- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
واكنش روزنامه جمهورى اسلامى به حاشيه ها عليه كمال حيدرى: روزگار تحميل حکم تفسيق و تکفير و باوراندن آن به مردم، سپري شده است
روزنامه جمهورى اسلامى نوشت:
مباحثي که در کنفرانسها و همايشها و سمينارها با عناويني از قبيل وحدت امت اسلامي مطرح ميشوند، در صورتي که داراي پشتوانه اعتقادي ريشهدار در حوزههاي علميه و نزد علماي ديني نباشند، هرگز به نتيجه نخواهند رسيد.
منظور از پشتوانه اعتقادي ريشهدار اينست که تحمل نقطهنظرهاي مختلف و نقد آنها به صورت علمي و استدلالي و دور از هرگونه پرخاش، دشنام، تکفير، تفسيق و منتسب به اين و آن دانستن، يک رويه پذيرفته شده در حوزههاي علميه و در ضمير باطن علماي ديني باشد. اگر چنين تفکري بر اين مراکز ديني و صاحبان انديشههاي علمي اين مراکز حاکم باشد، راه براي رشد علم و شکوفائي انديشه باز خواهد شد بدون آنکه کوچکترين عوارض منفي بتواند توليدات علمي و فکري عرصه دين را تهديد نمايد. تا زماني که اين ويژگي به صورت عام بر حوزههاي علميه و افکار علماي دين حاکم نباشد، تمام سخنها و رفتارهاي علمي منتسب به دين، در دايره محدود شعارهاي بيپشتوانه محبوس خواهند ماند و هيچ نتيجهاي از آنها عايد جامعه نخواهد شد.
اکنون که در هفته وحدت قرار داريم و همه ميدانيم که وحدت امت اسلامي يک دستور قرآني است که همه موظفند آن را عملي سازند، در عرصه شعار و سخنراني و تعارفات معموله کارهائي انجام ميشود ولي هيچيک از اينها نتيجه عملي کارسازي براي تحقق وحدت ندارند. منظور اين نيست که اين کارها نبايد انجام شوند بلکه نکته مهم اينست که علت بينتيجه بودن آنها بررسي شود و براي رفع آن اقدام عملي صورت گيرد. لازم نيست براي يافتن علت، گروههاي کاري متعدد تشکيل دهيم و هزينههاي گزافي صرف کنيم و وقت زيادي بگذاريم. کاملاً روشن است که علت، عدم حاکميت اين تفکر بر حوزههاي علميه و بسياري از علماي ديني ما است که با آراء و انديشههاي علمي نبايد برخورد غيرعلمي شود بلکه بايد به آنها پاسخ علمي داد و افکار عمومي را به انتخاب آزادانه آراء و انديشههاي صحيح دعوت کرد. حوزههاي علميه ما اکنون فاقد اين ويژگي ممتاز هستند.
13 سال قبل رهبر انقلاب اسلامي حضرت آيتالله خامنهاي همين موضوع را در جمع فضلا و علماي حوزههاي علميه کشور مطرح و با صراحت بر آن تأکيد کردند و گفتند:
«يک نفري نظر فقهي ميدهد، نظر شاذّي است. خيلي خوب، قبول نداريد، کرسي نظريهپردازي تشکيل بشود و مباحثه بشود؛ پنج نفر، ده نفر فاضل بيايند اين نظر فقهي را رد کنند با استدلال؛ اشکال ندارد. نظر فلسفي داده ميشود همينجور، نظر معارفي و کلامي داده ميشود همينجور. مسئله تکفير و رمي و اين حرفها را بايستي از حوزه ورانداخت؛ آن هم در داخل حوزه نسبت به علماي برجسته و بزرگ؛ يک گوشهاي از حرفشان با نظر بنده حقير مخالف است، بنده دهن باز کنم رمى کنم؛ نميشود اينجوري، اين را بايد از خودِ داخل طلبهها شروع کنيد. اين يک چيزي است که جز از طريق خودِ طلبهها و تشکيل کرسيهاي مباحثه و مناظره و همان نهضت آزادفکري و آزادانديشي که عرض کرديم، ممکن نيست. اين را عرف کنيد در حوزه علميه؛ در مجلات، در نوشتهها گفته شود. يک حرف فقهي يک نفر ميزند، يک نفر رسالهاي بنويسد در ردّ او؛ کسي او را قبول ندارد، رسالهاي در ردّ او بنويسيد. بنويسند، اشکال ندارد؛ با هم بحث علمي بکنند. بحث علمي به نظر من خوب است.»
آنچه مايه تأسف شديد است اينست که بعد از اين سخنان روشن و صريح، تاکنون چندبار اقدامات عملي خلاف اين تفکر در حوزه علميه قم صورت گرفته و عجيب اينست که عليرغم بينتيجه بودن اين روش، همچنان بر تکرار آن صرار ميشود!
عجيبتر اينکه عدهاي از حضرات خود را در جايگاهي ميبينند که فکر ميکنند مردم هر لحظه منتظر اظهارنظر آنها هستند تا اگر حکم تفسيق يا تکفير و يا انحراف کسي را صادر کنند، همگان او را محکوم به فسق و کفر و انحراف بدانند و آن شخص نيز از زندگي ساقط شود! درک اين نکته چندان دشوار نيست که حذف و طرد اين و آن، هنر نيست، هنر اينست که اگر ممکن است افراد را جذب کنيد و اگر ممکن نبود، به افکار عمومي از راه علمي، ثابت کنيد که آراء و انديشههاي او صحيح نيست. چه وقت ميتوان اميدوار بود اين حضرات باور کنند روزگار تحميل حکم تفسيق و تکفير و باوراندن آن به مردم، مدتي است که سپري شده و اکنون روزگار تکيه بر منطق و استدلال است؟