندرو به این مجلس راه نیافتند. اصلاحطلبان 65 درصد از رای جامعه را در انتخابات مجلس دهم به بدنه حاکمیت وصل کردند و این مجلس، شکاف اجتماعی که از سال 88 ایجاد شده بود را تا حد زیادی پر کرد.
شما به احتمال استقبال کم جامعه از انتخابات اشاره کردید ولی چه شرایطی باید برای جامعه فراهم شود تا شاهد برگزاری انتخابات مشارکتی و استقبال مردم از انتخابات مجلس باشیم؟ تحقق مطالبات زنان از جمله حضور در ورزشگاهها، پرهیز از صدور احکام سنگین برای فعالان مدنی و رسانهای یا کاهش فشارهای اقتصادی می تواند مردم را برای حضور در انتخابات تشویق کند؟
مهاجری-من معتقدم این مسائلی که در ارتباط با زنان مطرح می شود، برای خود زنان هم خیلی مسائل اصلی نبوده و بیشتر بهانه است. اگر ورود زنان به ورزشگاه آزاد شود بعید می دانم بیشتر از پنج هزار نفر در تهران به ورزشگاه بروند بنابراین اصلی کردن مسائل فرعی به ایجاد نشاط کمک نمی کند.
با این حال ارتقای شان مجلس و بازگرداندن وظایف مجلس به این نهاد برای جذب مشارکت اهمیت زیادی دارد. الان کمیتهای در مجمع تشخیص مصلحت نظام تشکیل شده است که ده پانزده نفر عضو این کمیته می توانند فوق قوه قضاییه، مقننه و مجریه تصمیمگیری کنند. این کار اشتباه است اما علت اینکه این نهادها رشد کرده اند این است که مجلس دهم نتوانسته است جایگاه مجلس اول را احیا کند. حضور افراد و چهرههای موثر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به ارتقای جایگاه مجلس کمک می کند. در مجلس اول شاید حداقل صد نماینده موثر وجود داشته است. در مجلس دوم این تعداد به هشتاد نفر رسیده و در مجلس دهم قطعا به زیر ده نفر می رسد. من امسال از افراد معتبری پرسیدهام که آیا میخواهند به مجلس بروند که پاسخ آنها منفی بوده است. من به آنها گفتم اگر وارد انتخابات شوید ممکن است رای بیاورید ولی میگویند مجلس دیگر جایگاهی ندارد که وارد آن شویم. در این شرایط مردمی که رای سیاسی میدهند، وقتی ببینند مجلس جایگاه واقعی خود را ندارد، برای رای دادن ترغیب نخواهند شد. من معتقدم که هرچه سطح نامزدهای انتخابات مجلس را به هر دلیلی از جمله ردصلاحیت، معرفی نکردن توسط جناحهای سیاسی یا نیامدن خود افرادباتجربه و شناخته شده کاهش یابد، در آینده یکی از قوای نظام عملا از حیّز انتفاع خارج شود.
رهامی-برای جذب مشارکت باید تهران و شهرهای بزرگ را از شهرهای کوچک تفکیک کنیم. مسائل قومی و قبیلگی در شهرهای کوچک در مشارکت تاثیر زیادی دارد و اگر تعداد بیشتری نامزد انتخابات تایید صلاحیت شوند، مشارکت هم بیشتر میشود. در شهرستانها خیلی افت حضور نخواهیم داشت و چون مثل دورههای قبل رای اکثریت مطلق هم نیاز نیست، نامزدها تمام توان خود را به صحنه می آورند تا رای کسب کنند و این تلاش به جذب مشارکت کمک می کند.
اما در تهران شرایط متفاوت است. وقتی اصلاحطلبان به شکلی جدی در صحنه انتخابات دوره چهارم شورای شهر نبودند، چمران با 500-400 هزار رای رئیس شورای شهر شد. در دوره پنجم انتخابات شورای شهر تهران که اصلاحطلبان جدی به صحنه آمدند رای چمران به 500 هزار رای رسید ولی رای اصلاحطلبان به 2 میلیون و 400 هزار رسید. این آمار بیان می کند که وقتی اصلاحطلبان به صحنه بیایند، عقبه رای خود و همچنین رای خاکستری را به صحنه میآورند و مشارکت افزایش مییابد.
