- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
برای تیم ظریف، گوسفند کشتم
حجتالاسلام سیدمهدی طباطبایی عضو جامعه روحانیت مبارز - یکی از تشکلهای سیاسی و روحانی اصولگرا - نگاه متفاوتی به فضای سیاسی کشور دارد.
به گزارش ایسنا، گزیده اظهارات حجتالاسلام طباطبایی در گفتوگو با نامهنیوز در پی میآید:
* آقای احمدینژاد را برای اولین بار در شهرداری ملاقات و چند جلسه با ایشان صحبت کردم و متوجه شدم که سبک ایشان خاص است و آنقدر که نشان میدهد، عمیق نیست. مطالبی که میشنوند بلافاصله جواب میدهند و گاهی به صحبتها خوب گوش نمیدهند و تا سخن شروع میشود، ایشان به فکر جواب دادن هستند. ضمن استماع سخن منتقد، ایشان جواب درست میکنند.
* در سال 84 من حامی آقای هاشمی رفسنجانی بودم که اشخاص تندرویی که طرفدار احمدینژاد بودند با من برخوردهای بدی کردند.
* پس از آنکه آقای احمدینژاد رأی آوردند و رئیسجمهور شدند، چند ملاقات قبل از تنفیذ با ایشان صورت گرفت. در این جلسات رفتارهای خاص در گفتار ایشان برای من بسیار عجیب بود؛ ولی باید میپذیرفتم که ایشان رئیسجمهور هستند؛ بنابراین درصدد برآمدم تا به ایشان کمک کنم. ولی معتقدم بودم که بعضی از اصولگرایان در شیوه حمایت از ایشان اشتباه کردند و در تمام این مدت به اصولگرایان میگفتم که اشتباه کردیم. آقایان جرأت و شهامت گفتن نداشتند. بسیاری از مردم صحبتها را متوجه میشدند ولی جرأت یا شهامت اظهارنظر نداشتند. بنابراین وقتی با آنها محرمانه صحبت میکردم، متوجه نظر آنها میشدم. این خود یک بیماری بود که که در مسئولان اوج گرفته بود. در جلسات عین این عبارت گفته میشد که «الان چارهای جز این نداریم»، هر چند اشتباه میکردند.
* ما نتوانستیم فصای قبل از انتخابات 88 را درست ببینیم و برنامهریزی غلطی کردیم. در دوران انتخابات 88 تا توانستم از افراد خواستم کاندیدا شوند ولی کسی نمیآمد چون زمینه آنقدر نامساعد بود که نمیشد کاری انجام داد. به نظرم هر کس باید در صدد برآید تا به اندازه توان در اصلاح بکوشد. آن موقع اصلاح صورت نگرفت و آنها به مناظره رفتند. من با مناظره مخالف بودم. آن مناظره به ضرر نظام بود چون هر چیزی در مناظرهها بیان میشود و آبروریزی صورت میگیرد. آبروی نظام غیر آبروی فرد است. گاهی بر اثر حرکات افراد نظام لطمه میخورد. به نظرم ادبیات نادرستی در مناظرهها بود. سعی کردم دوستان را به صورت متفرق در باب رأی دادن به اصلح هدایت کنم و فرد اصلح را آقای رضایی میدانستم و سعی کردم حتیالمقدور برای ایشان فعالیت کنم. با آقای هاشمی رفسنجانی صحبت کردم که نظر شما از میان این جمع چه کسی است، ایشان هم روی آقای رضایی نظر مثبت داشتند. در جلسه واضح گفتند که با نظر من در مورد آقای رضایی موافقند و اشکالهایی هم داشتند. من به ایشان گفتم که به این دلایل من روی آقای رضایی تأکید دارم و آقای هاشمی گفت من هم همین نظر را دارم.
* من حوادث سال 88 را از شروع تبلیغات انتخابات پیشبینی کردم و معتقد بودم اگر رفتارهای بعد از انتخابات کنترل میشد و با تواضع با مخالفان صبحت میشد این اتفاقات نمیافتاد. ایشان از کلمه «خس و خاشاک» استفاده کرد و بعد توجیهاتی شد و گفت «من به تعدادی از افراد گفتم». همین بهانهای بود برای مخالفان و این کلمه و سوء برداشت مقدمهای برای فتنه بود. در سه وقت مردم خطر خواهند داشت؛ یکی اینکه آنها را تحقیر کنید، دیگر آنکه به آنها توهین کنید و سوم اینکه به آنها دروغهای بسیاری بگویید. شاید مقدار کمی دروغ مورد قبول واقع شود ولی دروغهای بسیار مورد قبول واقع نمیشود. من فتنه را پیشبینی کردم و به همه هشدار دادم ولی کسی گوش نداد.
* من اولین کسی بودم که به آقای موسوی نامه دادم و در آن هشت ماده آوردم و گفتم که آنها را رعایت کنید ولی ایشان رعایت نکردند. من به ایشان گفتم که اعتراض در ذات جمهوری اسلامی عیبی ندارد ولی شیوه آن بسیار حائز اهمیت است و به ایشان گفتم نتیجه را بپذیر. اگر آقای موسوی در آن تاریخ به نامه من عمل میکرد، به نفعش بود. با آقای کروبی هم ملاقات کردم و نظراتم را گفتم و مطرح کردم که شما انقلابی هستید و خواستم شیوه اعتراض خود را تغییر دهد. این روش مناسب نیست و حضور در خیابانها به نفع هیچکس نخواهد بود و اصل نظام آسیب خواهد دید. ایشان هم دلایلی مطرح کرد. گفتند که اگر مردم از خیابان جمع شوند دیگر کسی حرف آنها را نمیشنود و معتقد بود که فضا بسیار بسته خواهد شد. متاسفانه جوابهایی از این قبیل شنیدم اما میتوانم بگویم ای کاش این اتفاقها نمیافتاد. برای ما که انقلاب کردیم و زندان رفتیم و شکنجه دیدیم فضایی بسیار غمناک بود.
* زمینهساز این فتنه، خود انتخابات بود. از شورای نگهبان که چه نیرویی به کار برد و از سر صندوقها که چه کار کردند و مجریها چه فعالیتهایی انجام دادند و چگونه رأیگیری صورت گرفت. در تریبونهای اصلی چه حرفهایی زده شد، چه کسانی این حرفها را زدند، چه گفتند، چگونه گفتند، زمینه بیطرفی را کمرنگ کردند و فضای تهمت را به نظام باز کردند و متاسفانه رفتار خود را نادیده گرفتند و آتش را شعلهور کردند.
* در سال 92 بسیاری متوجه شدند که در جامعه باید اعتدال حفظ شود ولی باور نداشتند که آقای روحانی رأی بیاورد و وقتی ایشان رأی آورد با چیز عجیبی روبهرو شدند و به شکست خود اعتراف نکردند و مدام میگویند ایشان بد است. من در جایی یک سخنرانی کردم که آقای عسگراولادی از من تجلیل کردند. من آنجا گفتم اعتراف به تقصیر و عذر از تقصیر، نشانه خرد است. 10 سؤال کردم که آقای عسگراولادی پیشانی من را بوسید و بسیار تحت تاثیر قرار گرفت.
* متاسفانه فضایی شده که نمیخواهند روش غلط خود را بپذیرند ولی در دلشان قبول دارند و مدام نقد میکنند. نقد گاهی حالت انتقام دارد که به آن نقد انتقامی گویند.
* در دیدار با آقای روحانی در اوایل فعالیتشان خواستم تا اصالت دینی و انقلابی را تا آخر حفظ کنند و اگر نقدی بر فعالیت ایشان داشتیم، به ایشان نامه میدهیم. من ایشان را از قدیم میشناسم و امیدوارم با همان روحیهای که از ایشان سراغ دارم به کار خود ادامه بدهند. من آقای روحانی را مرد قدرتمندی میدانم. آقای احمدینژاد در دوران ریاست جمهوریاش میگفت به یک دانشگاهی کمک میکنید. آقای روحانی هم دانشگاهی هستند و هم برترین دانشگاهی هستند؛ یعنی دو دکتری دارد و روحانی هم هست. خوشحال هستم که ایشان رأی آورده است و امیدوارم تلاش کند و بتواند از عهده کارها برآید چون توانمندی دارد. ولی با اینکه توانمندی دارند، پایان کار مشخص نیست و باید منتظر باشیم و ببینیم چه میکنند. بنابراین سعی داریم بیشتر از اجرا و کمک، نظارت داشته باشیم.
* هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان به دنبال حفظ نظام هستند ولی با شیوههای هم مخالفند. امروز اصولگرایی و اصلاحطلبی دچار خودبرتربینی شده است. اینها فکر میکنند که خودشان بهتر از همه میفهمند و به خودمعیاری دچار شدهاند. اصولگرایان باید هر چه زودتر به یک نظر واحد در جمع خود برسند. به نظر من مشکل اساسی این است که نمیتوانند در لحظههای خاص متحد شوند و همدیگر را بپذیرند و همیشه توجیهات خاص هم دم دست دارند.
* درباره آقای هاشمی رفسنجانی باید بگویم که اشتباه بزرگی است اگر او را فردی فداکار، دیندار، اسلامشناس و پایبند به انقلاب ندانیم. اینکه بگوییم ایشان مانند ماری در آستین امام بوده است، به امام توهین کردهایم. امام تیزهوش و تیزفهم بودند و برخی افراد که نزدیک به ایشان و از بهترینها بودند، توسط ایشان طرد شدند. امام بالاتر از این حرفها بودند که اینقدر اشتباه کنند. ایشان برای تیر خوردن ایشان (هاشمی) گوسفند قربانی کردند. علاوه بر این حرفها خود مقام معظم رهبری در اولین انتخابات بعد از رهبری گفتند که من هیچ کس را مانند هاشمی نمیدانم. یعنی ایشان هم اشتباه میکنند؟ حضرت آقا فرمودند که من سالها با آقای هاشمی رفسنجانی دوست بودم. آقای هاشمی رفسنجانی متهم است به این جهت که همه به ایشان حسادت میکنند چون ایشان خیلی از خود متانت و سنگینی نشان دادهاند. هر کس فحش میدهد ایشان چیزی نمیگوید و این نشاندهنده صلابت و دیانت آقای هاشمی رفسنجانی است و خدا کند این صبوری ایشان همچنان تداوم پیدا کند.
