- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
آذربایجان یا ارمنستان؛ "ایران" باید در کدام سمت این بحران بايستد؟!
نواندیش- پرهام غنی: این روزها بحث اول محافل خبری بین المللی و حتی فضای مجازی در ایران موضوع بحران کهنه قره باغ و جنگ آذربایجان و ارمنستان است، جنگی که اگرچه نزدیک به دو هفته است آغاز شده اما قدمتی بیش از 70 سال دارد و همواره همچون آتشی زیر خاکستر در شرف شعله ور شدن بوده است.
حال از آنجایی که این دو کشور همسایه شمالی ما هستند و هر یک قرابت های فرهنگی خاص خود را با ما دارند اهمیت بحران برایمان دو چندان خواهد بود. طی روزهای اخیر نظرات متفاوتی پیرامون این بحران کهنه ابراز شده و بسیاری از جمله برخی از سیاسیون و مردم عمدتا آذری ما از روی شور و شعار ابراز داشتند که جمهوری اسلامی ایران باید به دلیل قرابت فرهنگی و دینی با جمهوری آذربایجان در کنار این کشور بیاستد و رسما از اقدامات باکو اعلام حمایت کند، پرسش مهمی که در ادامه به آن خواهیم پرداخت همین است اینکه اساسا ایران باید در کجای جنگ "آذربایجان و ارمنستان" بیاستد؟ و آیا حمایت از جمهوری آذربایجان با تکیه بر اصول روابط بین الملل و منافع ملی قابل توجیه است؟ نگاهی اجمالی به رفتارهای آذربایجان طی نزدیک به 30 سال گذشته به خوبی نشان می دهد که بر خلاف باور عموم حمایت ایران از باکو هیچ توجیهی ندارد و بهترین موضع همان چیزی است که جمهوری اسلامی ایران طی تمام این سالیان بحران اتخاذ کرده است.
اگرچه بسیاری سعی دارند سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را سراسر ایدئولوژیک نشان دهند و با تکیه بر همین موضوع هم پای کشور را به بحران هایی جهانی از هند، روسیه و چین و قره باغ بکشانند، اما عملکرد چهار دهه گذشته در برخی موارد نشان می دهد که در موارد بسیاری عقلانیت در سیاست خارجی ما مانع از غلبه شعار زدگی شده است، یکی از این موارد هم همین بحران قره باغ است، فارغ از اینکه این منطقه به لحاظ تاریخی متعلق به مسلمانان بوده، اما معادلات امروز سیاست بین الملل شرایطی را به وجود آورده که ما نباید خود را در دایره تنگ مسائل این چنینی گرفتار کنیم، همین جمهوری آذربایجانی که بسیاری معتقد هستند باید از آن حمایت شود با تمام ادعای برادری اش طی حداقل یک دهه گذشته به اصلی ترین پایگاه فعالیت های جاسوسی رژیم صهیونیستی تبدیل شده است، در حالی که ایروان هنوز به طور کاملا رسمی روابطی با این رژیم ندارد، روابط تنگاتنگ باکو و تل آویو به قدری است که اسرائیلی ها در نزاع باکو و ایروان منافع خود را در حمایت بی چون و چرا از طرف آذری می بینند، به عنوان مثال انشیل بیفرستون ستون نویس روزنامه صهیونیستی هاآرتص در تحلیلی در این روزنامه که سال 2014 منتشر شد، نوشت: اسراییل باید به دلایل زیر در این نزاع در کنار آذربایجان قرار گیرد:
اول؛ اینکه آذربایجان درسالهای اخیر تامین کننده اصلی نفت اسراییل بوده و این نفت از طریق خط لوله از گرجستان و ترکیه به اسراییل انتقال می یابد.
دوم؛ آذربایجان مقادیر بسیار زیادی سلاح از جمله هواپیماهای بدون سرنشین و سیستم های ضد هوایی از اسراییل خریداری می کند.
سوم؛ اهمیت آذربایجان برای اسراییل در سالهای اخیر و در پی تیرگی روابط میان تل آویو و آنکارا افزایش یافته است.
چهارم؛ آذربایجان همسایه و همزمان دشمن ایران است و برای اسراییل «درِ پشتی» به ایران محسوب می شود.
پنجم؛ آذربایجان امیدوار است و این امیدواری را مسئولانش پنهان نمی کنند که اسراییل در اینده از خط لوله نفت مذکور برای پمپاژ گازی که از دریای مدیترانه استخراج می کند استفاده نماید.
ششم اینکه مردم جمهوری آذربایجان به مردم ترکیه به عنوان یک امت برادر می نگرند که با ارمنستان رابطه برقرار نمی کنند.خودداری اسراییل از شناسایی نسل کشی ارامنه توسط ترکها در دوره جنگ جهانی اول از دیگر عواملی است که می تواند به ایجاد روابط استراتژیک اسراییل با آذربایجان کمک کند.