از سویی حل شدن مسائل خارجی و برجام، افزایش قدرت خرید مردم، فعال شدن کارخانجات و راه اندازی اشتغال می تواند به جلب مشارکت کمک کند هرچند مشکلات اقتصادی در کوتاه مدت و این پنج ماه تا انتخابات کاملا قابل حل شدن نیست. البته اصلاحطلبان منتظر فراهم شدن شرایط برای انتخابات نیستند. ما در حال ترمیم سازوکارهای انتخاباتی خود، گفتمانسازی و برگزاری جلسه با اعضای شورای نگهبان هستیم و تلاش میکنیم سازوکاری که منجر به موفقیت ما در مجلس دهم شد را اصلاح کرده و با آن سازوکار مردم را برای انتخابات یازدهم مجلس پای صندوق رای بیاوریم.
در حال حاضر جایگاه جریانهای سیاسی کشور در افکار عمومی به دلیل محقق نشدن وعدههایشان تا حدودی کاهش پیدا کرده است و شاید دیگر جامعه به نظر بزرگان اصلاحطلبان و اصولگرایان توجه نکنند. آیا در این شرایط امکان ظهور بروز جریانهای یک شبه و شخصیتهای پوپولیستی برای کسب رای فراهم است؟
مهاجری-این اتفاق بسیار بدی است که بزرگان یک جریان اوتوریته خود را از دست بدهند که تا حدودی این اتفاق افتاده است. من در خوشبینانهترین دید معتقدم که تا صد سال آینده حزب فراگیر در ایران تشکیل نمی شود. تا وقتی اصولگرایان چیزی به عنوان تکلیف شرعی در ادبیات سیاسی خود داشته باشند، لحظه آخر براساس تکلیف شرعی خود رای میدهند نه براساس تصمیم جمعی جریان خود. سال 84 افراد معون جریان اصولگرایی به جای آنکه به نامزد معرفی شده از سوی اصولگرایان رای دهند، براساس تکلیف شرعی خود به فرد دیگری رای دادند. در بین اصلاحطلبان هم جنگ بین اندیشه و عمل به نتیجه نرسیده است و این جریان هنوز تعریفی از اصلاحطلبی ارائه نداده است. به نظر من در بین اصلاحطلب هم در کوتاهمدت تحزب جا نمیافتد.
بنابراین در این شرایط من معتقدم که باید به سراغ افراد باعنوان رفت. وقتی در جریان اصلاحات یک نفر می گوید به فلان لیست مورد تایید رای دهید یعنی آنها هم متوجه شدهاند که کار حزبی در کشور ما فعلا جواب نمی دهد. حالا اگر افرادی پیدا شوند که چهرههای اصلی دو جریان را تخریب کنند و بگویند که فلانی رهبر ما نیست و فلانی در جریان ما کاره ای نیست، در واقع سیگنالی به مردم میفرستند که ما با هم متحد نیستیم. مردم هم فکر می کنند اینها که همدیگر را قبول ندارند، بعدا می خواهند برای ما چه کار کنند؟
مهاجری: اگر افرادی پیدا شوند که چهرههای اصلی دو جریان را تخریب کنند و بگویند که فلانی رهبر ما و کاره ای نیست، در واقع سیگنالی به مردم میفرستند که ما با هم متحد نیستیمزمانی که مرحوم مهدوی کنی و عسکراولادی در جریان اصولگرا حرفی می زدند، دست کم هشتاد درصد اصولگرایان روی حرف آنها حرف نمیزدند یا اگر کسی حرف جامعه روحانیت را هم قبول نداشت، بخاطر شیخوخیت و ریشسفیدی جامعه روحانیت، در مقابل آنها نمیایستاد اما از سال 84 به طور مشخص جریان تندوریی در میان اصولگرایان بوجود آمد که وظیفه اصلیاش بیاعتبار کردن چهرههای باعنوان سیاسی اصولگراست. من نمی گویم چهرههای با عنوان اشتباه نمیکنند ولی بین تذکر دادن با تخریب و پرتاب کفش تفاوت وجود دارد. این جریان در انتخابات اخیر هم فعال خواهد بود و جریان اصولگرا هم تا حد زیادی تحت تاثیر فعالیت این جریان خواهد بود. این جریان تا شب انتخابات مساله فساد را به صورت شایعه و دروغ زیاد مطرح و در بیان مقدار فساد بزرگنمایی کرده و هجمهها علیه چهرههای دو جریان خیلی زیاد میشود. در این شرایط پوپولیستهای جریان اصلاح طلب و اصولگرا میتوانند سوار بر موجی شوند که تندروها ایجاد می کنند و وقتی حاکم شوند نه جریان اصلاحطلب حریف آنها خواهد بود نه جریان اصولگرا.
