- حاجیدلیگانی، نماینده مجلس: عراقچی فردا با متنی به مصر میرود که در آن قرار است محل نگهداری مواد غنیسازی شده را به آژانس بدهد/ آقای عراقچی! اگر خطایی کنی استیضاح و دادگاهیات میکنیم
- شیخ عطار: پرونده هستهای از ۲ روز پیش در اختیار لاریجانی قرار گرفت
- تصمیمگیریهایی برای شروع مذاکرات با آمریکا گرفته شده
- روزنامه هم میهن : وقتی مجلس در تعطیلات است، مملکت روزهای آرامی دارد
- خبر مهم از نتایج اولیه مذاکرات ایران و آژانس
- حضور شمخانی در دیدار اعضای هیات دولت با رهبر انقلاب (عکس)
- افشای برخی عملیاتهای موساد در ارتباط با ایران توسط یوسی کوهن
- تذکر به سازمان برنامه و صندوق بازنشستگی کشوری درباره حکام اصلاحی فرهنگیان بازنشسته و پرداخت ۵۰ درصد مانده
- اتهام کوچک زاده به حسن روحانی: روحانی چگونه در زمان مسئولیتهای مهم و امنیتی در انگلستان درس میخواند؟
- همه روشهای خواندن نماز آیات هنگام ماه گرفتگی کامل امشب تهران
با مردم کم حرف میزنید آقای رییس جمهور!
قرار بود حسن روحانی وقتی عبای ریاست جمهوری را به دوش انداخت، در مورد عملکرد دولت در مقاطع مختلف با مردم صحبت کند. از عملکردها بگوید و مشکلات را با مردم در میان بگذارد.
مصطفی داننده در عصر ایران نوشت: قرار بود حسن روحانی وقتی عبای ریاست جمهوری را به دوش انداخت، در مورد عملکرد دولت در مقاطع مختلف با مردم صحبت کند. از عملکردها بگوید و مشکلات را با مردم در میان بگذارد.
هرچه بیشتر از عمر دولت روحانی گذشت، رییس جمهور کمتر حرف زد. کمتر سفر رفت. کمتر نشست خبری برگزار کرد. کم حرف زدن با مردم مشکل بزرگ اصلی حسن روحانی در تمام این سالها بوده است.
گویا رییس دولت زیاد اهل در میان گذاشتن تصمیمات و مشکلات با مردم نیست. بعد از روی کارآمدن ترامپ به عنوان رییس جمهور آمریکا، بر جام هوا شد و مشکلات اقتصادی به روی سر ایران آوار اما رییس جمهور روحانی یک بار هم به صورت شفاف با مردم در مورد مشکلات پیش روی ایران حرف نزد.
یک بار نگفت که تحریمها چه مصائبی را برای اقتصاد رو به رشد ایران به وجود آورده است و کار دولت برای پیش برد اهداف خود سخت است.
میدانید مثل چیست؟ پزشکی وعده داده بود برای ویزیت بیمارها آخرین جمعه ماه به روستا برود. آخرین جمعه ماه آمد ولی دکتر به روستا نرفت. او پشت بهمن گیر کرده بود و در دومین جمعه ماه جدید راهی روستا شد. او اما به مردم دلیل تاخیر خود را نگفت. مردم از او دلگیر بودند که چرا نیامده است و از پزشک دلیل را پرسیدند بازهم او حرفی نزد.
روحانی هم در ست مثل این پزشک است. وعدههایی داده بود اما در اجرایی کردن بخشی از وعدهها ناموفق بود. ناموفق بود و دلیل آن را هم به مردم نگفت. انگار نه خانی آمده است نه خانی رفته است.
ماجرای بنزین که اوج این رفتار روحانی بود. رییس جمهور به جای اینکه قبل از گرانی و سهمیه بندی بنزین با مردم در مورد مشکلات حرف بزند و بگوید در فروش نفت مشکل داریم، بعد از اینکه تصمیم خود را به همراه دو رییس قوه دیگه عملیاتی کرد، تازه با مردم در مورد تصمیم تازه سران قوا حرف زد، آنهم در دولت و در میان وزرا.
روحانی باید یک ماه قبل از این تصمیم شهر به شهر میرفت و برای مردم حرف میزد و از مشکلات میگفت. ساده هم میگفت. گاهی رییس جمهور و برخی از اعضای هیات دولت به گونهای حرف میزنند که کارشناسها هم گاهی متوجه نمیشوند چه برسد به مردم.