جدا از روابط بسیار گرم اسرائیل و آذربایجان، باکو طی سالیان اخیر فعالیت های فرهنگی بسیاری را در تقابل با ایران و زدودن فرهنگ ایرانی و حتی اسلامی آغاز کرده است تا جایی که رد پای این فعالیت ها را در کتب درسی این کشور هم می توان مشاهده کرد، ایران ستیزی و حتی اسلام ستیزی پای ثابت کتب درسی این کشور است تا جایی که در کتابهــای درسی شان هرگاه نامی از ایران بردهاند با پسوندها و پیشوندهای ضدارزشی همچون خونآشام، خونخوار، متجاوز، اشغالگر، قاتل، جلاد، ظالم و دشمن به استقبال آن رفتهاند. به عنوان مثال کتاب آتایوردو، یعنی سرزمین پدری، کتاب درسی تاریخ برای مقطع تحصیلی پنجم ابتدایی است که در 319 صفحه توسط یعقوب محمودلو، رفیق خلیلاف و صابر آقایف به زبان ترکی با الفبای لاتین تألیف و در سال 2003م برای پنجمین بار در باکو توسط انتشارات تحصیل چاپ و منتشر شده است. محتوای کتاب آتایوردو تاریخ آذربایجان از قدیمیترین ایام تا امروز است و طبق فرمان شماره 687 مورخه 11/6/2001م مطالب آن توسط وزارت تحصیل جمهوری آذربایجان مورد تأیید قرار گرفته است. نکته جالب اینکه این کتاب فاقد هرگونه ارجاع و پانوشت و منابع میباشد چرا که مطالب مندرج در آن سراسر دروغ و تحریف است!
(جلد کتاب تاریخ دبستان جمهوری آذربایجان که در آن بخشی از خاک ایران را ضمیمه خود کرده است)
نقشۀ روی جلد کتاب هم آذربایجان بزرگ را نشان میدهد که در آینده باید تشکیل شود و شامل قفقاز و ده استان ایران است که با رنگ زرد مشخص شده است. البته با اعتراض چندبارۀ سفارت ایران در باکو و تسلیم یادداشت اعتراضآمیز نقشۀ روی جلد کتاب در سال 2002میلادی بدین صورت تغییر یافت که قلمرو کنونی جمهوری آذربایجان با رنگ زرد پررنگ و مناطقی که در آینده به جمهوری آذربایجان ملحق خواهد شد با رنگ زرد کمرنگ نشان داده شد.
در مجموع با مطالعۀ کتابهای درسی کشورهای عربی در خصوص ایرانیان و اصلاحات صورت گرفته پس از آن در این کشورها میتوان مدعی شد که در کتابهای درسی هیچ کشوری به اندازۀ جمهوری آذربایجان مطالب ضد ایرانی وجود ندارد. رهبران این کشور مدام در تلاش هستند تا به مردم خود بگویند ایران و ایرانیان خطرناکترین و پستترین دشمن شما هستند. باید مراقب بود تا خطری از جانب آنها شما را تهدید نکند پس برای مقابله با خطر ایران باید تا پای جان در راه آذربایجان واحد تلاش کرد.
در کنار این تلاش ها جمهوری آذربایجان در حوزه رسانه ای هم فعالیت های گسترده ای را علیه ایران و نظام جمهوری اسلامی شکل داده است، به عنوان مثال باکو حامی مالی اصلی شبکه تجزیه طلب و ضد انقلاب گوناز تی وی است که 24 ساعت در حال دروغ گویی و خبر پراکنی است!
مراد از این بحث البته حمایت از طرف ارمنی برای کشتن طرف مقابل نیست بلکه تنها پاسخی به کسانی است که بدون در نظر گرفتن معادلات سیاست بین الملل و منافع ملی دم از لزوم حمایت از آذری ها و حتی نابودی ارامنه می زنند، ارامنه ای که در تمامی 40 سال گذشته حتی سابقه دادن یک رای منفی علیه ایران در سازمان ملل را ندارند! حال اگر با وجود تمام آنچه گفته شد گروهی همچنان دم از لزوم ورود به جنگ به نفع باکو می زنند باید به حسن نیت آنان در تامین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران شک کرد!
بار دیگر باید تاکید کرد که روابط بین الملل عرصه شور و شعار نیست و برای نصمیم گیری در مورد یک بحران آن هم با این درجه از اهمیت باید جوانب مختلفی را سنجید، نباید فراموش کرد که تقویت موضع آذری ها در واقع تقویت موضع آنکارا و پان ترکیسم خواهد بود که این در بلند مدت می تواند تبعات امنیتی فراوانی برای ما داشته باشد.
در هر حال جمهوری اسلامی ایران و دستگاه دیپلماسی ما باید به مانند همیشه ضمن حفظ بی طرفی از تمام ظرفیت خود برای پایان دادن به جنگ بین دو طرف استفاده کند چرا که هرگونه درگیری در مرزهای ما در نهایت به ضرر صلح و ثابت منطقه خواهد بود، با این اوصاف می توان گفت که بهترین موضع نه جانبداری از هر یک از طرف ها بلکه تلاش برای آتش بس فوری خواهد بود.
آيا حمايت از فلسطين توجيه دارد؟؟؟؟