رهامی-فعلا حالتی که جریان پوپولیستی از دل اصلاحات خارج شده و میداندار شود، فراهم نیست. ما یک تشکیلات حزبی- ریشسفیدی را در قالب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و بعد شورای عالی سیاستگذاری ایجاد کرده و برای چندین انتخابات بوسیله این تشکیلات لیست ارائه کردیم. مجمع روحانیون مبارز، مجمع محققین و مدرسین، احزاب سیاسی و چهرههای حقیقی را دعوت کرده و کار تشکیلاتی داریم و این سازوکار که رنگ و بویی از دموکراسی دارد، مانع شده که افرادی از دل جریان اصلاحات خارج شده و علیه این جریان شورش کنند. البته در انتخابات 94 افرادی تحت لوای لیست اصلاحات وارد مجلس دهم شدند. ما در شهرهایی که نامزد نداشتیم، افرادی که نزدیک اصلاحات بودند ولی اصلاحطلب نبودند را در لیست گذاشتیم ولی آنها در مجلس دهم با اصولگرایان، جریان مستقل را تشکیل دادند. آنها جریان سیاسی عقبهداری نبوده و فرصت طلبی کردند.
به نظر من آنچه نگران کننده است آن است که از سال 84 افرادی تحت عنوان دولت مهروز سر کار آمدند که به اصول و مبانی اصولگرایی و اصلاح طلب معتقد نبودند. مفاسد با روی کار آمدن همین جریان بیشتر شد. در فضایی که جریانهای اصیل نتوانند سر کار آمده و میدانداری کنند، افراد و جریانی میداندار میشوند که عقبه سیاسی ندارند. این احتمال وجود دارد که با ردصلاحیت افراد مطرح، پایین آوردن سطح مجلس و ایجاد نهادهای موازی و بالادستی مجلس، صحنه انتخابات از حضور افراد شناخته شده، باتجربه، کاردان، متخصص و سالم خالی شده و زمینه برای میدانداری این افراد بدون عقبه سیاسی فراهم شود. در ادامه همین افراد جریان بیریشه، فرصت طلب و منفعتطلبی را ایجاد می کنند.
اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو دغدغه ردصلاحیت نامزدهای خود را دارند و براساس همین دغدغه راهبردهای مختلفی از جمله مشارکت مشروط، مشارکت بدون قید وشرط و سکوت را مطرح کردهاند. به نظر شما کدام راهبرد به نفع این جریان خواهد بود؟
مهاجری-من معتقدم بین اصلاحطلبان جنگ زرگری رخ داده و عده ای از مشارکت مشروط، عدهای از مشارکت بدون قید وشرط صحبت کرده و برخی هم میگویند اگر نامزدهای ما ردصلاحیت شوند، به انتخابات نمی آییم ولی بیشتر از اینکه این ادعاها واقعی باشد، جنگ زرگری است تا شورای نگهبان یا فضای سیاسی کشور را محک بزنند. حتی تندروهای اصلاحات هم گفتهاند اگر نامزدهای آنها تایید صلاحیت نشوند، به انتخابات نمی آیند، در دورههای گذشته هم این حرفها را زدهاند ولی پای صندوق رای آمدهاند.
با این حال شورای نگهبان میگوید ما کاری نداریم افرادی که نامزد میشوند چه کسی هستند بلکه براساس قانون نظارت استصوابی باید درباره صلاحیت این افراد به قطعیت برسیم. شورای نگهبان میگوید هرکسی هم که تایید نشد، به این معنی نیست که صلاحیت ورود به مجلس ندارد بلکه ما به احراز صلاحیت وی نرسیدیم. اما به نظر من شورای نگهبان در چهل سال گذشته براحتی میتوانست مجلس را متقاعد کند که اینقدر تعداد نامزدهای انتخابات زیاد نباشد. کار سختی نبود. الان مگر در دنیا انتخابات اینگونه برگزار می شود؟ تا ما میگوییم برای نامزدشدن در انتخابات موانع بگذارید، شورای نگهبان می گوید موانعی نباید باشد.
