- رئیسجمهور: تعامل مجلس و دولت مسیر بهبود معیشت مردم را هموار میکند
- آقای وزیر آموزش و پرورش! «معیشت معلمان مهم نیست؛ اولویت ما نماز است»، از کجا آمد؟
- مهاجری خطاب به ضرغامی: شوخی تان گرفته؟ دل بستهاید به آقای قالیباف کارنابلد و مجلس ناکارآمد؟/ دولت را در چاه مجلس نیندازید
- سقوط بالگرد شهید رئیسی با شلیک جدید خودیها!
- علی اعطا: ارتباط هتل ولنجک با ولادیمیر پوتین چیست؟
- منان رئیسی، نماینده جبهه پایداری: آقا صادق که تجربه نزدیک به مرگ داشته، گفت فروپاشی آمریکا را دیده است / آقا صادق گفت این انقلاب نهایتا به ظهور ختم میشود؛ خود آقا تا زمان ظهور پرچمدار خواهند بود
- دستگیری عامل زیرگرفتن عمدی یک روحانی در یزد
- منع هتلها و تالارها از برگزاری جشن در روز شهادت حاج قاسم / واکنش تند نرجس سلیمانی
زمانی اطاعت از رییس جمهور اطاعت از خدا بود و حالا ...

عصرایران؛ مصطفی داننده- تقریبا یک ماه بعد از انتخابات سال 88، آیتالله مصباح یزدی از حامیان سرسخت محمود احمدی نژاد در مورد جایگاه رییس جمهور گفت:« وقتي رييس جمهوري از جانب رهبري نصب و تاييد مي شود به عامل او تبديل شده و از اين پرتو نور بر او نيز تابيده مي شود. وقتي رياست جمهوري حکم ولي فقيه را دريافت کرد اطاعت از او نيز چون اطاعت از خداست.»
حالا حدود 10 سال بعد منبری معروف تهران یعنی علیرضا پناهیان که از طرفداران سرسخت آیتالله مصباح یزدی است در مورد دولت و رییس آن میگوید:«با حمایت از کُلیت نظام میتوانند از دولت انتقاد کنند و این همان کاری است که مردم تهران در تجمع "امنیت و اقتدار" در روز دوشنبه چهارم آذر انجام دادند.»
بالاخره ما کدام یک از این حرفها را باور کنیم؟ اطاعت از رییس جمهور اطاعت از خداست یا فقط اینکه در نظام جمهوری اسلامی میشود از دولت انتقاد کرد؟
این همه تناقض از کجا میآید؟ چرا زمان احمدی نژاد، نمیشد از دولت انتقاد کرد ولی حالا فقط میشود از دولت انتقاد کرد؟ فلسفه دولت تغییر کرده است یا چون رییس جمهور، رییس جمهور محبوب شما نیست انتقاد از دولت آزاد است و اگر در انتخابات آینده یکی از دوستان شما به راس قدرت رسید بازهم دولت در حصار تقدس گرایی قرار میگیرد؟
میدانید وقتی این حرفها را میشنویم، حس میکنیم حرفهایی که برخی از منبریها میزنند از روی صداقت و دغدغه نیست. بسیاری از آنهایی که امروز از دولت و مجلس انتقاد میکنند در دولت پیشین و سه مجلس اصولگرا، زبان در دهان گرفته بودند و هیچ حرفی نمیزدند گویا در مدینه فاضلهای زندگی میکردند که هیچ مشکلی در آن وجود نداشت.
حالا که نام رییس جمهور حسن روحانی است در مورد دولت و تصمیمات آن میشود هرچه گفت و هرچه نوشت. باید به این نکته اشاره کنم که این یادداشت در دفاع از روحانی نیست. باید این روزها از روحانی، تصمیماتاش و ادبیاتاش انتقاد کرد اما باید دید این انتقاد از سوی چه کسانی مطرح میشود و اگر فرد دیگری رییس جمهور بود این افراد چه رفتاری داشتند.
اگر امروز سعید جلیلی که آیتلله مصباح او را نامزد اصلح میدانست یا قالیباف که او را مرد جهادی مینامند در مورد بنزین چنین تصمیمی میگرفتند و با همین شیوه اصلاح قیمت بنزین را اجرا میکردند، شما از چه ادبیاتی استفاده میکردید؟ بگذارید با توجه به سابقه سخنرانیها و رفتار شما، برایتان بگویم.
تصمیم آنها را عدالت جویانه میدانستید و میگفتید این تصمیم انقلابی در برابر اشرافیت ساخته شده در دولت سازندگی و اصلاحات است. در گرفتن حق از مظلوم نباید با کسی تعارف داشت و بعد معترضین به دولت این افراد را دست نشانده خارج میخواندید و برچسب ضد انقلاب را به همه آنها میزدید و میگفتید اطاعت از رییس جمهور اطاعت از خداست.
تا وقتی جنس انتقادها از جنس منافع ملی نباشد، آش کشور همان آش است و کاسه همان کاسه. تلویزیون را نگاه کنید.
