- اطلاعیه سرکنسولگری ایران خصوص ضرب و شتم و بازداشت دانشجویان ایرانی دانشگاه فدرال کازان روسیه
- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
چه کسی اینگونه اعتراف پس از "دستگیری زم" را باور می کند؟!
سايت الف وابسته به احمد توكلى درباره پخش سريع اعترافات روح الله زم نوشت: «تبلیغات» و فنون مربوط به آن در ذهن اغلب ما امری منفی و مذموم است. گمان می کنیم توسل به فنون رسانه ای و تبلیغاتی معمولا هنگامی باید صوت بگیرد که به اصطلاح عامیانه قرار است چیزی را «بپیچانیم» یا حقیقتی را پنهان کنیم! نمی توان انکار کرد که این دقیقا همان کاری ست که اگر نگویم همه، دستکم اغلب رسانه های بزرگ دنیا کم و بیش در حال انجام دادن آن هستند: «حقیقت» را نگو یا اگر مجبور به گفتن آن هستی آهسته بگو یا با جهت گیری خاص خودت بگو! آنچه مهم است «قدرت» و «منافع» است نه «حقیقت».
واقعیت آن است که «حقیقت» در زمانه امروز به کالایی کمیاب تبدیل شده اما همین امر هم اهمیت فنون «تبلیغات» را بیشتر می کند چرا که در چنین شرایطی حقیقت را باید با تلاش بسیار بیشتر و ظریف کاری های فراوان تر به گوش و چشم مخاطب «رساند» آن هم در غوغای کور و کر کننده رسانه های بزرگ دنیای امروز؛ غوغایی که عموما چنانکه گفته شد در خدمت منافع و قدرت هستند تا حقیقت.
با این مقدمه خوب است نیم نگاهی بیندازیم به شیوه های تبلیغاتی رسانه های خودمان درباره رویدادها و وقایع جاری کشور و ببینیم که آیا در دنیای پیچیده و پر سر و صدای امروز ما توانسته ایم «حقیقتی» را که مدعی آن هستیم «تبلیغ» کنیم و به گوش مخاطب «برسانیم» یا نه؟!
اگر با خودمان صادق باشیم پاسخ به این پرسش منفی است و حتی با لحاظ کردن قدرت و پول بیشتر رسانه های جهانی در انعکاس رویدادها (به خصوص رویدادهای داخلی) و دست پیش و پر آنها در انتشار روایتهای مطلوبشان از ایران، باید گفت که نگاه غلط رسانه ای و بی اعتنایی به فنون تبلیغاتی در رسانه های رسمی ما و اتکا به روش های امنیتی سخت در این حوزه باعث شده که ما حتی برای رساندن و تبلیغ « حقیقت» به مخاطب داخلی خودمان هم معمولا ناتوان جلوه کنیم و کمیت مان اصطلاحا لنگ بزند که نمونه اخیر آن هم در ماجرای دستگیری روح الله زم قابل مشاهده است.
متاسفانه اقدام اطلاعاتی در خور تحسین سپاه در دستگیری کسی که به اذعان اغلب کارشناسان سیاسی و رسانه ای بیش از آنکه در پی حقیقت باشد در پی خودنمایی و شهرت بود و در این راه از دروغ و دغل هم پروا نمی کرد در گام آخر خوب برداشته نشد و در حد و اندازه کار بزرگ یاد شده نبود.
چه کسی اینگونه اعتراف پس از دستگیری زم را در چنین موقعیتی باور می کند؟! پخش چنین اظهار ندامت ها و عذرخواهی هایی بلافاصله پس از دستگیری اثر مثبتی که ندارد هیچ، بلکه اثرات منفی آن نیز بیشتر است.
انتشار فیلم کوتاه اعترافات تلویزیونی او آن هم با جملات همیشگی به دلیل تاثیرمنفی که بر باورپذیری مخاطب میگذارد بیش ازهر چیز جفا در حق تلاش های امنیتی صورت گرفته در این زمینه بود. این اتفاق زمانی روی داد که خاطره تلخ یک اشتباه در پخش اعترافات تلویزیونی یکی از متهمان امنیتی که اخیرا نیز به صراحت بر اشتباه بودن آن از سوی وزارت اطلاعات تاکید شد از خاطر مخاطب نرفته است.
یکی از مهم ترین دلایل چنین بدسلیقهگیهایی، بدبینی یا دستکم تردید بیش از حد مدیران امنیتی در اعتماد به ظرفیت رسانه ای موجود در کشور است.
واقعیت این است که در میان اهالی رسانه انسان های کاربلد، دلسوز و سالم کم نیستند. کسانی که با هر سلیقه و سبک فکری خود را از آفت های سیاسی و آسیب های بعضا ذاتی همراه این حرفه نظیر ماجراجویی ها و شهرت طلبیها و انوع و اقسام رانت دورنگه داشته اند و غیر از ایران و پیشرفت آن سودای دیگری در سر ندارند.
به اعتقاد آنان اگر دل در گروه رساندن « حقیقت» به مخاطب داریم باید از تشبه به روش های رسانه ای منسوخ و متداول بپرهیزیم و کار را به خود اهالی رسانه که آشنا و آگاه به فنون کار رسانه و تبلیغ هستند بسپاریم.
باید باور کنیم که اهالی رسانه در خط مقدم جنگ نرم مورد ادعای محافل امنیتی هستند و مواظبت و پاسداری از « امینت» ذهنی و روانی جامعه بیش از دیگران بر عهده آنهاست به شرط آنکه به آنان اعتماد شود ، از آنان مشورت و طلب کمک شود و بگذارند کاری را که بلد هستند بدون داشتن هیچ دغدغه خاطری انجام دهند.