برای افزایش مشارکت در انتخابات شورای نگهبان در تایید صلاحیتها باید شفافتر عمل کند در حالیکه متر شورای نگهبان روشن و واضح نیست. آقای رهامی را بخاطر عدم التزام به اسلام رد صلاحیت میکنند و ممکن است فردی را هم که به صورت ظاهری تقیدی به احکام دین ندارد را بخاطر عدم التزام به اسلام رد کنند. در این حالت در افکار عمومی یک روحانی که سابقه بازداشت و اختلاس ندارد با فردی که تقیدی به دین ندارد، در دو کفه ترازو قرار میگیرند بنابراین متر شورای نگهبان باید برای من معلوم باشد. الان نمیدانم چه باید بکنم که توسط شورای نگهبان تایید شوم. شورای نگهبان میگوید اگر دلیل ردصلاحیت افراد را بگوییم با آبروی آنها بازی می شود که این حرف درستی است اما من از کجا بدانم اگر نامزد شوم چه کاری باید کرده یا نکرده باشم تا تایید صلاحیت شوم؟
شورای نگهبان بالاخره ناگزیر میشود تا متر برای تایید صلاحیت انتخاب کند. وقتی شورای نگهبان میگوید استعلام از قوه قضاییه، نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات برایم کفایت نمیکند، من به عنوان یک شهروند میگویم شورای نگهبان اصلا این نهادهای حاکمیتی را قبول ندارد و من شهروند حق دارم بگویم که شورای نگهبان را قبول ندارم یا نه این حق را ندارم؟ در ضمن اگر قوه قضاییه اشتباهی کرد شما میتوانید اعتراض کنید ولی هیچ نهاد بالادستی شورای نگهبان وجود ندارد که اگر اعتراض داشت به این نهاد مراجعه کند. کدخدایی میگوید در خیلی از کشورهای دنیا نهاد انتخابات نهاد بالادستی است که من این را قبول دارم اما به کدخدایی گفتم اگر به افرادی که برای شورای نگهبان کار میکنند اعتراض کنیم، شما آنها را هم تراز خود میدانید که وی در پاسخ من گفت که ما همه حرف های آنها را قبول نداریم. و من در پاسخ گفتم آنها چه میگویند که شما گوش میدهید یا گوش نمی دهید؟ متر، تقوا سنج و اسلامسنج آنها کجاست؟
من معتقدم این مسائل نه در فضای داغ سیاسی بلکه در محیطهای علمی دوستانه باید حل و فصل شود به هر حال هیچ نهاد سیاسی در ابتدای عمر خود بدون اشکال نیست و این مسائل در نظام جمهوری اسلامی باید در محیطهای علمی مورد بحث قرار گیرد و طرفین هم گوش شنوا داشته باشند. باید آنقدر بحث نظارت استصوابی مورد بررسی قرار گرفته و چکشکاری شود تا در مقطع انتخابات اصلاحطلبان نظارت استصوابی را به عنوان چماق علیه شورای نگهبان استفاده نکنند البته شاید هم به خود حق بدهند که این کار را انجام دهندو در مقابل هم جریان اصولگرا مجبور نشود که بر عملکرد شواری نگهبان ماله بکشد.
رهامی-حرف ما اصلاحطلبان درباره نحوه حضور در انتخابات یکی است ولی با بیان مختلف توضیح داده میشود. کسی از اصلاحطلبان نگفته است ما رای نخواهیم داد. در انتخابات مجلس نهم ما نتوانستیم لیست بدهیم ولی آقای خاتمی در دماوند رای داد. ما انتخابات را تحریم نکرده بلکه همیشه در انتخابات شرکت کرده و رای دادهایم. تحریم انتخابات با اصول اصلاح طلبی منافات دارد اما ارائه لیست در سراسر کشور لوازم و مقدماتی میخواهد یعنی ما اگر نامزد تایید صلاحیت شده به تعداد لازم نداشته باشیم، نمیتوانیم لیست بدهیم. مشارکت مشروط به این معنا است که باید نامزد تایید صلاحیت شده قابل قبول داشته باشیم تا قادر به ارائه لیست باشیم. بحث دیگر این است که در همه حوزهها لیست ارائه نکنیم بلکه در هر حوزهای که نامزد داشته باشیم، لیست ارائه کنیم.
