- هدف شوم مریم رجوی علیه مسعود پزشکیان
- تکرار یک دروغ بزرگ در کیهان
- آخرین تصویر از شهید سیدرضی موسوی در سوریه
- احتمال میانجیگری ژاپن میان ایران و آمریکا
- تغییر نام خیابان بیستون تهران به «شهید یحیی سنوار»
- نتیجه تصمیم شورای عالی فضای مجازی درباره رفع فیلترینگ
- عملیات وعده صادق ۳ را انجام دهید تا بپرسیم پس چی شد چهارمی؟!
- دستور تازه تحریرشام درباره حرم حضرت زینب
- واکنش پدرزن بشار اسد به خبر طلاق اسما اسد
- روزنامه دولت: رئیس جمهور در شورای عالی فضای مجازی مثل بقیه یک رأی دارد / حتی دبیر شورا را هم نمی تواند تغییر دهد
خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا: پایانی بر رویای جهانی شدن!
نواندیش - پرهام غنی: شب گذشته راس ساعت 12 شب به وقت بروکسل و 11 شب به وقت بریتانیا زنگ خروج یکی از قدرت های اصلی اما همیشه ناسازگار اتحادیه اروپا به صدا درآمد و شعار !NOW WE ARE OUT در تجمع هزاران نفر از ملی گرایان انگلیسی که پرچم های این کشور و بعضا آمریکا را در دست داشتند، بر صفحه نمایشگر کارگذاشته شده نقش بست.
حالا با خروج بریتانیا که در پس تحولات 10 سال اخیر و قدرت گرفتن راست گرا ها در بسیاری از کشورها از جمله آمریکا رخ می دهد می توان گفت که رویای دیرینه مدافعان جهانی شدن دیگر نقش بر آب شده و روابط بین الملل در حال ورود به عصری تازه اما قدیمی است: رشد اندیشه های ملی گرایانه و بازگشت به دوره رقابت کشورها!
اتحادیه اروپا ، یك اتحادیه اقتصادی-سیاسی است كه از 28 كشور اروپایی و حالا 27 کشور براساس توافق 'ماستریخت' در سال 1993 میلادی تشكیلشده است، با این حال ریشههای این اتحادیه به جامعه اقتصادی اروپا(1957) و سلفش سازمان زغالسنگ و فولاد اروپا ( 1951 ) بازمیگردد كه این دو نهاد اروپایی نیز از خاكسترهای جنگ جهانی دوم سر برآورده بودند. انگلیس در سال 1973 میلادی و حدود شانزده سال پس از تشكیل جامعه اقتصادی اروپا ( بازار مشترك اروپا) به این بلوك اقتصادی پیوست و بعد از تشکیل اتحادیه اروپا در دهه 90 میلادی هم جزو آن بود هر چند که در برخی حوزه ها مثل سیاست های پولی و مالی ساز خودش را کوک می کرد.
از بحث های تاریخی که بگذریم اتحادیه اروپا همواره بهترین مثال برای مدافعان جهانی شدن بود، افرادی که به واسطه فروپاشی کمونیسم، رشد سازمان های غیر حکومتی، ایجاد سازمان هایی مثل تجارت جهانی و به طور کلی پیشرفت ارتباطات معتقد بودند جهانی شدن موجب تضعیف حاکمیت ملی به شکل سنتی آن شده و جهان در حال حرکت به سمت همگرایی بیشتر و حاکمیت جمعی مانند اتحادیه اروپا است. حامیان افراطی این اندیشه همواره اتحاده اروپا را الگویی می دیدند که می تواند در سراسر جهان بسط یابد.
اکنون با قدرت گرفتن تدریجی راست گرایان افراطی در اروپا که از چند سال قبل آغاز شده، روی کارآمدن ترامپ در آمریکا و خروج تدریجی او از بسیاری معاهدات مهم، برگزیت یا همان خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تیر خلاص را بر این رویای دیرینه زد و نشان داد که حاکمیت ملی در جهان حداقل حالا حالا ها تضعیف شدنی نیست. اگرچه برای مدت ها به واسطه خرابی های گسترده جنگ های جهانی اول و دوم و همچنین ترس از نفوذ کمونیسم حقوق بین الملل و همگرایی های جهانی حداقل در بین بلوک غرب در حال تقویت شدن بود، اما فروپاشی نظم دو قطبی و تحولات مهم غرب آسیا طی 10 سال اخیر مجددا در حال هدایت جهان به سمت و سوی سال های پیش از جنگ جهانی است.
نظم حاکم بر نظام بن الملل امروز بیش از هر زمان دیگری در حال رقابتی تر شدن است، چرا که واشنگتن هژمونی خودش را در خطر می بیند و همزمان از لزوم امضای معاهدات دو جانبه سخن به میان می آورد، بریتانیا خواستار تصمیم گیری مستقل و مبتنی بر منافع خودش به عنوان یک قدرت جهانی است، روسیه و چین نقش بیشتری در دنیا می طلبند، قدرت های جهانی و منطقه ای تازه مثل هند یا جمهوری اسلامی ایران از قدرت مانور بیشتری برخوردار شده اند. با این اوصاف به نظر می رسد ائتلاف ها طی سال های آینده برای مقابله رقبا با هم حرف اول را در روابط بین الملل بزند.
در مجموع اگرچه پیش بینی روابط بین الملل کاری به غایت دشوار و شاید نشدنی باشد، اما مجموعه تحولات به اضافه تجربیات تاریخی امکان مناسبی در اختیار یک تحلیلگر قرار می دهد تا بتواند اوضاع را بسنجد مقایسه ای تاریخی به عمل بیاورد و با استفاده از این ابزار حداقل آینده کوتاه مدت را پیش بینی کند تا سیاست گذاران برای هر سناریویی آماده باشند. با توجه به همین نکات هم هست که می توان به این جمع بندی رسید خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا احتمالا موجب انشقاقی بزرگ در اتحادیه اروپا شود و طی سال های آینده اندیشه های ملی گرایانه در کشورهایی مثل فرانسه و آلمان هم رشد قابل ملاحظه ای یابد. با توجه به تحولات می توان انتظار داشت که طی سال های آتی تاکید بر حاکمیت ملی در سراسر جهان از غرب آسیا تا اروپا، خاور دور و آمریکا مجددا به اندیشه ای غالب تبدیل شود و جهان دوباره به عصر رقابت های نظامی و تسلیحاتی سال های پیش از جنگ های جهانی باز گردد. شاید بر اساس همین پیش بینی هم باشد، استراتژیست های آمریکا صحبت از آمادگی آمریکا برای جنگ با روسیه و چین می کنند.
اگرچه این تحلیل به نظر بد بینانه می رسد اما به هر حال روابط بین الملل اصلا برای پاسخ به چرایی جنگ و مقابله با آن پا به عرصه وجود گذاشت حالا هم پرسش مهمی که باید درباره آن تامل کرد این است: آیا پایان رویای جهانی شدن به معنای حرکت جهان به سمت جنگ جهانی دیگری است؟!