* آقای هاشمی مانع بزرگی برای چپاولگریها هستند. هماکنون نیز اگر آقای هاشمی رفسنجانی حضور نداشتند، صحنه انقلاب لطمه میخورد و تاریخ انقلاب با حذف امثال هاشمی معلوم نیست به کجا برود. در انتخابات سال 92 روزی که آقای هاشمی رفسنجانی کاندیدا شدند، مردم زنده شدند. شما مدعی هستید او خطای مالی و سیاسی دارد؛ بگویید کجا بوده است. خطا بوده، ما نمیگوییم نبوده است ولی ربطش به ایشان کجا بود و کجا ایشان جرم و گناهی دارد که شما اینگونه به او میچسبانید؟ ایشان وقار و حرمت دارند و همیشه با متانت رفتار میکنند. واقعا تحمل در قبال تهمت، یک وفاداری عظیمی است.
* معتقدم رد صلاحیت ایشان به نفع نظام بود چون اگر آقای هاشمی رفسنجانی میآمد، در فشار اجرایی میماند و سن ایشان نیز ایجاب نمیکرد. من رد صلاحیت ایشان را محبت خدا میدانم.
* ضمن تجلیل از آقای مصباح به لحاظ علمیت و حوزویت، ایشان را فارغ از رفتارهای سیاسی میدانم چون هیچگاه در سیاست و در نهضتها و انقلاب حضور نداشتند و هر جا هم حضور داشتند در حاشیه بودند. ایشان را از لحاظ علمی و فلسفی قبول دارم ولی از لحاظ سیاسی، نه. ایشان انسان خوبی هستند ولی آشنایی سیاسی ندارند؛ بنابراین وقتی وارد این مسائل میشوند برای خود مشکلاتی ایجاد میکنند.
* نماینده اصلاحات در انتخابات به نفع آقای روحانی کنار رفت و اصولگرایان حتی به نفع خودشان هم ائتلاف نکردند؛ لذا منطق و حق هم این است که اصلاحطلبان بیشتر انتظار داشته باشند ولی ایشان باید از تندروها در هر گروهی که باشند، حذر کنند.
* من در طول عمرم به پست نگاه نکردم. در دور هفتم مجلس بنا بود برای اینکه ریاست مجلس از آخوندی خارج نشود، من رئیس مجلس شوم. من به آنها گفتم نمیخواهم رئیس مجلس شوم. من نمیتوانم رئیس مجلس شوم. من باید جایی باشم که بهتر کار کنم.
* مجلس نیاز به به تخصص دارد. باید مجلس را تخصصیتر دید. امروز شلوغبازیهای افراد پرهیاهو مجلس را دچار مشکل کرده است. مجلس نیازمند افراد وارسته و از خودگذشته است. مجلس جای شهرتطلبی نیست، جای کسانی نیست که به دنبال تریبون برای مطرح کردن خود و دیدهشدن هستند.
* نظر حجتالاسلام طباطبایی در مورد اسامی زیر:
مقام معظم رهبری: حفظ نظام دست ایشان است. ایشان ناخدای کشتی انقلاب هستند. همه وظیفه دارند برای ایشان دعا کنند. من هم ایشان را دعا میکنم، به این دلیل که وظیفه خود میدانم.
آیت الله هاشمی رفسنجانی: برای ایشان خیلی دعا میکنم تا در کمک به اسلام، خدا او را یاری کند. خدا صبرش دهد و حسودان نتوانند برای ایشان مشکل ایجاد کنند.
حسن روحانی: برای موفقیتش دعا میکنم.
محمود احمدینژاد: ایشان بسیار روحیه قوی و شهامت ستودنی دارد و امیدوارم خدا کلامش را حق قرار دهد و در راه مبارزه با استکبار و کفار موفق باشد.
محمدجواد ظریف: دعا میکنم خدا آنچه که مصالح نظام ماست بر زبان ایشان جاری کند و با توجه به اینکه عدهای مغرض هستند که میخواهند ایشان موفق نشود، روز شروع مذاکرات برای این گروه یک گوسفند قربانی کردم.
آیتالله مصباح یزدی: دعا میکنم تا خداوند طهارت و تقوای ایشان را حفظ کند و از تندروان نادان و افرادی که چهره خدمت نشان میدهند، در امان باشد. ایشان با کمال هستند.
* برای حضرت آقا و آقای هاشمی رفسنجانی دعا میکنم که آنها را از شر افراد و القاکنندگان و پیشبینیکنندگان و پیشپردازندگان نادان حفظ کند.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.