در هر صورت ما از انتخابات کنار نکشیدهایم ولی به هر قیمتی هم لیست نمیدهیم. وقتی در حوزهای نامزد نداشته باشیم مثلا حدادعادل را در لیست خود نمیگذاریم. به هر حال ما باید در حد مجلس دهم نامزد داشته باشیم اما اگر نامزدهای اصلی ما ردصلاحیت شد، ما در خانه می نشینیم و در روز رای گیری، رای می دهیم. در این شرایط نظام نباید انتظار داشته باشد که ما سه میلیون نفر را در تهران پای صندوق بیاوریم چون قادر به این کار نیستیم. ما در هر صورت قهر نمیکنیم یا انتخابات را به حاشیه نمیبریم زیرا فکر می کنیم مردم هنوز به ما اعتماد دارند اما برای اینکه مردم را پای صندوق رای بیاوریم، باید لیست داشته باشیم و دسته جمعی در انتخابات شرکت کنیم.
رهامی: وقتی در حوزهای نامزد نداشته باشیم، حدادعادل را در لیست خود نمیگذاریم. اگر نامزدهای اصلی ما ردصلاحیت شدند، در خانه مینشینیم و در روز رای گیری، رای میدهیمدرباره رویکرد شورای نگهبان در خصوص تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس باشد اشاره کرد که نظارت در قانون تعریف شده است و همه معنای نظارت را متوجه می شوند. اصول حقوقی و مبانی فهم قانون اساسی انحصارا در اختیار شورای نگهبان نیست. حقوق در تخصص و انحصار کسی نیست. شورای نگهبان قوه مستقلی نیست بلکه نهاد نظارتی قوه مقننه و حامی حقوق مردم است است. شورای نگهبان باید از تعدی سایر قوا و نهادهای حکومتی از حقوق مردم جلوگیری کند اما اکنون اینگونه نیست و شورای نگهبان با نپذیرفتن استعلام وزارت اطلاعات، قوه قضاییه و نیروی انتظامی که زیر نظر رهبری هستند، در تضعیف جایگاه مجلس نقش دارد. وقتی این نهادها اعلام کردند فردی محکومیتی که موجب محرومیت از حقوق اجتماعی بشود ندارد، چرا شورای نگهبان نظر آنها را قبول نمیکند؟ شورای نگهبان مدام متر خود را پایین می آورد به گونهای که دانه درشتها نمیتوانند از این متر عبور کنند.
در حال حاضر شورای نگهبان به یک قوه دیگری تبدیل شده و مجلس را با شیوه تایید صلاحیتها تضعیف میکند. شورای نگهبان افراد باتجربه و متخصص که سابقه نمایندگی در مجلس یا وزارت داشته و جمهوری اسلامی سی سال برای آنها هزینه کرده است و به لحاظ قانونی هم منعی برای حضور در مجلس نداشتند را تایید نکرده است و مثلا یک نفر را تایید کرده است که مدیر مدرسه بوده و سابقه فرمانداری هم ندارد. این فرد آدم سالمی است اما آیا میتواند مشکلات کلان کشور که حاصل فشارهای بینالمللی و سیاستهای گذشته است را حل کند؟
از سویی همه اعضای شورای نگهبان هم اصولگرا هستند و این شورا در اختیار این جریان هستند در حالیکه آیا در کل کشور یک حقوقدان خانم یا اصلاحطلب نداریم که بتواند عضو این شورا شود؟ شورای نگهبان صددرصد در اختیار اصولگرایان است.
آقای رهامی شما اشاره کردید که مردم همچنان به جریان اصلاحات اعتماد دارند. پس از آخرین انتخابات برگزار شده، جریان اصلاحات چه کاری برای مردم انجام داده است تا مردم به این جریان اعتماد داشته باشند؟
رهامی-در انتخابات اخیر مجلس، ریاست جمهوری و شورای شهر مردم به ما اعتماد کردند و نفر اول لیست اصلاحطلبان در انتخابات شوراها حدود 2 میلیون و پانصد هزار رای آورد در حالیکه در انتخابات قبلی نفر اول که از اصولگرایان بود چهارصد هزار رای آورد. اینکه عده ای در جریان اعتراضات دی 96 علیه اصلاحطلبان رای دادند نباید مبنای موضع کل جامعه در برابر این جناح باشد زیرا این شعارها توسط عده کمی داده شده بود و فراگیر نبود.
دلیل دیگر اعتماد مردم به اصلاحات این است که جریان قویتر که حرفها و عملکرد بهتری از ما داشته باشد وجود ندارد. عامل سوم این است که انسجام اصلاحطلبان بهتر است و ما حرف بزرگترهای خود را می پذیریم. با علی لاریجانی در قم یا ناطق نوری در مشهد برخورد شد ولی در اصلاحات موردی نداشتیم که به بزرگان خود مهر یا کفش پرتاب کنیم. ما به برخی تصمیمات بزرگترهای خود انتقاد داریم اما آنها را تخریب نمیکنیم بلکه دنبال اصلاح سازوکارها و تصمیمات هستیم. اصولگرایان هنوز به سازوکاری مثل شورای هماهنگی جبهه اصلاحات یا شورای عالی سیاستگذاری نرسیده اند و بین خودشان تشتت دارند البته وضع ما هم خیلی خوب نیست ولی نسبت به اصولگرایان بهتر است. در حال حاضر فردی در تراز مرحوم مهدی کنی یا عسکراولادی در جریان اصولگرا وجود ندارد.
اخیرا هجمهها از تریبونهای رسمی و مذهبی به اصلاحطلبان، مجلس و دولت زیاد شده است. اگر آنها میدانستند که خودمان از صحنه خارج می شویم این سطح از هجمهها انجام نمیدادند و به بهانه دو نماینده که تخلف کردهاند کل مجلس را زیر سوال نمی بردند. در ضمن این دو نماینده ربطی به اصلاحطلبان ندارند. اینها نشان میدهد که در پشت پرده به این نتیجه رسیدهاند که اصلاحطلبان میتوانند به انسجام برسند.
مهاجری-بخشی از جریان اصلاحطلب برای اینکه رای بیاورند، حمله به دولت را آغاز کرده است و من احتمال میدهم جریان اصلاحات هرچه به انتخابات نزدیکتر شود، انتقاد بیشتری از دولت می کنند. به لحاظ عمل سیاسی هم نمیشود خیلی این کار را محکوم کرد به هر حال آنها می خواهند رای بیاورند.
از سویی نقاط ضعف افرادی که در قدرت هستند، بیشتر هویدا می شود و اپوزیسیون راحتتر شعار می دهد و چیزی هم برای از دست دادن ندارند بنابراین اصولگرایان در انتخابات هم به دلیل عملکرد لیست امید و هم عملکرد دولت، دست برتر را دارند. در دعوا هم کسی خیلی کُنه مطالب را نمیگردد. مثلا در قبال انتقاد از دولت بابت که مشکلات معیشتی مردم، مدافعان دولت ممکن است بگویند که این مشکلات به تحریمها مرتبط است و اگر برجام را نمی پذیرفتیم وضع ما خیلی بدتر می شد اما به نظر من جامعه خیلی دنبال تحلیل ریز و دقیق این موضوعات نیست و به این دفاعیات خیلی گوش نمیدهد بنابراین با انتقاداتی که با نزدیک شدن به انتخابات شکل می گیرد، جریان اصولگرا را در موضع برتر قرار می دهد.
حضور احمدی نژاد یا جریانی که او آن را هدایت کند، میتواند برای اصولگرایان و حتی اصلاحطلبان در انتخابات خطری محسوب شود؟
مهاجری-شخص احمدینژاد دیگر برای کشور هیچ خطری ندارد. وی یک شومن سیاسی و عاشق مطرح شدن است. در انتخابات 88 در بالای شهر دیدم چند خانم که تیپ شان نمیخورد حامی احمدی نژاد باشند در حال توزیع پوسترهای او بودند و اصرار داشتند پوستر را بر ماشین من نصب کنند. وقتی از آنها پرسیدم چرا از احمدی نژاد حمایت میکنید جوابی دادند که هنوز در گوش من زنگ می زند. گفتند ندیدید پریشب در مناظره چگونه حال آخوندها را گرفت؟ منظور آنها مناظره احمدی نژاد با کروبی بود. احمدی نژاد از همان موقع دنبال جذب کسانی بود که علاقهای به نظام نداشتند. نمی خواهم بگویم که همه مدافعان او ضدانقلاب هستند ولی او دنبال جذب کسانی است که گرایشی به نظام ندارند.
