- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
فردوسی حکیم و ضرورت تاریخ شناسی حِکمی
نواندیش- سید ابوالفضل رضوی- دانشیار تاریخ دانشگاه خوارزمی: اردیبهشت، این ماه بهشتی، در کنار سایر مناسبتها، این موهبت بزرگ را در خود دارد که بیست و پنجمین روز آن، بنام فردوسی، حکیم بزرگ خطه ایرانشهر نامگذاری شدهاست. حکیمی که در حکم معمار بزرگ هویت ایرانی نام و نشان جاودانهای از خود برجای نهاده و بی مهری های روزگار، مهر او را از دل ایرانیان بیرون نکردهاست. کاش (و شاید هم)، میلاد فردوسی در ماه اردیبهشت بوده باشد تا این فرشتۀ بهشتیِ پیامآور نظم و پاکی، با اندیشه قائل به نظم و سرشار از عشق و طینت پاک حکیم طوس همنوایی بیشتری داشته باشد.
ابوالقاسم فردوسی، تنها شاعری پرآوازه نیست، بلکه حکیمی تاریخشناس است که با رویکرد حِکمی به تاریخ پرداخته و از شناخت تاریخی، پاسخگویی به نیازها و مسائل مبتلابه عصر خویش را مد نظر داشته است. نهضت شاهنامهنویسی عصر سامانی، با رویکرد حماسی فردوسی و سرایش منظوم شاهنامه، جریانی را در مسیر تحول فکر ایرانی رقم زد که با فراز و فرودهایی در سراسر دوران اسلامی تداوم یافت. از این رو، شاهکار فردوسی مبنی بر رقم زدن منظومهای فکری که مناسبات جامعه و حکومت بر مبنای آن رقم میخورد، محدود به افق زمانی قرن چهارم نیست. فردوسی گفتمان کارآمدی را خلق کرده که تمامی ازمنه تاریخی را در بر میگیرد.
تاریخشناسی ِحکمی مورد نظر فردوسی از کلید واژههای دادگری و خردمندی تغذیه میکند و در سامان یافتن ساختار حیات جمعی، عقلانیت و داد محوری را مهم میداند. بنمایه اندیشه فردوسی مبتنی بر عدل (داد) است که در کُنه خود، نظاممندی و ضرورت نظم را در خود دارد.
منظومه فکری حکیم طوس، شاه دادگری را به تصویر میکشد که در پرتو شایستگی و برخورداری از «اَشِه»، توان برپایی آئین «اَرتِه» را دارد. شاه شایسته مورد نظر فردوسی برآیند فره ایرانی و در تلازم با آن است که از فرهمندی ایزدی برخوردار میشود. از این رو، شایستگی شاه منوط به کفایت، عدالت و خردمندی اوست که این خود از خردمندی و احساس نیاز مردم به نظم و دادگری ناشی میشود. نظم مورد نظر فردوسی، همنوایی جامعه و حکومت را با هدف رقم زدن نظام اجتماعی کارآمد در خود دارد. نظام موجود توأم با اخلاقگرایی، انسانگرایی، عقلانیت و البته همراه با عشق و مهرورزی است. در این منظومه فکری، شایستگی شاهان تا زمان تعهد به دادگری و وفاق پا برجاست و لذا بیدادگری موجب خسران، سلب مشروعیت، از دست دادن جایگاه مردمی، وجاهت جمعی، زوال نیکویی و آنگاه سلب فرهی است:
چو خسرو به بیداد کارد درخت بگردد برو پادشاهی و بخت
و یا:
چـــو بيـــدادگر پادشـــاهي كنـــد جهــان پــر زگــرم و تبــاهي كنــد
یا:
زبیدادی شهریار جهان همه نیکویی ها شود در نهان
و یا:
ستم نامه عزل شاهان بود چو درد دل بيگناهان بود
و در نهایت:
گـــر از كـــارداران و ز لـــشكرش بدانــد كــه رنجــست بــر كــشورش
نيــازد بــه داد او جهانــدار نيــست بــر و تــاج شــاهي ســزاوار نيــست
ســـيه كـــرد منـــشور شاهنـــشهي از آن پـــس نباشـــد ورا فرّهـــي
چنــان دان كــه بيــدادگر شــهريار بـــود شـــيردرنده در مرغـــزار
این نظام اندیشگی و منظومه سیاسی- اجتماعی که در تعبیر: «پادشاهی به سپاه، سپاه به خواسته،خواسته به رعیت و رعیت به عدل زنده است» به بهترین نحو تبلور یافته است، از سر خودآگاهی و احساس نیازی جاودانه بوده و این واقعیتی است که فردوسی خود بر آن اذعان داشته است.
بـنــاهــای آبــاد گـــــردد خــــراب ز بـــاران و از تــــابـــش آفـــتــــاب
پی افـکنـدم از نظـم کـاخـی بـلـنـد کـه از بـاد و بـاران نــیــابـد گــزنـد
بـریـن نـامـه بـر عـمـرهــا بـگـــذرد بـخوانـد هـر آن کس که دارد خرد
بسـی رنـج بـردم بـدیـن سـال سـی عـجـم زنـده کـردم بـدیـن پـارسی
جـهان کردهام ازسخن چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت