- ابلاغ شرط باشگاه استقلال به مهاجم خارجی برای آبی پوش شدن
- برد تاریخی تیم فوتبال بانوان پرسپولیس
- کارنامه استقلال، پرسپولیس و سپاهان در جام حذفی فوتبال ایران (جدول)
- توافق اولیه اورونوف با پرسپولیس برای تمدید با این شرط!
- افشاگری پیروانی درباره پشت پرده هوادار متمول و حواشی پرسپولیس و حمایت از منتقدان تیم ملی!
- واکنش یاسین سلمانی به نیمکت نشینی در پرسپولیس
- کارشناس داوری پرسپولیس - مس سونگون؛ یک پنالتی سوخت و گل اول بازی مردود بود؟!
- خلاصه بازی پرسپولیس 3 - مس سونگون 0 (فیلم) - 1 آذر
- احتمال حذف استقلال و پرسپولیس از آسیا!
- خیابانی همزمان از خجالت بیرانوند و بازیکنان تیم ملی درآمد!
تلاش های یک پرسپولیسی برای بازگرداندن استراماچونی!
رحمان رضایی مدافع اسبق تیم ملی و پرسپولیس با هیئت استقلالی برای مذاکره با استراماچونی راهی دوحه خواهد شد.
به گزارش خبرورزشی، رحمان رضایی با تأیید خبر نشستی برای مذاکره با آندرهآ استراماچونی به میزبانی دوحه، به خبرورزشی گفت: «پاستورلو سالها کارگزار رسمی من در ایتالیا بود و مدیری است که به اعتبارش بیشتر از پول اهمیت میدهد. فدریکو، با حسن نیت پذیرفته جلسه در دوحه برگزار شود تا اتوره ماتزلی هم به عنوان وکیل رسمی حضور داشته باشد.»
رضایی در ادامه اظهار داشت: «فردا همراه خلیلزاده از تهران به دوحه میرویم و علی خطیر هم از سوییس به دوحه میآید. خطیر کسی بوده که با استراماچونی قرارداد بسته و روحیات طرف مقابل را میشناسد و حضورش به حل این مشکل کمک میکند.»
رحمان در پاسخ به این سوال که چقدر به حل اختلاف طرفین امیدوار است، گفت: «در این سه روز هم با خلیلزاده حرف زدم و هم با پاستورلو، در هر دو طرف این اراده را دیدم که دوست دارند همکاریشان ادامه پیدا کند و همین اراده میتواند آنها را به یک تفاهم تازه برساند.»
رضایی در جواب این پرسش که یک پرسپولیسی وسط دعوای استقلال چه میکند، گفت: «من پرسپولیسی بودم و هستم ولی این مسئله فراتر از رنگهاست. چهارشنبه فتحاللهزاده با من تماس گرفت و گفت تو که با پاستورلو ارتباط داری، به عنوان میانجی وارد شو و کمک کن استراماچونی را به استقلال برگردانیم. با خواهش ایشان وارد موضوع شدم و وقتی قرار ملاقات را فیکس کردم خلیلزاده به من گفت وزیر خواسته شما هم همراه تیم مذاکره کننده استقلال باشی. البته همان شبی که استراماچونی قهر کرد هم مشاور رسانهای وزیر از من خواست از طریق پاستورلو با او قرار بگذارم که دیگر دیر شده بود.»