وقتی میگوییم با مردم حرف بزنید یعنی ساده حرف بزنید. ساده بگویید چرا مجبور هستید بنزین را گران کنید. مردم صداقت ببیند، قبول میکنند، همانطور که در تمام این سالها قبول کردند.
نمیشود پشت درهای بسته تصمیم گرفت، اجرایی کرد و بعد به مردم گفت که ما چنان کردیم و چنان. مردم باید در جریان تصمیمهایی دولت و مشکلات آن قرار بگیرند. آقای روحانی کتاب تاریخ را بخوان. وقتی نگذاشتند دکتر مصدق در مجلس حرف بزند به بهارستان آمد، یک چارپایه گذاشت و با مردم حرف زد تا آنها در جریان اتفاقها قرار بگیرند. حالا نمیخواد شما چارپایه بزارید، سفر بروید، در تلویزیون حضور پیدا کند، وقتی اینترنت وصل شد در شبکههای اجتماعی با مردم حرف بزنید لطفا.
هرچه بیشتر از عمر دولت روحانی گذشت، رییس جمهور کمتر حرف زد. کمتر سفر رفت. کمتر نشست خبری برگزار کرد. کم حرف زدن با مردم مشکل بزرگ اصلی حسن روحانی در تمام این سالها بوده است.
گویا رییس دولت زیاد اهل در میان گذاشتن تصمیمات و مشکلات با مردم نیست. بعد از روی کارآمدن ترامپ به عنوان رییس جمهور آمریکا، بر جام هوا شد و مشکلات اقتصادی به روی سر ایران آوار اما رییس جمهور روحانی یک بار هم به صورت شفاف با مردم در مورد مشکلات پیش روی ایران حرف نزد.
یک بار نگفت که تحریمها چه مصائبی را برای اقتصاد رو به رشد ایران به وجود آورده است و کار دولت برای پیش برد اهداف خود سخت است.
میدانید مثل چیست؟ پزشکی وعده داده بود برای ویزیت بیمارها آخرین جمعه ماه به روستا برود. آخرین جمعه ماه آمد ولی دکتر به روستا نرفت. او پشت بهمن گیر کرده بود و در دومین جمعه ماه جدید راهی روستا شد. او اما به مردم دلیل تاخیر خود را نگفت. مردم از او دلگیر بودند که چرا نیامده است و از پزشک دلیل را پرسیدند بازهم او حرفی نزد.
روحانی هم در ست مثل این پزشک است. وعدههایی داده بود اما در اجرایی کردن بخشی از وعدهها ناموفق بود. ناموفق بود و دلیل آن را هم به مردم نگفت. انگار نه خانی آمده است نه خانی رفته است.
ماجرای بنزین که اوج این رفتار روحانی بود. رییس جمهور به جای اینکه قبل از گرانی و سهمیه بندی بنزین با مردم در مورد مشکلات حرف بزند و بگوید در فروش نفت مشکل داریم، بعد از اینکه تصمیم خود را به همراه دو رییس قوه دیگه عملیاتی کرد، تازه با مردم در مورد تصمیم تازه سران قوا حرف زد، آنهم در دولت و در میان وزرا.
روحانی باید یک ماه قبل از این تصمیم شهر به شهر میرفت و برای مردم حرف میزد و از مشکلات میگفت. ساده هم میگفت. گاهی رییس جمهور و برخی از اعضای هیات دولت به گونهای حرف میزنند که کارشناسها هم گاهی متوجه نمیشوند چه برسد به مردم.
وقتی میگوییم با مردم حرف بزنید یعنی ساده حرف بزنید. ساده بگویید چرا مجبور هستید بنزین را گران کنید. مردم صداقت ببیند، قبول میکنند، همانطور که در تمام این سالها قبول کردند.
نمیشود پشت درهای بسته تصمیم گرفت، اجرایی کرد و بعد به مردم گفت که ما چنان کردیم و چنان. مردم باید در جریان تصمیمهایی دولت و مشکلات آن قرار بگیرند. آقای روحانی کتاب تاریخ را بخوان. وقتی نگذاشتند دکتر مصدق در مجلس حرف بزند به بهارستان آمد، یک چارپایه گذاشت و با مردم حرف زد تا آنها در جریان اتفاقها قرار بگیرند. حالا نمیخواد شما چارپایه بزارید، سفر بروید، در تلویزیون حضور پیدا کند، وقتی اینترنت وصل شد در شبکههای اجتماعی با مردم حرف بزنید لطفا.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.