- ممنوعیت ورود گالانت و نتانیاهو به ۱۲۰ کشور
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- قطعنامه جدید سازمان ملل در حمایت از حق تعیین سرنوشت فلسطینیان
- کرانه باختری کجاست؟
- هواپیمای مسافربری آمریکایی بر فراز پایتخت هائیتی هدف قرار گرفت
- انتخاب نماینده آمریکا در سازمان ملل توسط ترامپ: الیز استفانیک کیست!؟
- قول ترامپ به محمود عباس درباره جنگ غزه
- یک تاریخدان پیروز انتخابات آمریکا را پیشبینی کرد
روابط آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس در جهان پسا کرونا
نواندیش: به رغم این که ایالات متحده با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس روابط ویژه و تنگاتنگی دارد و همکاری میان دو جانب در تمام عرصه ادامه دارد، اما به تازگی گزارش های در شماری از روزنامه ها و رسانه های آمریکا همچون نیویورک تایمز، واشنگتن پست و سی ان ان منتشر شده است که نشان می دهد واشنگتن در صدد تغییر روابط خود با کشورهای عربی خلیج فارس به ویژه با عربستان سعودی است. صرف نظر از صحت و سقم این گزارش ها، به صراحت می توان گفت که این تحلیل ها، برداشت همان شخصیت ها و گروه های است که در گذشته ائتلاف عربی را به دلیل حمله به یمن و عربستان سعودی را در پیوند به حادثه قتل جمال خاشقچی مورد انتقاد قرار می دادند.
به گزارش آریا سعادتمند از سرویس ترجمه نواندیش، ولید فارس بر خلاف بسیاری از تحلیلگران که اعتقاد بر دگرگونی روابط واشنگتن و اعراب دارد معتقد است که چنین نخواهد شد، او درباره ادامه روابط دو طرف در جهان پسا کرونا در ایندیپندنت می نویسد: همین افراد و گروه ها برای بیش از دو سال سعی داشتند روابط واشنگتن را با ریاض و ابوظبی به سردی سوق دهند و اصرار داشتند که اقدامات مخاطر آمیز عربستان سعودی و امارات متحده عربی، ایالات متحده را درگیر چالش های منطقه ای می کند و پس از آغاز بحران روابط با قطر، بار دیگر دونالد ترامپ را مورد انتقاد قرار دادند که چرا ائتلاف عربی را برای از سرگیری روابط با قطر زیر فشار قرار نمی دهد.
آیا واشنگتن از حمایت تنگه هرمز دست خواهد کشید؟
اکنون پرسشی مطرح می شود که آیا ادعای این گروه از تحلیل گران که تغییر سیاست واشنگتن در قبال کشورهای ائتلاف عربی و متحدان آن ها و احتمال خروج بخشی از نیروهای آمریکایی از عربستان سعودی را پیش بینی می کنند، تا چه میزانی با واقعیت همخوانی دارد؟ و آیا واقعا روابط واشنگتن با دو متحد اصلی آن در منطقه دچار بحران شده است و یا این که در عقب هیاهوی رسانه ای اخیر، افرادی در کمین نشسته اند که با اخوان المسلمین نزدیکی دارند و هدف آن ها از این امر، بی ثبات ساختن منطقه و تغییر معادلات سیاسی در خاورمیانه است؟
در پاسخ می توان گفت که در گام نخست و همان گونه که همه ناظران سیاسی و تحلیلگران توافق نظر دارند، تحلیل های اخیر از سوی افراد و گروه های در آمریکا، اروپا و خاورمیانه منتشر می شود که در گذشته سیاست های ریاض و ابوظبی را مورد انتقاد قرار می دادند اما از اقدامات مخاطره آمیز ترکیه و قطر در لیبی، سومالی، یمن و شمال سوریه حمایت می کردند. بنابر این، می توان گفت که هدف این مجموعه از تحلیلگران که مخالف محور ائتلاف عربی هستند، کاملا روشن و آشکار است و نیازی به تحقیق و جست و جو ندارد.
با این حال، برخی از تحلیل های اخیر را می توان ناشی از اقداماتی که در این اواخر در منطقه صورت گرفته است همچون توافق اخیر ریاض و مسکو در مورد میزان عرضه نفت پیوند داد، زیرا اقدام عربستان سعودی و روسیه منجر به کاهش منافع شرکت های نفتی در تگزاس شده و ایالات متحده را متحمل خسارت های زیادی کرده است. در واکنش به این تحول، دونالد ترامپ در موارد متعددی به این مسئله اشاره کرده و گفته است: "دوستانی که ما از آن ها حمایت می کنیم بایستی همکاری های خود را با ما ادامه دهند و تنها در صدد حفظ منافع خود نباشند." البته به باور ناظران، رئیس جمهور آمریکا از کشورهای نفت خیز خاورمیانه انتظار دارد به منظور تأمین منافع شرکت های نفتی ایالات متحده، عرضه نفت را کاهش دهند.
از این جهت، اظهارات اخیر کاخ سفید در مورد کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تنها پیوند به ابعاد اقتصادی دارد اما دو جانب در کلیه ای عرصه های دیگر، همکاری و هماهنگی گسترده دارند و این اظهارات را نمی توان به عنوان نشانه از تغییر سیاست های راهبردی واشنگتن در قبال کشورهای عربی حوزه خلیج فارس دانست.
البته اختلاف نظر در مورد برخی از پرونده ها، یک امر طبیعی است و می تواند در همه جا اتفاق افتد طوری که واشنگتن در موارد بسیاری با متحدانش در اروپا و حتی با اسرائیل بر سر برخی از پرونده توافق نظر ندارد، اما تفاوت دیدگاه ها را در پاره ای از مسائل نمی توان به معنی ناسازگاری در همه ابعاد تلقی کرد. هرچند تفاوت دیدگاه ها در مورد مسائل اقتصادی می تواند در ابعاد دیگر تأثیر گذار باشد، اما رایزنی ها میان عربستان سعودی، امارات متحده عربی و واشنگتن که به عنوان متحدان استراتژیک به شمار می روند برای حل مسائل اقتصادی ادامه دارد. البته برای همگان آشکار است که هر گونه اختلاف نظر در مورد مسائل سیاسی و استراتژیک میان واشنگتن و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس می تواند عواقب ناگواری داشته و خطرات بزرگی را در پی داشته باشد، زیرا در صورت وقوع چنین تحولی، زمینه فعالیت های تهدید آمیز ایران در سراسر منطقه فراهم می شود و آن زمان نه تنها کشورهای عربی بلکه منافع ایالات متحده نیز به شدت در معرض خطر و تهدیدهای ایران قرار می گیرد.
در نتیجه می توان گفت با توجه به این که مسائل سیاسی و استراتژیک برای هر دو جانب واشنگتن و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس حائز اهمیت فراوان است، بنابر این، برخی ناهنجاری های اقتصادی اخیر ناشی از بحران کرونا که اندکی مورد اختلاف نظر واقع شده است، می تواند در سایه تلاش های دیپلماتیک دو جانب حل شود، بدون این که تأثیری در ابعاد سیاسی و منافع مشترک استراتژیک در منطقه داشته باشد.
البته تهران بایستی بداند که جابجایی های اخیر نیروهای آمریکایی در خاورمیانه به معنی آمادگی برای عقب نشینی از منطقه نیست و هرگونه اقدام تهدید آمیز از سوی ایران علیه کشورهای ائتلاف عربی و یا بر ضد منافع ایالات متحده در قلمرو عراق و سوریه با واکنش شدید واشنگتن رو به رو خواهد شد.