من معتقدم او اگر هم بتواند جریانی را منسجم کند، آن جریان پوپولیستی خواهد بود. یقین دارم احمدی نژاد مثل من چیزی از موسیقی نمیداند ولی آهنگ مایکل جکسون را منتشر میکند. او متن موسیقی این خواننده را هم نمیفهمد ولی چون عاشق سلبریتی شدن است این کار را می کند. خود احمدی نژاد خطری ندارد اما خطر در تفکری است که دنبال جذب افراد بیهویت یا ضدانقلاب باشد. شورای نگهبان نباید اجازه دهد افراد بیهویت وارد انتخابات شود. با همه انتقادی که ممکن است به شورای نگهبان داشته باشم، معتقدم که اگر شورای نگهبان افراد بیهویت را ردصلاحیت کند، باید به این شورا حق بدهیم.
اصولگرایان و اصلاحطلبان قادر هستند برای انتخابات مجلس به اجماع برسند؟
مهاجری-با وضعیتی که الان از اصولگرایان دیده می شود قطعا نه.
رهامی-تلاش می کنیم به اجماع برسیم و فکر میکنم به اجماع هم برسیم. ما در حال جمع آوری نقدهای جدی اصلاحطلبان به لیستهای انتخاباتی قبلی هستیم. در این پنج ماه تا انتخابات نقدها را بررسی کرده و تلاش میکنیم در تهران و شهرستانها لیست ارائه کنیم به شرطی که لیست قابل قبولی داشته باشیم. بحثی در جریان است که ما سطح نامزدهای خود را برای تایید شورای نگهبان پایین نیاوریم و اگر شواری نگهبان نامزدهای ما را تایید نکرد، لیست ارائه نمی کنیم. در مقابل برخی معتقد هستند برای کنار نرفتن از حاکمیت حتی اگر شده لیست ضعیف هم بدهیم. این بحثها در جریان اصلاحات مطرح است که اگر قرار است سطح نامزدها پایین بیاید، تا چه سطحی باید پایین بیاید و چه متر و معیاری در این زمینه وجود دارد؟ از سویی تلاش هم میکنیم تا جایی که امکان دارد تعامل و ارتباط خود را با شورای نگهبان افزایش دهیم.
لینک کپی شد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
انتخابات مجلس در کشور از چند مسئله اساسی رنج می برد ؟
1-کلان شهرها که انحراف معیار ارائ بسیار زیاد است مثل همین تهران که عموما لیستی است و30 نفره
2_کاندیداهای مستقل یا به قولی بدون پایگاه حزبی که نمی توانند عملکرد درستی در حین قانون گذاری داشته باشند و با شعارهای انتخاباتی بومی ومحلی مجلس را قبضه می کنند ؟
3_ نمایندگان مجلس با ارائی ناپلئونی یعنی به عبارتی در حالیکه در یک کلان شهر یک نمایند باید حداقل با 500 هزار رای وارد مجلس شود اما هستند نماینگانی با آرای 30 هزار تایی به مجلس وارد می شوند وهیچ تعامل مثبتی هم در فرایند تصمیم گیری ها وقانون گذاری ندارند وبیشتر بعنوان سیاهی لشگر افراد نخبه وارد عمل می شوند .
4_شکلی بودن تصویب اعتبارنا مه ها ی کسوت نمایندگی در مجلس وع8دم نظارت مافی و وافی به رفتار نمایندگان
1-کلان شهرها که انحراف معیار ارائ بسیار زیاد است مثل همین تهران که عموما لیستی است و30 نفره
2_کاندیداهای مستقل یا به قولی بدون پایگاه حزبی که نمی توانند عملکرد درستی در حین قانون گذاری داشته باشند و با شعارهای انتخاباتی بومی ومحلی مجلس را قبضه می کنند ؟
3_ نمایندگان مجلس با ارائی ناپلئونی یعنی به عبارتی در حالیکه در یک کلان شهر یک نمایند باید حداقل با 500 هزار رای وارد مجلس شود اما هستند نماینگانی با آرای 30 هزار تایی به مجلس وارد می شوند وهیچ تعامل مثبتی هم در فرایند تصمیم گیری ها وقانون گذاری ندارند وبیشتر بعنوان سیاهی لشگر افراد نخبه وارد عمل می شوند .
4_شکلی بودن تصویب اعتبارنا مه ها ی کسوت نمایندگی در مجلس وع8دم نظارت مافی و وافی به رفتار نمایندگان
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.